اجرای احکام کیفری

اجرای احکام کیفری

نحوه اجرای مجازات‌های سالب حیات (اعدام)

  • اجرای احکام کیفری طبق ماده ۳۳ «آیین‌نامه نحوه اجرای احکام حدود، سلب حیات، قطع عضو، قصاص نفس، عضو و جرح، دیات، شلاق، تبعید، نفی بلد، اقامت اجباری و منع از اقامت در محل یا محل‌های معین»، به اجرای قصاص نفس با درخواست اولیای دم و پس از طی مراحل استیذان (اجازه خواستن) مقام رهبری یا نماینده او صورت می‌پذیرد.
  • طبق ماده ۳۴ آیین‌نامه، پیش از اجرای حکم، پزشک قانونی یا پزشک معتمد (مورد اعتماد) در حضور قاضی اجرای احکام کیفری محکوم را معاینه و در مورد نبود مانع برای اجرای حکم اعلام نظر می‌نماید.
  • در صورتی که از نظر وضعیت جسمی مانعی برای اجرای حکم نباشد، طبق ماده 35 آیین‌نامه قاضی اجرای احکام کیفری به محکوم اطلاع می‌دهد، تا ‌چنانچه درخواست ملاقات با افرادی را دارد اعلام نماید. درخواست ملاقات، افراد مورد نظر محکوم به تشخیص قاضی اجرای احکام کیفری و در صورتی‌که قبول درخواست موجب تأخیر اجرای حکم نشود، به زندان دعوت می‌شوند و رئیس زندان یا معاون وی موجبات ملاقات محکوم با آنان را طبق دستور قاضی اجرای احکام کیفری فراهم می‌‌آورد. در صورت ضرورت از مترجم استفاده می‌شود.

ماده 36 آیین نامه

  • طبق ماده 36 آیین‌نامه، ساعاتی پیش از اجرای مجازات سالب حیات (اعدام) و ترجیحاً شب پیش از اجرای حکم، در صورت رضایت محکوم مراسم مذهبی توسط فرد بصیر و آگاه به مسائل مذهبی و در غیاب ایشان توسط قاضی اجرای احکام کیفری اجرا می‌شود و به محکوم تفهیم می‌گردد که چنانچه اظهاراتی مانند توبه یا وصیت دارد، اعلام نماید.
  • همچنین بر اساس تبصره ۱ماده 36 آیین‌نامه، وصیت‌نامه محکوم پس از ملاحظه قاضی اجرای احکام کیفری و اعلام بلامانع بودن تسلیم آن به ورثه، دریافت و ضمیمه پرونده می‌شود و پس از اجرای حکم، در قبال ارائه رسید به یکی از از وراث تسلیم یا به مقصد تعیین شده توسط محکوم ارسال و تصویر آن در پرونده حفظ می‌شود.
  • بر اساس تبصره ۲ ماده 36 «آیین‌نامه نحوه اجرای احکام حدود، سلب حیات، قطع عضو، قصاص نفس، عضو و جرح، دیات، شلاق، تبعید، نفی بلد، اقامت اجباری و منع از اقامت در محل یا محل‌های معین» در مورد محکوم غیرمسلمان، آداب دینی و مذهبی مطابق مقررات دین و مذهب وی و توسط رهبر دینی مربوط یا نماینده وی به عمل می‌آید. عدم حضور رهبر دینی یا نماینده وی مانع اجرای حکم نمی‌باشد.

ماده 37 آیین نامه اجرای احکام کیفری

  • طبق ماده ۳۷ آیین‌نامه، نظارت بر صحت و درستی اجرای حکم و رعایت تشریفات لازم و جلوگیری از تأخیر یا تعطیل آن بر عهده قاضی اجرای احکام کیفری است. پس از رعایت تشریفات و شرایط مذکور، محکوم با تنظیم صورت‌مجلس تحت‌الحفظ (در حال حفاظت) به محل اجرای حکم انتقال می‌یابد و پس از خواندن مفاد و محتوای حکم توسط منشی دادگاه، به دستور قاضی اجرای احکام کیفری و با رعایت شرایط مذکور در مواد بعدی، حکم طبق مفاد و محتوای مندرج در آن به اجرا در می‌آید.
  • در صورت درخواست خوردنی یا آشامیدنی از سوی محکوم، طبق ماده 38 آیین‌نامه، جز در مواردی که درخواست وی به تشخیص پزشکی قانونی به مصلحت نبوده یا به تشخیص قاضی اجرای احکام کیفری برای تأخیر اجرای حکم باشد، مأموران انتظامی مکلف به تهیه آن می‌باشند.
  • طبق ماده ۳۹ آیین‌نامه، در مواردی که محل اجرای حکم در خارج از محیط زندان است، مجازات سالب حیات (اعدام) با تنظیم صورت‌مجلس و امضای آن توسط قاضی اجرای احکام کیفری، رئیس زندان یا معاون او، پزشک حاضر در محل، منشی دادگاه و فرمانده نیروی انتظامی محل یا معاون او اجرا می‌شود. رئیس زندان یا معاون او با ملاحظه اوراق و برگه‌های هویتی یا دیگر مدارک متقن (محکم)، هویت زندانی را از نظر تطبیق و هماهنگی مشخصات با آنچه در حکم دادگاه آمده است، بررسی و تأیید نموده و ذیل آن را امضاء می‌نماید.

ماده 40 آیین نامه اجرای احکام کیفری

  • طبق ماده ۴۰ «آیین‌نامه نحوه اجرای احکام حدود، سلب حیات، قطع عضو، قصاص نفس، عضو و جرح، دیات، شلاق، تبعید، نفی بلد، اقامت اجباری و منع از اقامت در محل یا محل‌های معین»، مجازات‌های اعدام و قصاص نفس به صورت حلق‌آویز و از طریق طناب دار و یا به شیوه دیگری که کمترین آزار را برای محکوم داشته باشد، اجرا می‌شود.
  • مطابق ماده 41 آیین‌نامه، زمان اجرای مجازات سالب حیات حین طلوع آفتاب است، مگر آن ‌که دادگاه زمان دیگری را تعیین کرده باشد.
  • مأمور اجرای حکم مکلف است پیش از اجرای حکم، طبق ماده 42 آیین‌نامه، آلات و ادوات (ابزار) اجرا را بررسی نماید و از استحکام و آماده بودن آن برای اجرای حکم اطمینان حاصل نماید. استفاده از وسیله‌ای غیر از آنچه اجرای حکم اقتضاء و ضرورت دارد و به گونه‌ای که موجب شکنجه،‌ تعذیب (عذاب دادن) و یا مثله شدن (شکنجه) محکوم گردد ممنوع است. همچنین عملیات اجرایی باید توسط افراد آموزش‌دیده در کمال آرامش و بدون اعمال خشونت انجام شود.
  • طبق ماده 44 آیین‌نامه قاضی اجرای احکام کیفری پس از اجرای حکم سالب حیات (اعدام)، مراتب را صورت‌مجلس کرده و به امضای رئیس زندان یا معاون وی، پزشک قانونی یا پزشک معتمد (مورد اعتماد)، اولیای دم یا وکیل یا نماینده آنان (در صورت حضور) و فرمانده انتظامی محل یا معاون وی می‌رساند.
  • همچنین بر اساس ماده 45 آیین‌نامه، به تشخیص قاضی اجرای احکام کیفری و توسط مقامات زندان یا مأموران انتظامی، فیلم یا تصاویر مراسم اجرای مجازات سالب حیات تهیه و در پرونده محکوم ثبت و نگهداری می‌شود.

سایر مقالات:

اعاده دادرسی چیست؟

اعاده دادرسی چیست؟

اعاده دادرسی چیست؟

اعاده دادرسی چیست؟ در لغت به معنی بازگردانیدن است. اعاده دادرسی نیز به همین معناست، یعنی موضوعی که یک بار قضاوت شده و در مورد آن حکم صادر شده است، به دلایلی مجدداً مورد رسیدگی قرار می‌گیرد.

