تغییر جنسیت

تغییر جنسیت چگونه انجام میشود؟

اصولاً مسأله تغییر جنسیت در ایران از موارد بغرنج و بحث برانگیزی می باشد که در نظام های حقوقی مختلف دیدگاه های مختلفی راجع به آن وجود دارد. تا سال ها پیش نارضایتی از جنسیت به عنوان یک بیماری شناخته می شد، این در حالی است که در وضعیت کنونی این موضوع از لیست بیماری ها خارج گردید و دیگر غالب اشخاص به عنوان بیماری آن را نمی شناسند.

مسائل حقوقی در تغییر جنسیت

از سوی دیگر با توجه به این موضوع در کنار مسائل روانی با مسائل حقوقی نیز روبه رو می باشد بنابراین مباحث عمده ای از جهت تغییر حقوق و تکالیف اشخاص ایجاد نموده است، زیرا در فرض تغییر جنسیت و تبدیل مرد به زن یا بالعکس وظایف وتکالیف آنها بویژه در نهاد خانواده و در مقابل فرزندان و در روابط زوجین تغییر خواهد نمود و همین تغییر سرآغاز ایجاد حقوق و تکالیف جدید خواهد بود.

به موجب بند 18 ماده 4 قانون حمایت از خانواده سال 1394 در صلاحیت دادگاه خانواده می باشد بدین معنی که دادگاه های دیگر صلاحیت ذاتی برای رسیدگی به این موضوع را نخواهند داشت اما همانطور که که گفته شد با توجه به این که در این خصوص مسائل روانی نیز دخیل بوده، برای دریافت مجوز جراحی می توان از دو شیوه استفاده نمود.

مراحل تغییر

راه حل اول این است که متقاضی بدواً می تواند به روانپزشک معتبر و دارای صلاحیت مراجعه نماید و سپس دوران مربوط به روان درمانی را سپری نماید و چنانچه پس از سپری شدن این دوره موفق به دریافت تأییدیه مبنی بر ترنس بودن از روانپزشک گردد؛ سپس با انجام آزمایش های تشخیص سطح هورمون شخص متقاضی به دادگاه مراجعه می نماید و دادخواست تغییر جنسیت تقدیم می نماید آنچه در این خصوص قابل ذکر می باشد این است که چون دادگاه باید نظر یک مرجع رسمی راجع به وجود شرایط برای تغییر جنسیت را بگیرد این مرجع رسمی پزشکی قانونی می باشد و چنانچه پزشکی قانونی شرایط قانونی را احراز نماید آن گاه دادگاه حکم تغییر جنسیت را صادر خواهد نمود و شناسنامه فرد پس از آن تغییر خواهد نمود بدیهی است شناسنامه جدید خود باعث ایجاد حقوق و تکالیفی برای شخص خواهد شد که این حقوق و تکالیف تا قبل از تغییر جنسیت وجود نداشته است.

برای تغییر جنسیت متقاضی بدواً به دادگاه خانواده مراجعه نماید و با تقدیم دادخواست خواستار تغییر جنسیت و تغییر نام در شناسنامه گردد. در این صورت دادگاه متقاضی را به پزشکی قانونی ارجاع خواهد داد و همزمان شخص به یک روانپزشک معتبر از طرف پزشکی قانونی جهت گذراندرن مراحل روان درمانی ارجاع می گردد و چنانچه پس از انجام آزمایش های تشخیص سطح هورمون تأیید پزشکی قانونی و روانپزشک دریافت گردد دادگاه حکم به تغییر جنسیت و تغییر نام در شناسنامه را صادر خواهد نمود.

سایر مقالات حقوقی:

وکیل همجنسگرایی

طلاق به علت ناباروری

طلاق به علت ناباروری

طبق قانون و شرع اسلام، طلاق به علت ناباروری و یا دیگر مشکلات جنسی جدی، می توانند دلیل بر طلاق گرفتن زوجین از یکدیگر باشد. این مسئله همچنین در شروط ضمن عقد نیز قرار گرفته و زوجین با امضا کردن آن به گونه ای در صورت رخ داد آم مسئله، به دیگری اختیار یا وکالت اقدام قانونی می دهند.

عموما آنگونه که شواهد پزشکی نیز بیان می کند، بیشترین درصد ناباروری در زوجین، مربوط به مردان است و از این جهت که امکان درخواست طلاق برای بانوان، دشوارتر است. ناباروری مردان از نظر قانونی از اهمیت بیشتری برخوردار است و مورد بررسی و بحث بیشتری قرار گرفته است.

البته امروز روش های درمانی بسیاری به وجود آمده است که می توانند مشکلات باروری را حل کنند و به گفته­ مراجع مربوطه، امروز کمتر زوجی وجود دارند که امکان رفع مشکل باروری شان به روش های درمانی وجود نداشته باشد. اگرچه بعضاً این درمان ها بسیار گران است و بسیاری ممکن است علاقه ای به انجام آن نداشته باشند.

آیا درمان های پیشرفته احکام ناباروری را نقض می کنند؟

چنانچه زوجی بیش از یک سال رابطه ی جنسی منظم و بدون استفاده از روش های پیشگیری بارداری داشته باشند و منجر به بارداری نشود، دچار ناباروری هستند. علت ناباروری می تواند هریک از زوجین یا مشکلاتی توأم مربوط به هردوی آن­ها باشد. اگرچه طبق آمار، بیشتر علت ناباروری از مردان است.

با وجود روش های پیشرفته و نوین ناباروری و درصد بالای پاسخ مثبت به درمان و رفع این مشکل؛ به دلیل اینکه این روش ها هزینه­های بسیار زیادی دارند و همچنین نمی توان از درمان با قطعیت کامل سخن گفت، روش های درمانی به عنوان دلیل برای دادگاه پذیرفته نیستند و نمی توانند ناقص حق طلاق باشند. از این رو روش های درمانی از پیشنهاداتی است که به زوجینی می شود که اهتمام به ادامه دادن زندگی مشترک دارند. که البته در صورت وجود این خواست، هیچ کسی حق به چالش کشیدن زوجین و یا جدا کردن آن ها را از یکدیگر ندارد. بنابراین شرط مندرج در سند نکاحیه به لحاظ پیشرفت های علمی عملاً منفسخ شده و قابلیت اجرا ندارد.

طلاق به علت ناباروری زن

از آنجایی که در قانون و شرع اسلامی حق طلاق بر عهده­ی مرد می باشد و مرد هیچ احتیاجی به دلایل محکمه پسند ندارد و می توان هر زمان که بخواهد با اهدای حقوق زوجه به او، او را طلاق دهد، نتیجتا طلاق به علت ناباروری زن مطرح نیست. البته بسیاری از افراد فکر می کنند که نابارور بودن زن، می تواند دلیل بر از بین رفتن حقوقش در ازدواج، مانند مهریه باشد که باید گفت اینگونه نیست و اگر مرد قصد طلاق دادن زنی را داشت، تمام حقوق زن از جمله مهریه و همچنین تضمین به اجرای تمامی شروط ضمن عقد، به قوه ی خود باقی است و ناباروری دلیل طلاق زوجه محسوب نمی شود.

طلاق به علت ناباروری مرد

ناباروری مرد یکی از مواردی است که به زنان در شرع اسلامی، اجازه­ی طلاق می دهد. این مسئله در شروط ضمن عقد آمده و به امضای زوج رسیده است که با وجود آن، در صورتی که زوجه به دادگاه شکایت کند و مدارکی دال بر این مسئله ارائه دهد، دادگاه پس از بررسی ها و ارجاع زوج به پزشکی قانونی و کسب تأیید پزشکی قانونی، به سبب شروط ضمن عقد، زوجه وکالت بر حق طلاق دارد و می تواند جدا شود که البته بنا به درج واژه عقیم بودن و پیشرفت های پزشکی علی الخصوص در کشور ایران شرط مندرج در سند نکاحیه منسوخ است.

اگر زوج در روز عقد، این شرط را در عقدنامه امضا نکند و آن را نپذیرد هم، زوجه در هنگام شکایت به دادگاه می تواند ادعای عسر و حرج به دلیل این مسئله داشته باشد و حق طلاق را از دادگاه بگیرد. عسر و حرج به مسائلی می گویند که باعث سختی و غیر قابل تحمل شدن زندگی برای زوجه می­شود و ناباروری مرد نیز عسرو حرج نیست. که توسط دادگاه مورد قبول واقع می شود.

زوجه برای درخواست طلاق به دلیل ناباروری از زوج، باید درخواست خود را به پیوست مدارک پزشکی یا شواهد دیگری که دارد به دادگاه خانواده تقدیم نماید که پس از بررسی کامل و گواهی قطعی پزشکی قانونی دایر بر عقیم بودن زوج دادگاه می تواند حکم طلاق صادر نماید.

حقوق زن در صورت درخواست طلاق به علت ناباروری مرد

اگر زنی به دلیل ناباروری مرد درخواست طلاق دهد و دادگاه این اجازه را برای او صادر کند، زوجه علاوه بر اینکه می­تواند از همسرش طلاق بگیرد، تمامی حقوق او در زندگی مشترک، شامل مهریه، اجرت المثل، نفقه معوقه همگی برای زوجه محفوظ بوده و می­تواند برای گرفتن آن ها اقدام کند و مرد موظف به پرداخت آن­ها می باشد.

فسخ نکاح به دلیل ناباروری مرد

فسخ نکاح به شرایطی گفته می شود که زوجه یا زوج، هرکدام برحسب مواردی که به آن ها اجازه ی فسخ نکاح می­دهد، قبل از شروع زندگی مشترک و گذشتن مدت قابل پذیرش برای دادگاه (با علم به اینکه امکان فسخ نکاح وجود دارد و می­تواند این کار را بکند) با ارائه شواهد و طابق قانون، اقدام به فسخ نکاح کند.

ناباروری مرد فی ذاته دلیل بر فسخ نکاح برای زوجه نیست، مگر اینکه این ناباروری به علت دلایل دیگری مانند اختگی، یا عدم توانایی برقراری رابطه جنسی توسط مرد به دلیل نقص در دستگاه تناسلی­اش باشد، که این مورد را قانون مشخص کرده و در این صورت امکان درخواست فسخ نکاح برای زوجه وجود دارد.

مقالات مرتبط:

اگر مرد درخواست طلاق دهد و اگر زن راضی به طلاق نباشد

صلح عمرا برای تقسیم ارث

فایده صلح عمرا برای تقسیم ارث

برای درک صلح عمرا برای تقسیم ارث و شناخت مزایا و فوائد آن، باید ابتدا با مفهوم صلح و همچنین صلح عمرا آشنا شویم. صلح به هر توافقی می گویند که در ذیل عقود دیگر مانند بیع، اجاره، تقسیم ارث و غیره نباشد. بلکه تنها توافقی است بین توافق کنندگان، و صلح امری، صلحیست که به طول عمر شخص مربوط است. به این شکل که در طول حیات او، مالکیت دارایی های مورد صلح برای اوست و می تواند از آن بهره مند شود و پس از آن به شخصی که با او صلح می رسد.

صلح عمرا چیست؟

صلح عمری قرار دادیست که بسیار می تواند منعطف باشد و مسائل متعددی را در خود جای دهد که طبق توافق اشخاص متفاوت است. برای مثال، مالک می تواند زمانی را در قرار داد صلح ذکر کند که امکان پس گرفتن قرار داد را داشته باشد و طبق خواست خودش می تواند برای این امر مهلت مشخصی طرح کند یا آن را تا پایان عمر خود قرار دهد. همچنین مورد صلح عمری هم می تواند از اموال منقول و هم از اموال غیر منقول باشد و از این حیث محدودیتی در نوع مال صلح شده وجود ندارد. در قرارداد صلح نامه، به کسی که مال خود را صلح می کند، مصالح و به کسی که مال صلح­شده را دریافت می کند، متصالح می گویند. از شرایط مهم صلح عمرا این است که طرفین صلح عاقل و بالغ باشند و همچنین هر دو طرف به انجام صلح راضی باشند.

تفاوت صلح عمری و وصیت

بسیاری از افراد برای اینکه میراثشان آنگونه که مورد نظر خودشان است، بین وراث تقسیم شود، پیش از مرگ خود به دنبال راه هایی می گردند. برخی افراد سراغ تنظیم کردن وصیت نامه می روند، اما از آنجایی که تقسیم ارث در اسلام دارای قوانین و احکام مشخصی است، با تنظیم وصیت نامه، فرد تنها اختیار در تعیین تکلیف کردن یک سوم از دارایی خود را دارد و چنانچه مالی از او، بیش از یک سوم دارایی اش باشد، جزو وصیت محسوب نشده و در تقسیم و مالکیت آن پیچیدگی هایی به وجود می­آید.

اما با استفاده از صلح عمری مالک با هر شخصی که بخواهد می­تواند صلح کند و پس از مرگ خود، مال مورد نظر را به مالکیت او در آورد. صلح عمری برای بسیاری از میراث گذاران، بهترین راه حل برای تقسیم اموالشان طبق خواسته ­ی خودشان است.

فواید صلح عمرا برای تقسیم ارث

صلح عمرا، به غیر از این که امکان تقسیم اموال را به پیش از مرگ به افراد می دهد. فواید دیگری نیز دارد که پیرامون آن­ها توضیح می دهیم:

نخست اینکه با صلح عمرا می توان مالی را به شخص دیگری منتقل، اما منافع آن را حفظ کرد. به این صورت که مال الصلح به نام شخص دیگر در می آید اما منافع آن و حق استفاده از آن تا پابان عمر نزد صاحبش (مصالح) باقی می ماند.

کسی که با دیگری بر سر اموالش صلح می کند، می تواند تا پایان عمرش و یا تا موعد معلوم، صلح خود را پس بگیرد و قرارداد صلح را باطل کند.

برخلاف گفته های کلامی و حتی وصیت نامه که پس از مرگ شخص، درباره ­ی صحت و اصالت آن بسیار شک می­شود و موجب دردسرها و درگیری بین وراث می گردد، صلح عمرا دارای سندی رسمی است که در دفاتر ثبت اسناد ثبت شده و به هیچ وجه قابل تشکیک نخواهد بود.

در بسیاری از موارد دیده شده است که فرزندی زودتر والدین خود فوت می­کند و به همین دلیل قانونا فرزندان او ارثیه­ای از پدربزرگ خود نخواهند برد. اما با وجود قرارداد صلح عمری، با مرگ متصالح، منافع قرارداد به وراث او منتقل می­شود. در نتیجه چنانچه والدی مالی را به نام فرزندش صلح عمری کند، با مرگ فرزند، برخلاف روند تقسیم ارث، مال به نوه ­های او خواهد رسید.