اعتراض به رأی امکانی است که در قوانین برای یکی از طرفین (خواهان و خوانده) یا هر دو طرف دعوی و یا برای افراد دیگری که طبق قانون حق اعتراض دارند و رأی به نفع آنها صادر نشده (محکوم علیه)، در نظر گرفته شده است.

اعاده‌دادرسی (رسیدگی مجدد) از جمله روش‌های فوق‌العاده شکایت از احکام است که راهی برای برگشت به دادگاه صادرکننده حکم قبلی محسوب می‌شود، با این هدف که دادگاه از رأی قطعی سابق خود بازگردد، چرا که شاکی مدعی است صدور آن رأی از روی اشتباه بوده و دلایل موجود اجازه نمی‌دهد که چنین حکمی بماند.

در حقیقت هدف از دادرسی، حفظ حق و اجرای عدالت است و در صورتی که در نتیجه دادرسی حکمی صادر شود که با خطا و اشتباه همراه باشد، تردیدی نیست که باید دوباره مورد رسیدگی قضایی قرار گیرد، بنابراین برای اینکه رأی دادگاه‎ها مصون و محفوظ از خطا و اشتباه باشد، اعاده دادرسی و رسیدگی مجدد پیش‎بینی شده است.

انواع اعاده دادرسی

اعاده دادرسی با توجه به نحوه‎ اقامه آن به دو نوع تقسیم می‌شود:

1- اعاده دارسی اصلی

برابر بند الف ماده 432 قانون آیین دادرسی مدنی، اگر متقاضی اعاده دادرسی به طور مستقل آن را درخواست نماید، این درخواست، اعاده دادرسی اصلی محسوب می‎شود. یعنی هرگاه بدون اینکه دعوایی در جریان رسیدگی باشد، یکی از طرفین دعوی (خواهان و خوانده) حکمی که سابقاً صادر شده است، درخواستی را به عنوان اعاده دادرسی مطرح کند، این درخواست، اعاده دادرسی اصلی خواهد بود که باید ضمن دادخواست به دادگاه صلاحیت‎دار تقدیم شود.

2- اعاده دادرسی طاری

طبق بند ب ماده 432 قانون آیین دادرسی مدنی، اعاده دادرسی طاری در ضمن دادرسی مطرح می‎شود، این در حالی است که در اعاده دادرسی اصلی پرونده‎ای در حال رسیدگی نیست تا ضمن آن اعاده دادرسی مطرح شود.

جهات درخواست اعاده دادرسی کدامند؟

استفاده از اعاده دادرسی (رسیدگی مجدد) بسیار محدود است، زیرا اعاده دادرسی به استحکام احکام صادره لطمه می‎زند و اعتبار احکام را سست می‎نماید، به همین دلیل تنها در مواردی که قانون تعیین کرده، قابل استفاده می‌باشد.

در جلسه دادرسی تنها به جهتی رسیدگی می‎شود که در دادخواست اعاده دادرسی ذکر شده است. بر اساس ماده 436 قانون آیین دادرسی مدنی، در اعاده دادرسی به جز آنچه که در دادخواست اعاده دادرسی ذکر شده باشد جهت دیگری مورد رسیدگی قرار نمی‌گیرد.

جهات اعاده دادرسی عبارتند از:

1- موضوع حکم، مورد ادعای خواهان نبوده باشد. مثلاً خواهان از دادگاه، صدور حکم تخلیه را درخواست نماید و دادگاه علاوه بر صدور حکم تخلیه، حکم به پرداخت اجرت‎المثل (دستمزد) صادر نماید.

2- حکم به میزان بیشتر از خواسته صادر شده باشد. مثلاً خواسته خواهان 10 میلیون تومان است اما دادگاه براساس نظر کارشناس حکم به پرداخت 15 میلیون تومان خسارت داده است. این جهت اعاده دادرسی در مواردی قابل تحقق است که خواسته پول رایج ایران، پول خارجی یا مالی کلی باشد. (مانند صد تن گندم یا سکه طلا) ارائه حکم مورد درخواست اعاده دادرسی دلیل تحقق این جهت اعاده دادرسی است.

3- وجود تضاد در مفاد و محتوای یک حکم که ناشی از استناد به اصول یا به مواد متضاد باشد. مثلاً دادگاه شرط ضمن عقد را نامشروع دانسته و در عین حال با استناد به ماده 237 قانون مدنی، خوانده را ملزم به انجام آن شرط کرده است.

4- حکم صادره با حکم دیگری در خصوص همان دعوا و اصحاب آن (خواهان و خوانده)، که قبلاً توسط همان دادگاه صادر شده است، متضاد باشد، بدون آن‎ که سبب قانونی موجب این مغایرت و اختلاف باشد.

5- طرف مقابل درخواست‎کننده اعاده دادرسی حیله و تقلبی به‎ کار برده باشد که در حکم دادگاه مؤثر بوده است. حیله و تقلب می‎تواند مصادیق و نمونه‌های متعددی داشته باشد، مانند اینکه خواهان کاری کند که شخصی غیر از خوانده به‎ عنوان خوانده در دادگاه حاضر شود و برخلاف واقع و حقیقت به صحت و درستی ادعاهای خواهان اعتراف نماید.

6- حکم دادگاه مستند به اسنادی بوده که پس از صدور حکم، جعلی و بی‌اساس بودن آنها ثابت شده باشد.

7- پس از صدور حکم، اسناد و مدارکی به دست می‎آید که دلیل حقانیت متقاضی اعاده دادرسی باشد و ثابت شود اسناد و مدارک مذکور در جریان دادرسی مکتوم و پنهان بوده و در اختیار متقاضی نبوده است.

سایر مقالات:

اگر حق طلاق با زن باشد مهریه تعلق میگیرد؟

ابطال سند ملکی

ابطال سند ملکی

سند ملکی چیست؟

ابطال سند ملکی سند ملکی سندی رسمی و قانونی است که سازمان ثبت اسناد و املاک صادر می‎کند و جزء اسناد رسمی می‌باشد. بنابراین سند ملکی در هر شرایطی که باشد، از اعتبار قانونی برخوردار است.

دلایل ابطال سند ملکی

  • طبق ماده 190 قانون مدنی، عدم تحقق شرایط صحت و درستی قرارداد خرید و فروش یکی از دلایل بی‌اعتباری سند ملکی است، مانند: عدم مالکیت فروشنده، جعل سند انتقال مالکیت، عدم اهلیت یکی از دو طرف معامله کننده، نبود امضای خریدار یا فروشنده در اسناد که به اصالت سند ملکی خدشه وارد می‎کند.
  • اگر رأی هیأت نظارت موضوع ماده ۱۴۷ قانون ثبت باطل شود، سند انتقال موضوع آن هم باطل است.
  • عدم تطابق سند با قوانین ثبتی
  • صادر شدن سند ملکی معارض
  • وجود اشتباه در سند ملکی
  • ثبت زمین‌های مربوط به فوت شدگان توسط افراد سودجو
  • صدور سند برای اموال عمومی و املاک موقوفه (بخشیده شده)

در صورتی که یکی از موارد ابطال سند وجود داشته باشد، خواهان می‎تواند با تنظیم دادخواست ابطال سند رسمی ملکی از طریق مراجعه به دفاتر خدمات الکترونیک قضایی، نسبت به ابطال سند ملکی اقدام نماید. در این‎ صورت سند ملکی با حکم دادگاه باطل می‎شود.