با صلح عمرا به هیچ وجه تا پیش از زمان فوت مصالح، مال الصلح جزو اموال متصالح محسوب نمی شود و به هیچ وجه اجازه استفاده از آن را ندارد و حتی هیچ مرجع قانونی ای نمی تواند آن را توقیف نماید.

هزینه های تنظیم سند صلح عمرا برای تقسیم ارث

صلح عمری نیز مانند هرگونه سند دیگری مدارکی خاص لازم دارد که باید تهیه شود و همچنین هزینه­ ی تنظیم سند، که این هزینه هر ساله متفاوت است و می تواند با پرس و جو از دفاتر ثبت اسناد رسمی از آن آگاه شوید. همچنین از زمانی که صلح عمرا معقود می­شود، هزینه های اساسی (مانند مالیات سالانه، عوارض شهرداری و …) مال قانوناً بر عهده ی متصالح و هزینه­ های مصرفی (هزینه قبوض، شارژ) بر عهده ی مصالح است.

مالیات بر صلح عمرا

صلح عمرا در زمان انتقال منافع از مصالح به متصالح یعنی پس از فوت مصالح، دارای مالیاتی است که در ماده 122 قانون مالیات های مستقیم به آن اشاره شده است. مالیات های صلح عمری عبارتند از:

پنج درصد از ارزش ملک به عنوان مالیات برای نقل و انتقال قطعی ملک

دو درصد از ارزش مال به عنوان انتقال حق واگذاری.

چنانچه برای مال الصلح در صلح­نامه ارزشی مشخص نشده باشد، بنا به ارزش روز اموال متشابه آن توسط کارشناسی، قیمتی برای آن تعیین می­گردد که مالیات ها بر اساس آن اخذ خواهد شد.

عقد صلح یکی از انواع عقد سنتی در قانون مدنی می باشد که به عنوان یکی از عقود رایج در دفاتر اسناد رسمی منعقد می گردد.این عقد بر اساس نظر قانونگذار می تواند به اشکال متفاوتی منعقد گردد. به این صورت که چنانچه اشخاص نخواهند یا نتوانند عقود دیگر از جمله بیع، اجاره، مشارکت و..را با همان عنوان منعقد نمایند، می توانند از قالب عقد صلح استفاده نمایند. یکی از انواع عقد صلح، عقد صلح از نوع عمری می باشد که ترکیبی از حق انتفاع (عقد انتفاع) و عقد صلح می باشد با این توضیح که شخصی حق مالکیت خود بر مالی را به دیگری منتقل می نماید، اما حق استفاده و بهره برداری از آن را تا پایان عمر برای خود محفوظ نگاه می دارد.

به عنوان مثال فرض کنید پدربزرگی که نوه خود را خیلی دوست دارد و با وی رابطه عاطفی نزدیکی دارد، قصد دارد آپارتمان خود را به وی منتقل نماید اما از طرفی نگران این است که نوه پس از فوت وی همسرش (مادربزرگ) را از آپارتمان مذکور بیرون بیاندازد، در این صورت برای اینکه بتواند هر دو مصلحت را با هم حفظ نماید دست به یک عمل حقوقی همراه به احتیاط و دور اندیشی می زند به این صورت که همزمان مالکیت آپارتمان مورد بحث را از طریق عقد صلح به نوه خود منتقل می نماید در عین حال منافع آن را تا پایان عمر مادربزرگ برای وی قرار می دهد، در این صورت تا زمانی که مادربزرگ زنده باشد می تواند از منافع ملک مذکور بهره ببرد و پس از فوت منافع آن برای نوه خواهد بود.در این مثال پدربزرگ که مالک آپارتمان می باشد مصالح نامیده می شود  و متصالح نیز نوه وی می باشد که عقد صلح به نفع وی منعقد گردیده است.

توجه نمائید که چنین قراردادهایی اصولاً بین اشخاص منعقد می گردد که دارای رابطه خویشاوندی بوده و معمولاً بطور رسمی در دفاتر اسناد رسمی منعقد می گردد بدیهی است که چون چنین قراردادی بطور رسمی منعقد می گردد دارای اعتبار کامل بوده و پس از فوت مالک یا مصالح در برابر وراث قابل استناد می باشد.از طرف دیگر با توجه به اینکه این قرارداد مطابق قانون مدنی منعقد می گردد، مقررات حاکم بر آن همان مقررات قانون مدنی می باشد و چنانچه دادگاه ها بخواهند به اختلافات راجع به چنین قراردادی رسیدگی نمایند بر اساس قانون مذکور رسیدگی و رأی صادر می نمایند.

مقالات مرتبط:

قوانین وصیت نامه

معامله فضولی

معامله فضولی

معامله فضولی چیست؟

معامله فضولی به معامله‌ای گفته می‌شود که در آن مالک از انجام یک معامله یا واگذاری مالی، رضایت ندارد یا اینکه از موضوع بی‌خبر است. به بیانی دیگر در این نوع معامله یک شخص بدون اینکه مالک یا صاحب مالی باشد، بدون اطلاع صاحب اصلی آن نسبت به فروش آن اقدام می‌کند. ناگفته نماند که در قانون از جمله شروط اصلی برای تائید معامله این است که مالک از فروش یا واگذاری رضایت کامل را داشته باشد. در نتیجه اگر در معامله‌ای مالک یا صاحب مال رضایت نداشته باشد، تا زمان جلب رضایت او معامله از نظر قانونی تائید نمی‌شود. جز مالک اصلی تنها وکیل یا وصی قانونی شخص می‌تواند نسبت به فروش اموال او اقدام کند. در ادامه به توضیح بیشتر در مورد معامله فضولی می‌پردازیم. برای آگاهی بیشتر تا پایان با ما همراه باشید.

انواع معامله فضولی

دو نوع دارد.

معامله فضولی تملیکی

در این نوع معامله فرد بدون اطلاع و رضایت صاحب مال آن را می‌فروشد.

معامله فضولی عهدی

در این نوع معامله یک نوع تعهدی وجود دارد. یک شخص روی حساب شخص دیگری متعهد می‌شود تا یک معامله را برای شخص دیگری انجام دهد. بر این اساس موکل باید تعهداتی که وکیل در حیطه فعالیت خود دارد را انجام دهد. در مورد اقداماتی که در خارج از چهار چوب تعهدات قرار دارد، هیچ گونه مسئولیتی ندارد. ناگفته نماند که در این قسمت از توضیحات منظور از کلمه موکل همان معامله کننده فضول است. زمانی که از حدود اختیاراتی که برای وی در نظر گرفته شده است، خارج می‌شود.

حکم معامله فضولی چیست؟

هم همانند دیگر معامله‌هایی که در چهارچوب قانون انجام می‌شوند، سه حالت دارد. حالت اول اینکه معامله صحیح است. حالت دوم اینکه معامله باطل است و حالت سوم معامله غیر نافذ است. در ادامه به توضیح بیشتر در مورد شرایطی می‌پردازیم که در صورت وقوع آنها معامله فضولی باطل می‌شود.

– اگر معامله فضولی صورت گیرد و شخص مالک پس از وقوع معامله همچنان ناراضی باشد، معامله باطل است.

– اگر وکالتی که بر طبق آن وکیل مسئولیت و تعهد دارد، باطل شده باشد. و پس از باطل شدن وکالت نامه، فوضول، نسبت به انجام معامله اقدام کند، معامله صورت گرفته باطل می‌باشد.

منظور از معامله غیر نافذ چیست؟

غیرنافذ به معامله‌ای گفته می‌شود که حالتی بین صحیح و باطل دارد. معامله غیر نافذ به آن دسته از معاملاتی گفته می‌شود که در آن نقص وجود دارد. به دلیل نقص موجود نمی‌توان تشخیص داد که معامله صحیح است یا باطل. در چنین شرایطی برای صحیح واقع شدن معامله باید هر چه زودتر نسبت به رفع مشکلی که سبب غیر نافذ شدن معامله شده است، اقدام کنید. در این نوع معامله مقصود از وجود نقص همان نارضایتی مالک است. هر زمانی که شخص بتواند رضایت مالک را کسب کند، نقصی که عامل غیر نافذ شدن معامله شده است، برطرف و در نتیجه معامله صحیح محسوب می‌شود.

گرفتن رضایت از مالک می‌تواند به صورت صریح یا ضمنی باشد. منظور از رضایت صریح این است که مالک به صورت حضوری و با صراحت کلام رضایت خود از معامله را اعلام کند اما اعلام رضایت به روش ضمنی کمی متفاوت است. در این روش مالک با دادن یک رضایت نامه به شخصی دیگری (فضول) رضایت خود از این معامله را بیان می‌کند. ناگفته نماند که رضایت مالک برای فروش تنها در مواقعی لازم و ضروری است که مالک شخص بالغ و عاقل باشد.

مالک: مالک به شخصی گفته می‌شود که صاحب اصلی مال است که ممکن است از فروش مال مورد نظر اطلاع نداشته باشد. یا در صورت اطلاع راضی نباشد. شرط اصلی صحیح واقع شدن معامله این است که مالک از معامله رضایت داشته باشد.

شخص اصیل: شخص اصیل به فردی گفته می شود که در معامله فضولی با فضول معامله می‌کند.

شخص فضول: به شخصی گفته می‌شود، که خودش صاحب مال نیست و بدون رضایت صاحب مال قصد فروش آن را دارد.

در نتیجه دانستید که معامله فضولی به معامله‌ای گفته می‌شود که در آن یک شخص که صاحب مال نیست و از آن تحت عنوان شخص فضول یاد می‌شود قصد دارد که بدون رضایت مالک ان را بفروشد. معاملاتی نظیر این مورد که در آن صاحب اصلی مال راضی نیست، معامله باطل است. فقط در صورتی صحیح می‌شود که فرد بتواند رضایت مالک را کسب کند.

مقالات مرتبط:

اراضی موات چیست؟

اراضی موات

اراضی موات چیست؟

به بیان ساده اراضی موات به آن دسته از زمین‌ها گفته می‌شود که معطل مانده و غیر آباد هستند. به عبارتی بهتر از زمین موات بهره برداری نمی‌شود. عدم بهره برداری از زمین موات می‌تواند به دلایل مختلف از جمله نرسیدن آب به آن زمین باشد. ناگفته نماند که جز مورد گفته شده عواملی دیگری نیز می‌توانند سبب عدم بهره برداری از زمین و در نتیجه موات شدن آن بشوند. از جمله این عوامل می‌توان به این موارد اشاره کرد:

مستولی شدن آب بر آن، پوشیده شدن به واسطه شن یا ماسه تا حدی که نتوان از آن زمین استفاده کرد، نیزار و بیشه زار شدن زمین، وجود انواع درختان و…. در ادامه به توضیح بیشتر در مورد اراضی موات می‌پردازیم. برای آگاهی بیشتر تا پایان با ما همراه باشید.

اقسام اراضی موات

 به طور کل اراضی موات گروهی از زمین‌های عمومی هستند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در خصوص این اراضی قوانین خاصی به ثبت رسید. طبق این قوانین اسناد قبلی که در مورد مالکیت زمین‌های موات وجود داشت را باطل اعلام کرده، و این اراضی به مالکیت دولت درآمدند‌. اراضی موات دو قسم کلی دارند. دسته اول موات اصلی و دسته دوم موات عارضی. در ادامه به توضیح بیشتر در مورد اقسام زمین‌های موات می پردازیم.

اراضی موات اصلی

این نام به زمین‌هایی تعلق می‌گیرد که به ملک، احیا مسبوق نباشند. به طور کلی احراز آنها مشکل و ملحق به آن می‌باشد.

موات عارضی

موات عارضی به آن دسته از زمین‌های موات گفته می‌شود که در ابتدا آباد بوده‌اند و سپس خرابی یا موات بر آنها غالب شده است. در توضیح بیشتر زمین موات می‌توان یک مثال آورد، به عنوان مثال زمین مندرسی (زمین قدیمی). در این زمین‌ها ممکن است آثار نهر و آثار مخروبی که نشان دهنده این موضوع باشد که در گذشته آباد بوده‌اند به چشم بخورد.

تعریف قانونی اراضی موات

برای زمین موات دو تعریف وجود دارد. یکی تعریف فقهی و دومی تعریف قانونی. موات در لغت به معنای چیزی است که روح ندارد. در خصوص زمین هم به زمین و اراضی که هیچ صاحبی ندارند، یعنی در مالکیت هیچ شخصی قرار ندارند، اراضی موات گفته می‌شود. در عمل به دلیل شرایط خاصی که این اراضی دارند، هیچ شخصی از آنها بهره‌مند نمی‌شود. قوانینی که در مورد زمین موات وجود دارد، می‌توان گفت زمین موات در قوانین قبل و بعد از انقلاب اسلامی تعریف خاصی ندارد. اراضی موات به طور کلی همراه با زمین بایر تعریف شده است. تعریف آورده شده بسیار کلی است به گونه‌ای که در این قوانین اراضی موات بالاصاله هم شامل و مشمول قوانینی هستند که در مورد اراضی موات بالعرض مطرح شده است.

در ماده ۲۷ قانون مدنی در مورد زمین‌های موات ضمن اینکه موات را اموالی بیان کرده است که در مالکیت شخصی قرار ندارند، برای زمین موات مثال آورده و بلافاصله آن را تعریف کرده است.

– زمین‌هایی که در مالکیت شخص یا اشخاصی قرار ندارند. مردم می‌توانند با توجه به قوانین مندرج در این قانون زمین‌هایی که موات هستند را تملک کرده. علاوه بر تملک می‌توانند از این زمین‌ها استفاده کنند. در این حالت مباحات گفته می‌شود. به عنوان مثال زمین‌هایی که از آنها بهره‌مندی انجام نمی‌شود و بدون آبادی بلااستفاده هستند.

به عنوان سخن‌ پایانی باید گفت در این مقاله به توضیح بیشتر در مورد اراضی موات پرداختیم. دانستید که موات به زمین‌هایی گفته می‌شود که به دلایل مختلف نظیر نرسیدن آب، پوشیده شدن با شن و ماسه، نیزار و بیشه زار شدن و… امکان بهره‌برداری از آن وجود ندارد. علاوه بر این به زمینی که اکنون بدون استفاده است اما آثار آبادی مثل آثار نهرهای قدیمی در آن به چشم می‌خورد نیز موات گفته می‌شود.