ابطال سند ملکی بدون مراجعه به دادگاه

  • گاهی سازمان ثبت اسناد و املاک کشور می‌تواند بدون حکم دادگاه اقدام به ابطال سند و ثبت مالکیت نماید. این شرایط هنگامی صلاحیت و اعتبار خواهد داشت که طبق درخواست مراجع قانونی باشد.
  • گاهی اداره ثبت اسناد و املاک کشور می‌تواند سند مالکیت معارض را بدون مراجعه به دادگاه ابطال نماید.
  • هرگاه ملک در واقع مساحت کمتری نسبت به آن چه که در سند ثبت شده است دارد و شخص بدون توجه به این مسئله سند را امضا کرده‌ باشد در چنین مواقعی شخص می‌تواند بدون مراجعه به دادگاه از اداره ثبت دستور ابطال سند ملکی را دریافت نماید.
  • طبق ماده 25 قانون ثبت اختیار ابطال یا اصلاح سند مالکیت به هیأت نظارت سپرده شده است.

شرایط و مدارک لازم

ابطال سند ملکی نیازمند طرح دعوا در محاکم دادگستری است و موضوع آن بی‌اثر کردن یک یا چند سند ملکی است.

سند ملکی ممکن است به درخواست صاحب ملک و یا بنا به حکم دادگاه و گاهی با انتقال مالکیت یا هر دلیل دیگری باطل شود و ارزش خود را از دست بدهد.

خواهان بطلان سند ملکی، باید در تنظیم دادخواست خود شرایط زیر را رعایت نماید:

1- خواهان باید در دادخواست خود به طور دقیق تمام مشخصات کامل سند را اعم از سند مالکیت یا غیره اعلام کند که شامل: اطلاعات شخصی مالک فعلی سند رسمی و مالک جدید، مشخصات ملکی مندرج در سند مالکیت، شماره پرونده ثبتی، نحوه ابطال سند مالکیت قبلی و شماره و تاریخ مستند ابطال است.

2- اگر سند رسمی قبل از این نیز باطل شده است، باید به پرونده ثبتی ضمیمه و پیوست شود. دادخواست خواهان نیز پس از انجام تشریفات، باید به صورت بخشنامه‎ای به دفاتر اسناد رسمی ارسال شود تا ابطال سند رسمی اولیه صورت بگیرد.

3- در بخشنامه باید مشخصات کامل ملک، مالک، تاریخ مستند ابطال سند، شماره سند، امضای مسئول مربوطه و… نوشته شود.

4- خواهان باید مبالغ تعیین شده توسط دادگاه را پرداخت کند مانند پرداخت قیمت دفترچه سند رسمی ملک

5- خواهان باید برای احراز و تشخیص هویت، کپی برابر با اصل تمام مدارک شناسایی خود را به دادگاه ارائه نماید و از آنجا که احراز هویت متقاضی یکی از مراحل اصلی برای ابطال سند است، بررسی و تطبیق این مدارک توسط کارشناس مربوطه انجام خواهد شد.

پس از انجام این مراحل، دادگاه پرونده را در قسمت بایگانی نگهداری می‎کند و رسید آن را به متقاضی می‎دهد.

مقالات مرتبط:

خرید ملک وقفی

لِعان یا مُلاعِنه

لِعان یا مُلاعِنه چیست؟

لِعان یا مُلاعِنه مراسمی در فقه و حقوق اسلامی است که در آن زن و شوهر با رعایت تشریفات خاصی یکدیگر را لعنت می‌کنند. به طوری که شوهر با سوگندهای ویژه‌ای به زن خود نسبت زنا (رابطه نامشروع) دهد و همسرش با سوگندهای مشابهی اتهام شوهرش را رد نماید. با انجام لعان زن و شوهر از یکدیگر جدا شده و ازدواج دوباره آنها تا ابد ممنوع می‌شود.

نحوه انجام لِعان یا مُلاعِنه

نحوه انجام مراسم لعان به این ترتیب است که:

  • زوج (مرد) و زوجه (زن) هر دو در حضور حاکم شرع حاضر می‌شوند.
  • سپس مرد چهار مرتبه سوگند می‌خورد و این عبارت را بیان می‌کند: «اُشْهِدُ بِاللَّهِ اَنّی‌ لَمِنَ الصَّادِقینَ فیما قُلتُ»؛ یعنی: «به خدا سوگند می‌خورم که در ادعای خودم یعنی نسبت زنا و فرزند نامشروع، راستگو هستم».
  • پس از بیان عبارت قبل، مرد بیان می‌کند: «لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَیَّ انْ کُنْتُ مِنَ الْکاذِبینَ»؛ یعنی: «اگر ادعای دروغی کرده باشم، خدا مرا لعنت کند».
  • اگر زن در قبال سخنان مرد سکوت نماید، یعنی سخنان او را پذیرفته است و اتهام او را قبول می‌کند و در این صورت باید مجازات اسلامی که برای او مشخص شده را متحمل شود.
  • اما اگر زن ادعای مرد را نپذیرد، در این صورت این عبارت را در پاسخ به ادعای مرد بیان می‌کند: «اُشْهِدُ بِاللَّهِ انّهُ لَمِنَ الکاذِبینَ فی‌ مَقالَتِهِ»؛ یعنی: «به خدا سوگند می‌خورم که ادعای مرد دروغ است».
  • سپس زن این عبارت را بیان می‌کند: «اِنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَیَّ انْ کانَ مِنَ الصَّادِقینَ»؛ یعنی: «اگر ادعای آن مرد درست باشد، خداوند مرا لعنت کند»، سپس مراسم (لعان) به پایان می‌رسد.

کاربرد لِعان یا مُلاعِنه

* هرگاه شوهر زنا و رابطه نامشروع همسر (زن) خود را مشاهده کرده باشد اما نمی‌تواند آن را اثبات نماید و در صورتی که زنای او را فاش کند به اتهام قذف (متهم کردن شخص به رابطه نامشروع مانند زنا و لواط) هشتاد ضربه شلاق می‌خورد. اما با انجام مراسم لِعان یا مُلاعِنه، حد از زن و مرد ساقط می‌شود، در این صورت نه شوهر به دلیل اتهام زنا و رابطه نامشروع به زوجه (زن) شلاق می‌خورد و نه زن به دلیل زنا سنگسار می‌شود.

* اگر موضوع لعان، نفی فرزند باشد، فرزندی که مورد لعان قرار گرفته است، متعلق به شوهر محسوب نخواهد شد.

شرایط انجام لعان

  • شوهر باید زنای (رابطه نامشروع) همسر خود (زن) را به چشم خود دیده باشد، ولی شاهد و مدرکی برای اثبات ادعای خود ندارد.
  • زنی که لعان می‌شود باید همسر دائمی مرد باشد.
  • زنی که لعان می‌شود نباید مشهور به زنا و رابطه نامشروع باشد.

آثار خودداری از انجام لعان

چنانچه زن و مرد از انجام لِعان یا مُلاعِنه خودداری نمایند:

  • مرد به حد قذف (متهم کردن شخص به رابطه نامشروع مانند زنا و لواط) که هشتاد ضربه شلاق است محکوم می‌گردد.
  • زن نیز به زنا (رابطه نامشروع) محکوم می‌شود.
  • نکته: در صورتی که زن کر و لال باشد، لعان با قذف زن از سوی شوهر تحقق می‌یابد.

نفی فرزند با انجام لعان

چنانچه مرد بتواند زنای زن را ثابت نماید، فرزندی که بر اثر زنا و رابطه نامشروع به دنیا آمده همچنان متعلق به او خواهد بود مگر آنکه با انجام لعان آن را از خود نفی کند.

مهریه زن در جدایی پس از لعان چگونه محاسبه می‌شود؟

سؤال: وقتی بین زن و شوهر لعان صورت می‌گیرد و از هم جدا ‌شوند، آیا شوهر موظف است که مهریه را پرداخت نماید؟

پاسخ :مرد باید مهریه را بپردازد و اگر قبل از وقوع نزدیکی لعان کند تمام مهریه را ضامن است و لعان، احکام طلاق را ندارد و منصف (نصف) مهریه نمی‌باشد.