مقالات مرتبط:

دعاوی ملکی چیست

مجازات تریاک قانون جدید

مجازات تریاک قانون جدید (1400)

مجازات تریاک قانون جدید در جمهوری اسلامی

مجازات تریاک قانون جدید در قوانین جمهوری اسلامی ایران، ارتکاب هر نوع ازاعمال مربوط به مواد مخدر مانند حمل، خرید و فروش، نگه داری، مصرف و … در قانون مبارزه با مواد مخدر جرم انگاری شده و مرتکب محکوم به مجازات می شود.

عوارض تریاک کشیدن

بی اشتهایی، از بین رفتن تمایلات جنسی، پرخاشگری، افسردگی، تعریق بیش از حد، بی خوابی و یا خواب بیش از حد، کاهش وزن شدید، مشکلات تنفسی و عدم تمرکز از علائم و عوارض مصرف تریاک می باشد.

مجازات حمل تریاک و مواد مخدر غیر صنعتی با توجه به اصلاحیه سال 1399 قانون مبارزه با مواد مخدر با توجه به مقدار و وزن آن که نگه داری و حمل شده، تعیین گشته است.

نگه داری و حمل تریاک تا 50 گرم

نگه داری و حمل تریاک تا مقدار 50گرم، مجازات حبس ندارد اما جزای نقدی تا 4 میلیون ریال و از 1 تا 50 ضربه شلاق مجازات آن می باشد.

نکته: قابل ذکر است مقدار جزای نقدی با توجه به شاخص بانک مرکزی هر سه سال یک بار افزایش می یابد.

نگه داری و حمل تریاک بیش از 50 گرم تا 500 گرم

مجازات آن از 5 تا 15 میلیون ریال جزای نقدی و شلاق از 10 تا 74 ضربه، در قانون پیش بینی شده است. (حبس ندارد)

مجازات حمل 1 کیلو تریاک

نگه داری و حمل نمودن تریاک بیشتر از 500 گرم تا 5 کیلوگرم که شامل حمل یک کیلو تریاک نیز می باشد دارای مجازات 40 تا 74 ضربه شلاق و 15 تا 60 میلیون ریال جزای نقدی و 2 تا 5 سال حبس تعزیری می باشد.

نکته: نکته ی مهمی که در این مورد باید به آن توجه نمود، تعداد مجازات ها می باشد که برای این مورد 3 نوع مجازات در نظر گرفته شده است که قاضی با توجه به سابقه کیفری متهم، نحوه ی همکاری او، وضعیت متهم و … تصمیم گیری می نماید که همه مجازات ها را برای او در نظربگیرد و یا اینکه حداقل یا حداکثر را برای متهم مدنظر قرار دهد.

مجازات حمل و نگه داری 30 کیلو تریاک

نگه داری و حمل کردن تریاک اگر بیشتر از 20 کیلوگرم تا 100 کیلوگرم باشد که شامل نگه داری و حمل 30 کیلو تریاک نیز می باشد دارای مجازات سنگین 5 تا 10 سال حبس، تا 74 ضربه شلاق و از 60 تا 200 میلیون ریال جزای نقدی میباشد.

مجازات نگه داری و حمل تریاک بیش از 100 کیلوگرم

در صورتی که شخصی محکوم به حمل و نگه داری بیش تر از 100 کیلوگرم تریاک شود به مجازات 50 تا 74 ضربه شلاق، جزای نقدی و در نهایت به حبس ابد محکوم می شود و در صورت عفو شدن و تخفیف مجازات، اگر این جرم را تکرار نماید به اعدام و مصادره کل اموال ناشی از جرم حمل و نگه داری مواد مخدر محکوم می شود.

مجازات تریاک کشیدن

تریاک ماده ای می باشد که از گیاه خشخاش به دست می آید که برای درمان برخی بیماری ها مصارف دارویی دارد و در بسیاری از داروهای مسکن از آن استفاده می شود اما بسیاری از افراد به عنوان مخدر آن را استعمال می کنند و مصرف اصلی آن به صورت کشیدن و دود کردن می باشد اما برخی از افراد تریاک را در چای نیز حل کرده و مصرف می کنند.تریاک را به دلیل داشتن ناخالصی نمی توان تزریق کرد .

در رابطه با مجازات تریاک کشیدن قابل ذکر است که اشخاصی که به تریاک اعتیاد دارند اگر اعتیاد خود را درمان یا ترک نکنند، مجرم شناخته شده و مجازات آن ها حبس از نود و یک روز تا شش ماه می باشد.

نکته: اگر شخصی معتاد نباشد اما یک مرتبه مواد اعتیاد آور همچون تریاک یا مواد روان گردان استعمال کند نیز مرتکب جرم شده و مجازات او، یک تا پنج میلیون ریال جزای نقدی و بیست تا هفتاد و چهار ضربه شلاق می باشد.

مجازات تریاک در عراق

کشور عراق در رابطه با مواد مخدر مجازات های سنگینی در نظر گرفته است طوری که حمل نمودن و یا همراه داشتن هرگونه قرص های مسکن و آرام بخش مانند دیازپام، فلورازپام، لورازپام و داروهای کدئین دار و همچنین هرگونه داروی گیاهی که حاوی مواد مخدر یا شبیه مواد مخدر باشد، جرم تلقی شده و شخص خاطی مجازات خواهد شد.

نکته: مصرف کردن و حمل نمودن هرگونه مواد مخدر و روانگردان در کشور عراق ممنوع و دارای مجازات حبس های طولانی می باشد.

مجازات تریاک در ترکیه

در رابطه با مجازات مواد مخدر در ترکیه باید گفت که میزان مجازات مربوط به جرائم مواد مخدر هیچ گونه ارتباطی با مقدار آن ندارد برعکس قانون مبارزه با مواد مخدر در ایران که مقدار مواد مخدر تاثییر مستقیمی با مجازات دارد.

همچنین قانون کشور ترکیه مجازات سنگینی در رابطه با حمل، نگه داری و مصرف تریاک یا هرگونه مخدر دیگری در نظر گرفته است.

مقالات مرتبط:

توبه نامه زندانی مواد مخدر

وکالت بلاعزل

وکالت بلاعزل

امروزه بسیاری از افراد برای انجام معاملات اموال منقول و غیرمنقول خود اقدام به معاملاتی در قالب وکالت بلاعزل می کنند، بدون آنکه از قوانین، مزایا، پیامدها و مشکلات احتمالی آن آگاهی داشته باشند؛ به همین دلیل در این مقاله به جرئیات و نکات کلیدی در این زمینه می پردازیم.

وکالت بلاعزل چیست؟

وکالت بلاعزل به طور کلی به وکالتی گفته می شود که موکل دیگر حق عزل وکیل و فسخ وکالت را ندارد مگر آنکه در شرایط قرارداد ذکر شده باشد. به عبارت دیگر، عقد وکالت بلاعزل در ذیل ماده ۶۷۹ ق.م بیان شده است که مقرر می دارد: «موکل می تواند هر وقت بخواهد وکیل را عزل کند مگر اینکه وکالت وکیل یا عدم عزل وکیل در ضمن عقد لازمی شرط شده باشد.»