عده‌ی زن در لعان

هرگاه نکاح و ازدواج زن و شوهر با لعان از بین رود، زوجه (زن) پس از لعان باید برای ازدواج مجدد عده نگه دارد. چنین زنانی همانند زنان مطلقه به اندازه‌ی سه طهر(پاکی از خون حیض) باید عده نگه ‌دارند. پس از به پایان رسیدن دوران عده، زن می‌تواند ازدواج کند.

آثار لعان چیست؟

1- جدایی ابدی و همیشگی زوجین (زن و شوهر) از یکدیگر

زمانی که زوج (مرد) و زوجه (زن) در حضور حاکم شرع (قاضی) به یکدیگر لعنت می‌فرستند، حاکم شرع آن دو را نسبت به هم حرام می‌کند و زن و شوهر پس از مراسم لعان، از هم جدا می‌شوند و لزومی ندارد که قاضی، صیغه طلاق و جدایی را بر آنها جاری سازد، زیرا مراسم لعان، جداکننده زوجین (زن و شوهر) از هم است و صیغه طلاق لازم نیست. همچنین طبق ماده 1052 قانون مدنی، جدایی که با لعان حاصل می‌شود، موجب حرمت (حرام شدن) ابدی است و زن و شوهر نمی‌توانند دوباره با هم ازدواج کنند.

2- ساقط شدن اجرای حد قذف و حد زنا

با انجام مراسم لعان، دیگر مرد به مجازات حد قذف (متهم کردن شخص به رابطه نامشروع) که ۸۰ ضربه شلاق است و زن به تحمل مجازات زنا (رابطه نامشروع) محکوم نمی‌شوند. در صورتی که زوج لعان کرد و زوجه (زن)، از اجرای آن خودداری نماید، مرد مجازات (80 ضربه شلاق) نمی‌شود، اما زوجه (زن) به تحمل مجازات زنا محکوم خواهد شد.

3- نفی و از بین رفتن ارتباط پدر و فرزند

هرگاه پدر، فرزند به دنیا آمده را از آن خود نداند ارتباط بین پدر و فرزند نیز قطع می‌شود.

4- قطع رابطه توارث بین زن و شوهر و فرزند

طبق ماده 882 قانون مدنی، بعد از انجام مراسم لعان (مراسمی که زن و شوهر در آن یکدیگر را لعنت می‌فرستند) زن و شوهر از یکدیگر ارث نمی‌برند و همچنین فرزندی که به سبب انکار پدر لعان واقع شده از پدر و پدر از او ارث نمی‌برد ‌لیکن فرزند مزبور از مادر و خویشان مادری خود و همچنین مادر و خویشان مادری از او ارث می‌برند.

نفی ولد در لعان

سبب دیگر لعان، نفی ولد (انکار فرزند) است. بدین صورت که شوهر عاقل و بالغ، فرزندى را که مطابق قاعده فراش و امارات (نشانه‌ها) قانونى اثبات نسب به وى تعلق دارد، انکار نماید.

(قاعده فراش یا اماره فراش: چنانچه انتساب کودکی به پدر مورد تردید باشد، با شرایطی نسبت آن کودک به پدر اثبات می‌شود).

شرایط انکار ولد در لعان

لعان در مورد نفی ولد در صورتى به عمل مى‌آید که:

  • زن، همسر دائمى مرد باشد.
  • شوهر با زن نزدیکى کرده باشد.
  • شرایط الحاق (پیوستن) فرزند به پدر، مانند تولد پس از شش ماه و کمتر از ده ماه، موجود باشد.
  •  پدر در گذشته اقرار و اعتراف به نسبت دادن فرزند به خود را نکرده باشد.

توارث فرزند در لعان

براساس ماده 882 قانون مدنی، فرزندی که به سبب انکار او لعان واقع شده از پدر و پدر از او ارث نمی‌برد ‌اما فرزند از مادر و خویشان مادری خود و همچنین مادر و خویشان مادری از او ارث می‌برند.

رجوع از لعان

رجوع (بازگشت) از لعان ممکن است. به این صورت که در لعان به سبب نفی ولد (انکار فرزند)، ممکن است پدر پس از لعان پشیمان شده و ادعاى خود را، که نفى فرزند حاصل از همسر دائمى خود است، پس بگیرد و فرزند مزبور را متعلق به خویش بداند.

آثار حقوقی رجوع از لعان

براساس ماده 883 قانون مدنی، هرگاه پدر بعد از لعان رجوع نماید، پسر از او ارث می‌برد، لیکن از ارحام (خویشان) پدر و همچنین پدر و ارحام پدری از پسر ارث نمی‌برند.

* نکته: قانون‌گذار براى جلوگیرى از این که چنین پدرى به جهت طمع در ارث فرزند، از لعان رجوع کند و او را منسوب به خود بخواند او را از ارث فرزند لعان شده ممنوع کرده است.

مقالات مرتبط:

جرم تجاوز به عنف

جرم تجاوز به عنف

جرم تجاوز به عنف

جرم تجاوز به عنف انجام نزدیکی جنسی بدون رضایت قربانی و با استفاده از زور و غلبه است. در حقیقت تجاوز به عنف نوعی از زنا (رابطه نامشروع) است که همراه با عدم رضایت و خواست قربانی باشد.

تجاوز جنسی نوعی انحراف جنسی است که شخص به این دلیل که نمی‌تواند ایجاد رابطه انسانی، مشروع و قانونمند نیازهای خود را برطرف کند، با استفاده از زور و جبر و خلاف میل طرف مقابل به وی تجاوز می‌کند.

جرم تجاوز به عنف چیست؟

تجاوز به عنف جرمی است که در ردیف مجازات‌های جنایی قرار دارد. و در همه کشورها مجازات شدیدی دارد و به جنایت مربوط است. مجازات تجاوز به عنف در ایران طبق ماده 82 قانون مجازات اسلامی اعدام است.

تجاوز جنسی به عنوان یک جرم به شیوه‌های مختلف در قالب کودک‌آزاری از نوع آزار جنسی، زنای (رابطه نامشروع) با محارم (مانند خواهر، عمه و…)، سادیسم (دیگرآزاری) جنسی، پورنوگرافی (هرزه‌نگاری) و عورت‌نمایی انجام می‌شود و در دو حالت خود‌آزاری و دیگرآزاری نمایان می‌شود.

نحوه اثبات تجاوز به عنف

اثبات اینکه نزدیکی جنسی بدون رضایت قربانی و با زور و اکراه بوده و در حقیقت تجاوز اتفاق افتاده است، برعهده قربانی است که این موضوع مشکلاتی را در روند رسیدگی به این پرونده‌ها به وجود آورده است.

راه‌های اثبات عبارتند از:

1- متهم در نزد قاضی 4 بار به انجام این جرم اقرار کند و اعتراف وی در نزد پلیس ملاک رأی قاضی نمی‌باشد.

2- براساس ماده 120 قانون مجازات اسلامی علم قاضی یکی از راه‌های اثبات تجاوز به عنف (رابطه نامشروع با زور و اکراه) است. یعنی قاضی با توجه به اقرارهای کسانی که مورد تجاوز قرار گرفته‌اند و سایر شواهد، جرم متهم را زنای به عنف تشخیص دهد.

3- یکی دیگر از راه‌های اثبات این جرم حضور چهار شاهد است.

سؤال: آیا اقرار زنانی که مورد تجاوز قرار گرفته‌اند، می‌تواند دلیلی برای اثبات جرم و صدور حکم از سوی قاضی شود؟

پاسخ: براساس شرع و قاعده حقوقی اقرار هر کسی علیه خودش نافذ و مؤثر است و اقرار زنانی که مورد تجاوز قرار گرفته‌اند، جزء شواهد محسوب می‌شود و برای علم قاضی مهم است.

مجازات (رابطه نامشروع با زور و اکراه) براساس قانون مجازات اسلامی

طبق بند (د) ماده 82 قانون مجازات اسلامی، زنای به عنف و اکراه موجب قتل زانی (مرد زناکار) اکراه کننده است.

1: اجرای حکم اعدام در مورد زنای به عنف (رابطه نامشروع با زور) نیازی به اجازه ولی امر مسلمین ندارد.

2: با توجه به این که در تعریف زنا و شرایط ثبوت حد بلوغ مجنی‌علیها (کسی که علیه او جنایتی رخ داده) شرط نشده و در بند د ماده 82 قانون مجازات اسلامی مطلق زنای با عنف و اکراه موجب قتل زانی (مرد زناکار) محسوب شده است و فرقی بین بالغه و غیربالغه گذاشته نشده است بنابراین زنای با غیربالغه و کودک به عنف و اکراه و زور مشمول بند د ماده 82 قانون مجازات اسلامی است.

3: در موردی که شخصی به عنف و اجبار با دختر باکره‌ای (دوشیزه) زنا کند و از وی ازاله بکارت (پاره شدن پرده بکارت دختران که از آن به بعد زن خوانده می‌شوند)، نماید علاوه بر مهرالمثل باید ارش‌البکاره (خسارت بکارت و دوشیزگی) را نیز که یکی به علت از بین بردن پرده بکارت و دیگری به اعتبار دخول است و هنگامی که اسباب آن‌ها محقق شد مسبب نیز تحقق خواهد یافت.

4: تعلق ارش‌البکاره مطلق است اعم از این که با رضایت زانیه (زن زناکار) عمل زنا و رابطه نامشروع انجام شده باشد یا بدون رضایت و به عنف و زور و اکراه که در صورت اول فقط ارش‌البکاره تعلق می‌گیرد و در صورت دوم علاوه بر ارش‌البکاره، مهرالمثل (مهریه‌ای که در روال جامعه برای زنان هم شأن زن تعیین می‌شود) را هم زانی و مرد زناکار باید پرداخت نماید.

مجازات زنا با کودک

زنا و رابطه نامشروع با صغیره (دختربچه) بدون عنف و اکراه تحقق یافته باشد، مجازات آن همانند مجازات زنا و رابطه نامشروع با زن بالغه بدون عنف و اکراه خواهد بود.

مقالات مرتبط:

زنای زن شوهردار

مدارک حذف نام همسر اول از شناسنامه

مدارک حذف نام همسر اول از شناسنامه

مدارک لازم برای حذف نام همسر اول از شناسنامه چیست

مدارک حذف نام همسر اول از شناسنامه با توجه به اینکه زوجه باکره باشد یا نباشد و متفاوت است.

۱ – در صورت باکرگی دختر به عبارتی (غیر مدخوله بودن)

  • اخذ گواهی آزمایش بکارت از پزشکی قانونی
  • سند رسمی طلاق
  • حکم طلاق از دادگاه
  • اوراق هویتی متقاضی شامل شناسنامه و کارت ملی
  • برگه معرفی نامه از دادگاه صادر کننده حکم طلاق

۲ – در صورت عدم باکره بودن زوجه

  • ثبت کردن ازدواج جدید و ارائه مدارک مربوط به آن به اداره ثبت احوال
  • ارائه سند طلاق ازدواج قبلی
  • اوراق هویتی متقاضی شامل شناسنامه و کارت ملی

مدارک لازم برای حذف طلاق از شناسنامه

  • ۲ قطعه عکس
  • دادنامه طلاق
  • رونوشت یا اصل طلاق نامه
  • اصل شناسنامه
  • اصل کارت ملی
  • گواهی باکره بودن پزشک قانونی

شرایط حذف کردن نام همسر با وجود فرزند

سوالی که بسیاری از مراجعان که در پروسه طلاق و جدایی قرار گرفتن این است که آیا بعد از طلاق با وجود داشتن فرزند هم میشود اسم همسر از شناسنامه حذف گردد؟

باید بگویم که طبق ماده ۳۳ قانون ثبت احوال کشور در خصوص زوجه وجود یکی از شرط های دوشیزگی و یا در صورت عدم آن انتخاب کردن همسر به عنوان همسر دوم و ثبت آن در دفترخانه و ارائه گواهی مربوطه آن به اداره ثبت احوال جهت حذف نام همسر اول زوج لازم میباشد. بنابراین با توجه به متن ماده به بودن و با نبودن فرزند اشاره ای نشده است.

بدین ترتیب به طور کل لازم است بدانید داشتن فرزند مانعی برای پاک نمودن اسم نمی باشد. در بعضی مواقع بعد از طلاق یا فوت،اشخاص تمایل دارند که نام طرف مقابل که از آن طلاق گرفتند یا فوت نموده را از شناسنامه خود پاک کنند که در اینصورت با توجه به شرایط مذکور می توانند اقدام به درخواست خود از اداره ثبت احوال کنند حتی اگر فرزند داشته باشند. البته مشخصات و اسم پدر و مادر در شناسنامه فرزند درج می گردد و همچنین مشخصات و اسم فرزند نیز در شناسنامه پدر و مادر وجود خواهد داشت و از بین نخواهد رفت.

حذف نام فرزند از شناسنامه امکان پذیر است؟

در مواردی بنا بر دلایل مختلف والدین خواهان حذف نام فرزند از شناسنامه خود هستند و یا خود فرزند خواستار حذف نام خود از شناسنامه والدینش می باشد. توجه کنید که از منظر قانون امکان حذف نام فرزند بعد از گرفتن شناسنامه و پذیرفتن ایشان وجود نخواهد داشت چراکه رابطه فرزندی، رابطه ای نیست که کسی بتواند آن را انکار کند و قانونا هیچ یک از والدین این اجازه را ندارند که بتوانند نام فرزند یا فرزندانشان را از شناسنامه خود پاک کنند. حتی در صورت رضایت فرزند و همچنین رضایت پدر و مادر امکان حذف نام فرزند از شناسنامه والدین وجود ندارد.

در نهایت لازم به ذکر است که در مواردی مشخص میشود فرزند در واقع فرزند واقعی شخص نبوده که در این صورت میتوانید با در دست داشتن ازمایش DNA نسبت به حذف کردن نام فرزند در شناسنامه خویش اقدام کنید.

حال ممکن است واقعی نبودن و نسبت نداشتن فرزندبه پدر خویش به دو دلیل  باشد یا اینکه همسر شخص به او خیانت کرده باشد یا اینکه فرزند در ابتدا جابه جا شده باشد، البته در مواردی هم دیده شده که در مواردی اشخاص وقتی نوزادی مرده بدنیا می اید سعی میکنند با همکاری زوجه فرزند دیگری را به عنوان فرزند واقعی معرفی کنند که تمام این اعمال غیر قانونی است و جدا از حذف نام فرزند به پدر حق شکایت برای فریب داده خواهد شد.

قانون جدید حذف نام همسر از شناسنامه

قانون جدیدی در سال ۹۳ در مجلس شورای اسلامی در رابطه با موضوع حذف نام همسر از شناسنامه مطرح گردید و به مرحله اجرا گذاشته شد که در این قانون به صراحت به یک موضوع مهم اشاره شده است موضوعی که در رابطه با زوجه و دوشیزه بودن یا نبودن او است. یعنی اگر طلاق قبل از اینکه زوجین با یکدیگر ارتباط جنسی برقرار کرده باشند باشد و هر یک از آنها متقاضی درخواست طلاق باشند در این صورت زن میتواند با مراجعه به پزشکی قانونی و با دریافت گواهی مبنی بر باکره بودنش همراه با حکم مراجع ذی ربط تقدیم ثبت احوال  کند و ضمن کامل نمودن فرم های مربوطه اقدام به حذف نام همسر خود از شناسنامه و درخواست صدور شناسنامه المثنی جدید کند.