طبق این ماده با اینکه عقد وکالت، جزء عقود جایز می باشد و موکل می تواند عقد را فسخ و وکیل را عزل نماید، اما هرگاه عقد وکالت یا عدم عزل وکیل در ضمن عقد لازمی مانند عقد بیع، صلح، نکاح و غیره شرط شود به تبع عقد اصلی که لازم بوده است؛ آن هم لازم می شود و دیگر حق فسخ و عزل وکیل وجود ندارد. به علاوه، وکالت بلاعزل با مرگ هر یک از طرفین یا استعفای وکیل یا عزل وکیل توسط موکل یا با جنون وکیل یا موکل پایان می‌یابد و از این حیث فرقی میان عقد وکالت بلاعزل یا عقد وکالت ساده وجود ندارد.

چگونگی عقد وکالت بلاعزل میان طرفین

وکالتنامه بلاعزل توسط دفاتر اسناد رسمی تنظیم و به رشته تحریر در می آید؛ همچنین برای عقد وکالت بلاعزل میان طرفین همراه داشتن کارت ملی و شناسنامه وکیل و موکل و رونوشت آنها ضروری است. در ادامه به نمونه هایی ازعباراتی که ممکن است در این نوع از وکالتنامه به چشم بخورد اشاره می کنیم:

موکل ضمن عقد خارج لازم حق عزل وکیل را به مدت ۵۰ سال (کمتر یا بیشتر) از خود سلب و ساقط نمود.

حسب الاظهار موکل ضمن عقد خارج و لازم که بین موکل و وکیل منعقد گردید موکل حق عزل وکیل را به مدت ۶۰ سال (کمتر یا بیشتر) از خود سلب و ساقط نمود.

موکل ضمن عقد خارج لازم حق عزل وکیل را به طور کامل از خود سلب و ساقط نمود و غیره.

این عبارات و امثال آن وقتی در متن عقد وکالت آمده باشد؛ دال بر وکالت بلاعزل می کند و دیگر موکل نمی تواند وکیل خود را عزل یا وکالت را فسخ نماید.

شرایط فسخ وکالت

وکالت بلاعزل اگرچه وکالت ساده نیست و جزء وکالت غیر قابل فسخ و پایدار به شمار می رود؛ ولی همان طور که پیش تر به آن اشاره شد از لحاظ ماهیتی، عقدی جایز است و همانند وکالت ساده با فوت یا جنون طرفین منفسخ و ازبین می رود و دیگر ارزش عملی ندارد و باطل می شود و اگر این وکالت چندین بار هم تفویض شده باشد باز هم ازبین می رود. با این حال استثنائاتی وجود دارد که باید با توجه به شرایط مورد بررسی قرار داد، به عنوان مثال اگر وکیل مالی را از موکل به موجب عقد بیع خریده باشد و از موکل (فروشنده) وکالت بلاعزل فروش گرفته باشد؛ در این حال اگر موکل بمیرد هر چند وکالت بلاعزل باطل و ازبین می رود، اما به منزله اسقاط حق وکیل (یعنی خریدار) نیست و مالکیت آن پابرجا است؛ چرا که قبلا طبق عقد بیع مالک مال بوده است و در این حال وراث موکل باید آن مال را به صورت رسمی به وکیل انتقال دهند.

بنابراین لازم است که مردم بعد از گرفتن وکالت بلاعزل فروش در مورد املاک یا خودرو، در عرصه وقت اقدام به انتقال قطعی و رسمی در دفاتر اسناد رسمی بدون حضور موکل (فروشنده) اقدام کنند؛ چرا که با فوت مثلا موکل (فروشنده) دیگر آن وکالت ارزشی ندارد و باید وراث متوفی جهت انتقال و امضاء سند رسمی اقدام کنند که این فرآیند وقت گیر و مشکلات عدیده ای را به وجود می آورد.

آیا داشتن وکالت بلاعزل به معنای مالکیت است؟

بعضی از افراد به صورت وکالتی از نوع بلاعزل معامله می کنند و بر این باورند که توسط آن به نامشان شده و مالکیت را بدست آورده اند؛در صورتی که این باور اشتباه و غلطی می باشد؛ زیرا وکالت بلاعزل صرفا به منزله آن است که وکیل نمایندگی از طرف موکل در انجام مورد وکالت دارد؛ و به منزله انتقال مورد وکالت نیست و هیچ کس نمی تواند با وکالت بلاعزل ادعای مالکیت کند مگر اینکه طبق عقودی مثل بیع یا صلح یا هبه به آن منتقل شده باشد.

لذا افراد در خرید و فروش اموال خود باید حتما در قالب عقد بیع معامله انجام دهند و مالکیت خود را ایجاد نمایند؛ چرا که اگر کسی به صورت وکالتی معامله نماید بدون اینکه عقد بیع تنظیم کرده باشند و آنگاه مثلا موکل فوت کند در این صورت همان طور که گفته شد وکالت از بین می رود و وکیل دیگربا این وکالت نمی تواند اثبات مالکیت کند و یا اثبات مالکیت آن دشوار می شود مگر آنکه وکیل با دلایل و مستنداتی مالکیت خود را اثبات نماید.

آیا موکل در وکالت بلاعزل می تواند خود به تنهایی مورد وکالت را انجام دهد؟

سوالی که در مورد وکالت بلاعزل به ذهن می آید و آن اینکه آیا موکل در این نوع وکالت می تواند خودش مورد وکالت را انجام دهد؛ به عبارت دیگراگر مورد وکالت به عنوان مثال فروش یک باب خانه باشد؛ موکل با اینکه حق عزل وکیل را از خود سلب کرده، می تواند خود اقدام به فروش نماید یا خیر؟ در پاسخ باید گفت که وکالت بلاعزل با انجام مورد وکالت دو مقوله مجزا و جداگانه است و انجام مورد وکالت در وکالت بلاعزل توسط خود موکل منع قانونی ندارد و موکل می تواند همان کاری را که به دیگری وکالت داده خودش آن را انجام دهد و در این صورت عقد وکالت منفسخ می شود. با این حال باید توجه داشت اگر موکل ضمن عقد خارج لازم انجام مورد وکالت را از خود سلب و ساقط کرده باشد در این صورت موکل هم حق عزل وکیل را ساقط نموده و هم حق انجام مورد وکالت را نخواهد داشت.

همچنین اگر موکل مال منقول یا غیرمنقول خود را به وکیل در قالب عقد بیع فروخته باشد و آنگاه موکل به وکیل وکالت بلاعزل فروش داده باشد؛ در این صورت هم موکل حق انجام مورد وکالت را ندارد، زیرا مالکیت از ید موکل خارج گردیده و انجام مورد وکالت توسط موکل به عنوان جرم و فروش مال غیر محسوب می شود. لذا لازم است افراد نسبت به اموال خود (اعم از ملک یا اتومبیل) یا اقدام به انتقال سند رسمی نمایند یا اگر به خاطر موانع و مشکلاتی نمی توانند انتقال رسمی دهند حتما قبل از تنظیم وکالت بلاعزل فروش، مبایع نامه (بیع عادی) تنظیم کنند و در فرصت مناسب توسط وکالت فروش بلاعزل بدون حضور موکل انتقال رسمی دهند. همچنین پیشنهاد می شود که در تنظیم وکالت بلاعزل فروش ملک یا اتومبیل که قبلا توسط موکل فروخته شده، شرط «موکل ضمن عقد خارج لازم، انجام مورد وکالت را از خود سلب و ساقط نمود» را قید نمایند.