وکیل برای حذف نام همسر از شناسنامه

خانواده یکی از اصلی ترین بنیان یک جامعه محسوب میشود  که ابزاری ست برای حفظ و بقای نسل بشر ابزاری و رسیدن به خوشبختی و سعادت افراد، اما در بین جوامع مردم گاهی دیده می شود افراد در انتخاب شریک زندگی دچار اشتباه شده و در نهایت مجبور به طلاق و انحلال ازدواج می‌شوند که به دنبال آن مراحل جدایی و پاک کردن و حذف نام همسر بعد از طلاق بعنوان یک ضرورت عاطفی و اجتماعی مهم مطرح می‌شود که در زندگی آتی فرد از بسیاری از جهات تاثیرگذار خواهد بود.

به همین دلیل از مواردی تخصصی ست، از این رو اگر قصد دارید نام همسر خود را از شناسنامه تان حذف کنید وهمچنین برای داشتن اطلاعات کامل و درست درصورتیکه تمایل به مشاوره با وکیل خانواده و بهترین وکیل تهران دارید میتوانید از طریق تماس با وکیل مورد نظر نوبت گرفته و از راهنمایی های یک وکیل باتجربه در مورد چنین موضوعی به عنوان یک مشاور بهره مند شوید.

مقالات مرتبط:

قوانین حذف نام همسر از شناسنامه (بخش اول)

قوانین حذف نام همسر فوت شده از شناسنامه

قوانین کامل حذف نام همسر (فوت شده) از شناسنامه (بخش دوم)

قوانین حذف نام همسر فوت شده از شناسنامه ممکن است در بعضی موارد یکی از زوج ها فوت کند. برخی از زنان ممکن است مایل نباشند که دیگر نام همسر در شناسنامه شان وجود داشته باشد. در این صورت فقط کافی است با داشتن اسناد و مدارک مورد نیاز به ادارات ثبت احوال مراجعه کنند و نسبت به حذف کردن نام همسر فوت شده خود از شناسنامه اش اقدام نماید و نام او را از شناسنامه خود پاک کند.

حذف نام همسر فوت شده از شناسنامه

نکته قابل توجه این که در واقع فقط زن و شوهرانی که بین ایشان نزدیکی واقع شده باشد بعد از طلاق میتواند در شناسنامه المثنی نام همسر قبلی خود و ازدواج و طلاق و مربوط به آن را از بین ببرند.

قوانین حذف نام همسر فوت شده از شناسنامه به عبارتی  اگر بعد از فوت نمودن زوج، زوجه باکره بوده باشد این امکان برای او فراهم است که با مراجعه به پزشکی قانونی و گرفتن حکم پرده بکارت اقدام به حذف نام همسر قبلی خود و گرفتن شناسنامه جدید کند در حالیکه در صورت باکره نبودن تنها زمانی می توانند اقدام به این کار کنند که ازدواج مجدد انجام داده باشند.

مدارک لازم برای حذف نام همسر فوت‌ شده

  • ارائه گواهی فوت شخص متوفی
  • سند ازدواج یا همان نکاح نامه
  • اوراق هویتی متقاضی از قبیل شناسنامه و کارت ملی

حذف نام زن از شناسنامه مرد

در صورتی که مرد از زن اول خود طلاق گرفته شده باشد و اقدام به ثبت طلاق کرده باشد ، و بعد از با زن دیگری عقد و ازدواج مجدد کند و اطلاعات عقد و ازدواج با زن دوم به ثبت رسیده باشد و در شناسنامه درج گردد، این امکان برای مرد فراهم است که برای حذف نام زن اول از شناسنامه اش اقدام کند. این کار برای مرد علاوه بر کم شدن بار روانی، می تواند باعث راحت تر ارائه دادن شناسنامه هم بشود.

حذف نام همسر اول از شناسنامه مرد

تنها رویه قضائی در این مورد ماده ۳۲ قانون ثبت احوال است که بیان می‌دارد اگر چنانچه مردی با همسرش متارکه کرده باشد با انتخاب همسر دوم و ثبت رسمی ازدواجش و درج شدن نام او در شناسنامه اش می‌تواند به اداره ثبت احوال مراجعه و درخواست خود را برای حذف نام همسر اول ارائه نماید .

حذف نام همسر در ازدواج موقت

در ازدواج موقت یا به اصطلاح همان صیغه نیازی به ثبت اسم و درج آن در شناسنامه نیست اما مطابق با قوانین جمهوری اسلامی در سه حالت این نوع ازدواج بایستی به ثبت برسد .

۱.  زمانی که زن باردار باشد.

۲.  قبل از وقوع عقد طرفین با یکدیگر توافق کرده باشد که به ازواج شان به ثبت برسد.

۳.  سومین مورد زمانی است که ضمن عقد شرط کرده باشند ازدواجشان به ثبت قانونی برسد .

از آن‌جایی که پس از ثبت ازدواج موقت، واقعه‌ی ازدواج و نام همسر موقت در شناسنامه نوشته خواهد شد، زمانی که هر یک از زوجین در این نوع ازدواج موقت باشند و درخواست حذف نام همسر خود را بعد از جدایی داشته باشند در صورت ثبت ازدواج به دلایل فوق، طرفین می‌توانند نام همسر پیشین خود را از شناسنامه‌ی شان به همان ترتیب که در مورد ازدواج دائم ‌و موارد متعدد آن توضیح داده شد حذف کنند.

«نکته حائز اهمیت در مورد ازدواج موقت این است که در این نوع ازدواج نام زوجین در شناسنامه یکدیگر ثبت نمی گردد اما نام فرزندان حاصل از این ازدواج در شناسنامه پدر و مادر ثبت می گردد و هیچ راه و قانونی برای عدم ثبت نام آن ها  (فرزندان) وجود ندارد.»

باکره بودن زوجه

بکارت زوجه علاوه بر تاثیرش بر روی مهریه و تعلق نصف آن به زوجه تاثیر دیگری هم دارد یعنی در زمانی که زوجه باکره باشد و طلاق در دوران عقد صورت پذیرد زن عده نخواهد داشت در این صورت همانطور که گفتیم هر یک از زوجین می توانند با مراجعه به دفاتر پیشخوان و یا اداره ثبت احوال با ارائه مدارک شناسایی، دادن دادنامه طلاق، گواهی دوشیزگی زوجه نسبت به حذف نام همسر خود از شناسنامه اقدام نمایند.

مقالات مرتبط:

اگر مرد درخواست طلاق دهد و اگر زن راضی به طلاق نباشد

قوانین حذف نام همسر از شناسنامه

قوانین حذف نام همسر از شناسنامه (بخش اول)

قوانین حذف نام همسر از شناسنامه موضوع جدایی و طلاق در جوامع امروزه به یکی از معضلات جامعه تبدیل شده است که امروزه بسیاری از زوج‌ها درگیر آن هستند و شاهد افزایش بی‌شمار آن در جامعه هستیم موضوعی که در قبال آن حذف کردن نام همسر شناسنامه چه برای آقا چه خانم از خواسته های این افراد به شمار می رود.

قانون حذف نام همسر از شناسنامه ماده ۳۳ قانون ثبت احوال میباشد و تنها مستند قانونی است که مقرر نموده: کلیه وقایع ازدواج و طلاق یا مرگ زوج یا زوجه و رجوع و بذل مدت و فسخ نکاح باید در دفاتر ثبت کلیه وقایع ثبت گردد و در شناسنامه انعکاس پیدا کند.

قوانین کامل حذف نام همسر از شناسنامه

اما باید بدانید برای حذف نام بعد فوت و یا بعد از طلاق و موارد دیگر در صورت باکره بودن زوجه یا باکره نبودنش شرایط متفاوتی وجود دارد که باید به آن توجه نمود.

در این مقاله سعی داریم تا با پروسه حذف نام همسر از شناسنامه، نمونه دادخواست حذف نام همسر از شناسنامه و موارد بسیار دیگر، هم چنین شرایط و مدارک لازم آن را مورد بررسی قرار داده و شما را با این موارد در جهت حل مشکل خود آشنا کنیم.

اگر تمایل دارید تا در مورد حذف نام همسر از شناسنامه اطلاعات جامعی به دست آورید، در ادامه مقاله با ما همراه شوید.

با توجه به‌ اینکه ازدواج و طلاق غیر مدخوله در المثنی شناسنامه درج نخواهد شد. سؤالی که امروزه در بسیاری از پرونده ها و مراجعین مطرح می‌شود این است که اگر زن قبلا ازدواج داشته و طلاق گرفته باشد ولی در ازدواج دوم تا قبل از نزدیکی با شوهر باز کار زوجین به طلاق برسد آیا می توان از این ماده قانونی استفاده کند؟

اگر زوجین در این مسئله توافق داشته باشند که زناشویی بین ایشان واقع نشده است و به آن اقرار کنند که زوجه در این ازدواج غیر مدخوله محسوب می‌شود و به این طریق می‌توانند از اداره ثبت تقاضایی شناسنامه المثنی بدون درج ازدواج و طلاق قبلی کنند. به عبارتی اگر کسی طلاق گرفته باشد و مجددا ازدواج کند حتی اگر یک ساعت بعد از ازدواج باشد با سند ازدواج به ثبت احوال مراجعه کند ازدواج جدید با واقعه قبلی یعنی طلاق قبلی از شناسنامه حذف می‌شود در نهایت فقط آخرین ازدواج یعنی آخرین واقعه می‌تواند ًثبت گردد و بقیه پاک خواهد شد هرچند آقایان تا ۴ ازدواج همزمان می توانند ثبت کنند.

«نکته قابل توجه این که ازدواج قبلی زمانی که منجر به طلاق شود با ازدواج بعدی حذف می‌شود که این اختصاص به خانم یا آقا ندارد»

شرایط و چگونگی حذف نام همسر از شناسنامه بعد از طلاق

در صورتی که طلاق صورت بگیرد دو حالت وجود دارد:

۱- (اگر زوجه دوشیزه یا باکره باشد)

یعنی رابطه نزدیکی و زایل شدن پرده بکارت وجود نداشته باشد در این صورت هر یک از  زوجین می توانند با مراجعه به اداره ثبت احوال و سند طلاق که پیش تر در آن اشاره شد، طبق نامه پزشکی قانونی که زوجه دوشیزه می باشد درخواست حذف نام همسر خود را بنمایند.

۲- (اگر زوجه دوشیزه یا باکره نباشد)

در صورتی می توانند درخواست حذف نام همسر را از اداره ثبت احوال بنمایند که دوباره ازدواج مجدد نموده و این ازدواج به صورت رسمی ثبت شده باشد و نام همسر دوم در شناسنامه ثبت گردد که در این صورت با اطلاع همسر دوم می توانند درخواست حذف نام همسر اول را مطرح کنند بنابراین صرف انتخاب همسر دوم و معرفی آن، نمی تواند دلیلی برای حذف نام همسر اول باشد و باید ازدواج دوم رسماً ثبت گردد و نام همسر دوم در شناسنامه درج شود.

حذف در طلاق توافقی

در صورتی می‌تواند تعویض شناسنامه بعد از طلاق توافقی را درخواست کرد که در رای منعکس شده باشد که زوجه غیر مدخوله است و طلاق بائن غیر مدخوله می باشد همچنین رویه دادگاه در خصوص زوجه ای که اظهار می‌دارد باکره است این است که او را به پزشک قانونی معرفی کنند و گواهی بکارت اخذ نماید.

اما در صورت باکره نبودن به این صورت است که اگر هر یک از زوجین اقدام به طلاق کنند در صورتی که همسر دومی داشته باشند میتوانند آن را به طور کاملا رسمی و قانونی ثبت کرده و ضمن مراجعه به اداره ثبت احوال به حذف کردن نام همسر قبلی خود از شناسنامه شان اقدام کنند.

حذف نام مرد از شناسنامه زن

در صورتی که زن خواستار جدایی باشد امکان حذف نام همسر یعنی شوهر از شناسنامه زن تنها در صورتی امکان پذیر است که در دوران بعد از عقد جدایی انجام شده باشد و دوشیزه بودن زوجه مطابق احکام قضایی و سند طلاق قابل استنباط باشد همینطور طلاق‌‌ از نوع بائن غیر مدخوله باشد بدین ترتیب زن می تواند با مراجعه به ثبت احوال و ارائه مدارک لازم از جمله مدارک پزشکی قانونی مبنی بر دوشیزه بودن اقدام به حذف نام همسر خود کند یعنی در دو صورت امکان پذیر است.

۱: اثبات بکارت طبق حکم دادگاه یا مطابق اظهارات مرد در زمان طلاق در دادگاه

۲:  در صورتی که زوجه مجددا ازدواج نماید و این امر در دفتر ازدواج و طلاق به ثبت برسد نه صرف معرفی.

«ادامه دارد…..»

مقالات مرتبط:

اگر حق طلاق با زن باشد مهریه تعلق میگیرد؟

اگر حق طلاق با زن باشد مهریه تعلق میگیرد؟

اگر حق طلاق با زن باشد مهریه تعلق میگیرد؟

اگر حق طلاق با زن باشد مهریه تعلق میگیرد؟ در خصوص حق طلاق به تفصیل توضیح داده شده است. تعبیر درست حقوقی آن، وکالت زن در طلاق از شوهر است. پس سئوال این است که اگر زنی از شوهر وکالت برای طلاق داشته باشد اولا برای طلاق نیازی به حضور شوهر است؟ ثانیا آیا گرفتن وکیل برای گرفتن طلاق یا وکالت طلاق (حق طلاق) اجباری است؟ ثالثا آیا در طلاق با وکالت در طلاق، مهریه به زن تعلق می گیرد؟

در صورتی که حق طلاق با زن باشد آیا مهریه تعلق میگیرد؟

آنچه اهمیت دارد که بدانیم اینکه بدانیم فقط وکیل دادگستری است که می تواند به وکالت از دیگری در دادگاه ها وکالت کند. از طرفی اخذ رای گواهی عدم  امکان سازش (رای طلاق توافقی) برای ثبت رسمی طلاق اجباری است. بنابراین وقتی زنی از شوهر وکالت در گرفتن طلاق دارد به واقع وکالت دارد که برای طی مراحل طلاق برای او وکیل دادگستری اختیار کند. زیرا خود زوجه که وکیل دادگستری دارای پروانه وکالت رسمی نیست که به وکالت از شوهر دادخواست طلاق بدهد.

با این توضیح متوجه شدیم که گام اول برای استفاده از حق طلاق (وکالت در طلاق) انتخاب وکیل برای شوهر است و نیازی به شوهر نیز نخواهد بود. این مزایای حق طلاق برای زن است که می تواند با گرفتن وکیل برای زوج بدون حضور او از طریق دادخواست طلاق توافقی مراحل طلاق را سپری کند.

بهترین وکیل مهریه در تهران

در مورد سئوال بعدی نیز نیاز به مقدمه ای است و آن اینکه بسیار شنیده ایم که بعضی بخشیدن مهریه و گرفتن حق طلاق را توام با هم می کنند و در واقع حق طلاق در قبال بخشش مهریه از شوهر اخذ می کنند بدیهی است که دیگر زوجه نمیتواند برای گرفتن مهریه خود اقدام کند و فقط می تواند بدون داشتن  مهریه و بذل آن طلاق بگیرد.