مقالات مرتبط:

وکالت تام الاختیار و نکات مهم قانونی 

تغییر اسم در شناسنامه

چگونه می توان اسم را در شناسنامه تغییر داد؟

انتخاب نامی مناسب یکی از وظایف مهمی است که بر عهده والدین قرار داده شده است. با این حال گاهی فرزندان به دلیل عدم رضایت از نام انتخابی تصمیم به تغییر اسم در شناسنامه خود می گیرند. در ادامه به جزئیات بیشتر در این زمینه خواهیم پرداخت.

مراحل قانونی تغییر اسم در شناسنامه

به طور کلی هرکس می تواند یک بار درخواست تغییر نام دهد و به این منظور از طریق مراجعه به اداره ثبت احوال محل صدور شناسنامه اقدام نماید. با این حال چنانچه به هر دلیل اداره ثبت احوال مربوطه درخواست مزبور را نپذیرد شخص می تواند با مراجعه به مراجع قضایی درخواست خود را مطرح و چنانچه نام جدید مورد درخواست از اسامی ممنوع نباشد دادگاه مربوطه رسیدگی و حکم بر محکومیت اداره ثبت احوال صادر می نماید.

هم ‌اکنون تقاضای تغییر نام در کمیته ویژه‌ای با عنوان «کمیته نام» متشکل در سازمان ثبت احوال رسیدگی می‌شود و در صورتی که مغایرتی با دستورالعمل تغییر نام وجود نداشته باشد، با آن موافقت می‌شود و پس از رؤیت متقاضی و تقاضای اجراء نسبت به تعویض شناسنامه با نام جدید اقدام خواهد شد.

از سوی دیگر، طبق دستورالعمل جدید تغییراسم در شناسنامه و تصویب آن در شورای عالی ثبت ‌احوال، اختیار تغییر نام خانوادگی نیز، همچون تغییر نام به سازمان ثبت احوال داده شده است.

شرایط تغییر اسم

اصولا شخص برای تغییر نام خود در شناسنامه باید دارای شرایطی باشد. این شرایط به شرح زیر می باشند:

  • اشخاص 18 سال به بالا باشد
  • افراد کمتر از 18 سال که دارای حکم رشد باشند
  • پدر یا جد پدری با ارائه شناسنامه خود جهت فرزندان کمتر از 18 سال اقدام کند
  • سرپرست قانونی (قیم، امین، وصی) برای افراد صغیر و محجور با ارائه مدارک مستند که سمت او احراز شده باشد، می تواند اقدام کند

شرایط تغییر نام خانوادگی

طبق ماده 997 قانون مدنی هر کس باید دارای نام خانوادگی باشد و به موجب ماده 40 قانون ثبت احوال تغییر نام خانوادگی اشخاص منحصرا با تصویب سازمان ثبت احوال کشور خواهد بود. هر یک از اشخاص زیر که دارای نام خانوادگی قابل تغییر باشند می توانند با مراجعه به اداره ثبت احوال محل اقامت نسبت به درخواست تغییر نام خانوادگی اقدام نمایند.

  • اشخاص 18 سال به بالا
  • اشخاص کمتر از 18 سال که دارای حکم رشد باشند
  • پدر یا جد پدری با ارائه شناسنامه خود جهت فرزندان کمتر از 18 سال در صورتیکه نام خانوادگی پدر تغییر کرده باشد
  • قیم یا وصی برای اطفال تحت سرپرستی خود با ارائه مدارک مستند که سمت او احراز شده باشد

مدارک مورد نیاز

  • ارائه اصل شناسنامه و دو برگ تصویر آن
  • تکمیل فرم درخواست تغییر نام
  • پرداخت هزینه متعلقه طبق تعرفه جاری

در پایان گفتنی است در صورت بروز هر گونه مشکل در روند تغییر اسم در شناسنامه می توان از دانسته های یک وکیل حقوقی به منظور تسهیل و تسریع این امر بهره گرفت، زیرا آشنایی و تسلط کامل وکلا بر قوانین و مسائل حقوقی در این زمینه می تواند  بسیار راهگشا باشد.

سایر مقالات حقوقی:

مدارک حذف نام همسر اول از شناسنامه

جرم سایت شرط بندی

حتما شما هم این روزها درباره سایت های شرط بندی که توسط برخی از سلبریتی ها مانند شادمهر عقیلی راه اندازی شده است شنیده اید و درباره حجم انتقادی که نسبت به این رفتارها صورت می گیرد شاهد باشید. شرط بندی در شرع اسلام یک عمل ناپسند و حرام است به دلیل ضرری که بر اساس احتمال به فرد بازنده در قمار وارد می شود زیرا طبق شرع و قانون اموال افراد باید محترم شمرده شود از طرف دیگر کسی هم که با قمار و شرط بندی برنده دریافت وجهی می شود هم به دلیل اینکه برای به دست آوردن آن پول زحمتی نکشیده است محق دریافت آن نیست. اما قانون درباره شرط بندی و جرم سایت شرط بندی چه می گوید.

آیا ساختن و داشتن سایت شرط بندی جرم است؟

متاسفانه بیشتر جوانان ما از سر کنجکاوی و یا شاید راه صدساله یک شبه رفتن رو به سایت های شرط بندی مثل شرط بندی فوتبال و بت و انفجار و..  آورده و از قوانین ان بی خبر دچار ضرر های مالی شدیدی می شوند.

طبق ماده 654 قانون مدنی و ماده 705 قانون مجازات اسلامی شرط بندی و قمار ممنوع است؛ ماده 654 قانون مدنی در این باره مقرر داشته است که: «قمار و گروبندی باطل و دعاوی راجعه به آن مسموع نخواهد بود. همین حکم در مورد کلیه تعهداتی که از معاملات ‌نامشروع تولید شده باشد جاری است‌» علاوه بر این ماده 705 قانون مجازات اسلامی بیان کرده است که «قمار بازی با هر وسیله‌ای ممنوع و مرتکبین آن به یک تا شش ماه حبس و یا تا (۷۴) ضربه شلاق محکوم می‌شوند و در صورت تجاهر‌به قماربازی به هر دو مجازات محکوم می‌گردند.»

از آنجا که امروزه فضای مجازی بخشی عظیمی از زندگی حقیقی افراد را تشکیل می دهد نمی توان شرط بندی مجازی و قمار آنلاین را جرم نداست و جز جرایم و دعاوی کیفری هم محسوب می شود.

از این رو با استناد به مواد گفته شده شرط بندی و قمار چه در دنیای مجازی و چه در دنیای حقیقی رخ بدهد جرم است اگرچه قانون گذار تا کنون قانونی درباره شرط بندی های مجازی به طور ویژه وضع نکرده است با این وجود برای شناسایی جرایم شرط بندی می توان به ماده 707 قانون مجازات اسلامی استناد نمود که بیان می دارد: «هر کس آلات و وسایل مخصوص به قماربازی را بسازد یا بفروشد یا در معرض فروش قرار دهد یا از خارج وارد کند یا در اختیار دیگری ‌قرار دهد به سه ماه تا یک سال حبس و یک میلیون و پانصد هزار تا شش میلیون ریال جزای نقدی محکوم می‌شود.»

این ماده به جرم ساختن آلات قماره اشاره کرده است که می توان با تفسیر آن سایت شرط بندی را نیز جز اسباب قمار دانست و تا حدی استدلال نمود که داشتن سایت شرط بندی نیز جرم است.

البته در این زمینه بخش نامه ای جهت ایجاد وحدت رویه در برخورد با سایت های شرط بندی و قمار تدوین شده است که بر اساس بند 2 آن «طراحی و راه‌اندازی سایت قمار همچون دایر کردن مکان برای قماربازی محسوب شده و مشمول ماده ۷۰۸ قانون مجازات اسلامی (بخش تعزیرات) است.»

ماده 708 قانون مجازات اسلامی

 بیان کرده است که: «هر کس قمارخانه دایر کند یا مردم را برای قمار به آنجا دعوت نماید به شش ماه تا دو سال حبس و یا از سه میلیون تا دوازده میلیون ریال‌ جزای نقدی محکوم می‌شود.» در واقع بند 2 بخش نامه فوق الذکر قصد دارد بگوید سایت های قمار و شرط بندی نیز مانند مکانی برای قمار هستند و مشمول مجازات ماده 708 خواهند بود.

معاونت در جرم ساختن سایت شرط بندی

بند 4 بخش نامه ایجاد وحدت رویه در برخورد با سایت های شرط بندی و قمار درباره معاونت در جرم سایت شرط بندی صحبت کرده است و بیان داشته است که «هرکس کارت بانکی خود را به هر نحو برای وصول هزینه شرکت در قمار و شرط‌بندی نتیجه مسابقات در اختیاری دیگری قرار بدهد و همچنین هر شخصی که در طراحی سایت یا اجاره فضای میزبانی همکاری داشته باشد عمل وی به علت تسهیل وقوع جرم مصداق معاونت در جرم محسوب خواهد شد.» بنابراین سه مورد زیر مصداق معاونت در جرم سایت شرط بندی شناخته شده است:

  • در اختیار قرار دادن کارت بانکی به دیگری برای شرکت در قمار و شرط بندی و پرداخت هزینه های آن
  • همکاری در طراحی سایت
  • همکاری در اجاره فضای میزبانی
  • مجازات کاربران سایت های شرط بندی
  • در شرط بندی اینکه موضوع بازی در سایت شرط بندی یا تبلیغات در سایت شرط بندی است یا هر موضوع دیگر تفاوتی ندارد.

اغلب دیده ایم که سایت هایی وجود دارد که فضایی را برای افراد فراهم می کنند تا مثلا بر سر یک بازی مثلا فوتبال شرط بندی کنند کاربران این سایت ها هم مشمول عنوان جرم شرط بندی می شوند و قابل مجازاتند.

در راستا اراء وحدت رویه در برخورد با سایت های شرط بندی و قمار مقرر داشته است که «شرط بندی بر روی نتایج مسابقات حرام است لذا هر چند مشمول عنوان قمار دانسته نشود مصداق بارز تحصیل مال از طریق نامشروع و مشمول ماده ۲ قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء، اختلاس و کلاهبرداری است.»

مقالات مرتبط:

مجازات جرم توهین

مجازات مرد متجاوز

مجازات مرد متجاوز

مجازات مرد متجاوز یکی از داغ ترین اخبار این روزها اخبار تجاوزهایی است که به دختران و زنان می شود و امنیت و آرامش را از جامعه سلب کرده است. در قانون برای تجاوز مجازات تعیین شده است و هیچ فردی نباید به بهانه ترس و نگرانی از آبروریزی از حق خود برای تنبیه فرد متجاوز سرباز زند، شاید یک حامی و مشاوره ای مثل وکیل کیفری بهتر بتواند احقاق حق برای دختران سرزمینان باشد.

تجاوز چیست؟

تجاوز به معنی برقراری رابطه جنسی  بین زن و مردی که با هم رابطه محرمیت ندارند، با اجبار و زور؛ یعنی زنی که مورد تجاوز قرار گرفته از نظر فیزیکی مورد حمله قرار گرفته و رضایتی به این کار نداشته است. به تجاوز به زور و اجبار در قانون «زنای به عنف» گفته می شود. فرق زنا با زنای به عنف همین است که در زنا فرد راضی به آمیزش است اما در زنای به عنف رضایتی وجود ندارد.

مجازات تجاوز مرد چیست؟

زنای به عنف و تجاوز به زنان یک جرم حدی است که در ماده 224 قانون مجازات اسلامی مشخص شده است. این ماده مقرر داشته:

«حد زنا در موارد زیر اعدام است:

  •  با محارم نسبی
  •  زنا با زن پدر که موجب اعدام زانی است.
  •  زنای مرد غیر مسلمان با زن مسلمان که موجب اعدام زانی است.
  •  به عنف یا اکراه از سوی زانی که موجب اعدام زانی است.»

همانطور که در بند (4) این ماده می خوانیم، مجازات زنای به عنف که همان تجاوز در اصطلاح عامه است برای مرد متجاوز اعدام است. از آنجایی که این مجازات حدی است که در شرع تعیین شده، قاضی نمی تواند در این مجازات تخفیف دهد یا آن را تبدیل به مجازات دیگری مانند حبس کند.

در ماده 231 قانون مجازات آمده است که در صورتی که زنی که او تجاوز شده است باکره باشد، متجاوز علاوه بر مجازات حدی گفته شده محکوم به پرداخت ارش البکاره و مهرالمثل نیز می شود اما اگر زن باکره نباشد به جز مجازات حدی گفته شده، مرد محکوم به پرداخت مهرالمثل نیز می باشد؛ به عبارتی مجازات اغفال زنان علاوه بر مجازات اعدام، پرداخت خسارت مالی نیز خواهد بود. به این دسته بندی دقت کنید:

مجازات تجاوز به زن باکره: مجازات حدی اعدام + ارش البکاره + مهرالمثل

مجازات تجاوز به زن غیر باکره: مجازات حدی اعدام + مهرالمثل

تجاوز در حال خواب و بی هوشی

در تبصره ماده 224 قانون مجازات آمده است که ” هرگاه کسی با زنی که راضی به زنای با او نباشد در حال بیهوشی، خواب یا مستی زنا کند رفتار او در حکم زنای به عنف است”. یعنی اگر مردی به زنی که خواب یا بی هوش یا مست است تجاوز کند و بداند که آن زن راضی به زنای با او نیست مثلا یک زن غریبه باشد این اقدام او مشمول جرم زنای به عنف است. بنابراین مجازات زنا در حال خواب و مستی نیز اعدام و هزینه های مالی گفته شده در بالا خواهد بود.

مجازات اغفال دختر

در صورتی که مردی دختر نابالغی را اغفال کند و او را فریب دهد که با او رابطه جنسی برقرار کند، متجاوز است. مجازات گول زدن دختران طبق مجازات زنای به عنف تعیین می شود.

مجازات دزدین و تجاوز به دختران

در صورتی که زن یا دختری دزدیده شود یا با ترساندنش او را وادار به زنای کرده باشند، مرد متجاوز محکوم به زنای به عنف است حتی اگر زن در نهایت تسلیم شده باشد. در این مورد تبصره ماده 224 گفته است: «در زنای طریق ربایش، تهدید و یا ترساندن زن اگرچه موجب تسلیم شدن او شود نیز حکم فوق جاری است.» منظور از حکم فوق همان مجازات اعدام گفته شده در بند (ت) ماده 224 است.

مقالات مرتبط:

مجازات قانون برای تجاوز جنسی