مطلب مهم مه قضات محترم دادگاه ها به آن توجه میکنند، محتویات و مفاد سند وکالت در طلاق زوجه است زیرا یکی از نکاتی که باید در آن قید شده باشد وکالت در قبول بذل از سوی زوج است و در اینجا مقدار وکالت در قبول بذل بسیار تاثیر گذار در گرفتن مهریه با حق طلاق است. همین درست نوشتن یک خط وکالتنامه طلاق است که تعیین میکند زن مجبور است برای طلاق چه مقدار از مهریه یا غیر آنرا بذل کند.

به این دو جمله توجه کنید «وکالت در قبول بذل مهریه» و «وکالت در قبول بذل هر مقدار از مهریه کمتر بیشتر  یا معادل آن» همانگونه که مشخص است زوجه در مثال اول مجبور است کل مهریه را در قبال طلاق بذل کند به عبارت دیگر اینجا وکالت طوری تنظیم شده که حق طلاق در ازای مهریه باشد اما در مثال دوم دست زوجه باز است که به وکالت از شوهر چه مقدار از مهریه و لو اندک را بذل و وکالتا قبول بذل کند.

مقالات مرتبط:

طلاق غیابی

وکیل شرب خمر و یا مشروبات الکی

وکیل شرب خمر و یا مشروبات الکی

وکیل شرب خمر و یا مشروبات الکی به معنای خوردن نوشیدنی های مست کننده وجود دارد و در زمره ی جرایم حدی می باشند. جرایم حدی هم جرایمی هستند که در شرع مقدس نحوه ی انجام و حد مجازات آن ها تعیین گردیده است. شرب خمر همان نوشیدنی های الکلی می باشند که باعث مستی و ناهشیاری می شوند و بعد از انقلاب اسلامی در سال 57 مصرف این نوشیدنی ها جرم انگاری و غیر قانونی شد. شما می توانید برای مشاوره حقوقی شرب خمر از طریق موسسه حقوقی ما با وکیل شرب خمر ارتباط گرفته و مشاوره ی لازم به شما داده می شود.

حد مجازات نوشیدن شرب خمر در اسلام صریحا بیان شده است و این نکته را بایست دانست که شرب خمر چه کم و چه زیاد و چه خالص و ناخالص اگر مصرف شود، حد بر مصرف کننده جاری خواهد شد. گاهی اوقات اشخاص به تجویز پزشک و در شروط اضطرار به خوردن شراب روی می آورند که در این مورد حد وجود نخواهد داشت و مجازاتی شامل حال آنان نمی شود. و بایست دانست که در مجازات شرب خمر تفاوتی بین زوجه و زوج وجود ندارد.

مجازات شرب و خمر و مشروبات الکلی

در ضابطه مجازات اسلامی مجازات شرب خمر بیان شده است و این مجازات شامل 80 ضربه شلاق حدی وجود دارد و برای غیر مسلمان اینگونه اگر در خفا و پنهانی به عمل شرب خمر مبادرت کند مجازاتی در عقیده گرفته نشده است اما اگر غیر مسلمان تظاهر به مصرف مسکر کند به مجازات حدی محکوم خواهد شد.

در مورد شرب خمر افزون بر جرم حدی، جرم تعزیری اینگونه در عقیده گرفته شده است و آن زمانی است شخص در معابر به فرم علنی شرب خمر را مصرف کند که در این مورد برای او حبس اینگونه در عقیده گرفته شده است. و اینگونه برای ساخت، خرید و فروش، حمل و نگهداری مشروبات الکلی حبس، شلاق و مجازات جزای نقدی در عقیده گرفته شده است.

زمانی که شخص شرب خمر اجرا می دهد و مجازات وی اجرا می شود و حد بر وی جاری می شود در بار سوم به اعدام محکوم می شود اما اگر چندین بار مصرف شرب خمر داشته باشد و مجازات نشده باشد به همان 80 ضربه شلاق حدی محکوم می شود.

مشاوره با وکیل حقوقی

برای مشاوره حقوقی شرب خمر شما می توانید از طریق موسسه حقوقی ما با بهترین وکیل شرب خمر ارتباط برقرار کرده و مشاوره ی لازم را دریافت نمایید.

شرب خمر از طریق اقرار، شهادت و دانش قاضی به اثبات می رسد و در مورد اقرار با دو مرتبه اقرار متهم به اثبات می رسد.

در زمانی که مشکلی از این سبب برای شما پیش بیاید قبل از هر چیز بایست با وکیل شرب خمر و یا مشروبات الکی ارتباط گرفته تا بتوانید دادهها و مشاوره حقوقی شرب خمر را به دست آورید تا ممکن است بتوانید از مجازات خود با توبه یا واگذار کار به پزشکی قانونی و سایر موارد خودداری کنید، موسسه حقوقی ما از طریق تلفنی و حضوری فرصت مشاوره حقوقی شرب خمر را با وکیل مجرب شرب خمر برای شما فراهم می کند تا مشاوره حقوقی لازم را با وی اجرا دهید و در فرم نیاز پرونده خود را به او بسپارید.

خمر و یا مشروب به ماده نوشیدنی گفته می شود که با تخمیر ماده نشاسته ای و قندی در برخی از خوراکی ها مانند انگور، توت، سیب و آلبالو بگرفته می شود. طی فرایند تخمیر، قند میوه به الکل تبدیل شده و باعث کاهش سطح هوشیاری در بدن انسان می گردد.

در لغت به عمل نوشیدن این میوه ها به صورتی که با نشاسته و قند ترکیب شده است شرب خمر و یا شراب خواری بیان میشود. شرب خمر یکی از جرایم عمومی در جامعه است که یک جرم شرعی است که جزا آن 80 ضربه شلاق شرعی است که از آن جا که جزا سخت و سنگینی وجود دارد، شخص انجام دهنده جرم با مشاوره و مشاوره گرفتن از یک وکیل شرب خمر متخصص می تواند در مورد روش های دفاع از خود در مورد مجازات تعیین شده راهنمایی های لازم را بگیرد.

مجازات شرب خمر در انظار عمومی در ضابطه

بر اصل ضابطه مجازات اسلامی هر کس به فرم علنی در انظار و اماکن عمومی شرب خمر کند افزون بر اجرای مجازات شرعی که به آن عقیده کردیم به 2 تا 6 ماه حبس تعزیری اینگونه محکوم خواهد شد.

آیا اشخاص غیر مسلمان اینگونه شامل مجازات می شوند؟

خیر. بر طبق اصل ضابطه 13 اساسی مملکت در صورتی که اقلیت های دینی عمل شرب خمر را در انظار عمومی اجرا ندهند شامل مجازات نخواهند شد. این اشخاص در اجرا مراسمات دینی، مکان های خصوصی می توانند بر اصل رسومات خود عمل کنند.

اثبات جرم چگونه اجرا میشود؟

همانگونه که مشخص است ضابطه اصلا فردی را بدون اثبات جرم و داشتن اسناد و اسناد لازم مجرم تلقی نمی کند. هر آنچه تا به اینجا به آن عقیده کردیم تنها در فرم اثبات جرم اتفاق خواهد افتاد. سوالی که محتمل است پیش آید چگونگی اثبات جرم در اینچنین پرونده ها است.

اقرار: یعنی شخص مرتکب شونده شخصا به فرم شفاهی و یا کتبی بدون اصلا شیوه پیچیدگی و کاملا واضح اجرا جرم را تایید کند. لازم است شخص صاحب اختیار، بالغ و از عقیده عقلی سالم باشد.

بیشتر بدانید:

مشاوره حقوقی کیفری