رجوع به مهریه پس از طلاق توافقی

رجوع به مهریه پس از طلاق توافقی

رجوع به مهریه پس از طلاق توافقی تعداد زیادی از خانم ها هنگام جدایی حاضر می شوند مهریه خود را با توجه به شرایط، ببخشند اما گاهی این سوال پیش می آید که آیا امکان رجوع به مهریه و دریافت مهریه ی بخشیده شده وجود دارد؟

به این شرایط رجوع به مهریه پس از طلاق توافقی گفته می شود که یعنی شرایطی فراهم باشد که زن بتواند مهریه خود را با وجود بخشیده شدن، دریافت نماید.

امروزه بسیاری از زوجین مهریه را به صورت سکه های بهار آزادی تعیین می کنند که در این صورت مهریه دینی محسوب می شود. اما برخی از زوجین هم مهریه را به صورت زمین یا ملک مشخص می نمایند که در این صورت مهریه عینی به شمار می رود. حال بخشیدن مهریه را از چند منظر می توان بررسی کرد  که در ادامه به توضیح موارد مختلف رجوع به مهریه می پردازیم.

بذل و رجوع به مهریه

همانطور که گفته شد منظور از بذل مهریه، بخشیدن مهریه است. بخشش مهریه به طور کلی به سه صورت انجام می شود، یعنی ابراء، هبه و اقرار به دریافت مهریه.

ابراء به این معنا است که زن، مرد را کاملا از پرداخت مهریه، بری اعلام می کند و مرد دیگر برای پرداخت مهریه تکلیفی نخواهد داشت. به این صورت دیگر برای مرد، اجباری به پرداخت مهریه نبوده و این وظیفه کاملا از او ساقط می شود. به همین دلیل است که در این شرایط زن دیگر نمی تواند برای دریافت مهریه ی بخشیده شده رجوع کند. مهریه های دینی (یعنی مهریه هایی که به صورت سکه یا وجه نقد هستند)، شامل مقررات مربوط به ابراء می شوند. به همین دلیل اگر تمام مهریه یا بخشی از آن به مرد بخشیده شود، دیگر امکان رجوع به مهریه نخواهد بود.

هبه و انواع آن

هبه از لحاظ لغوی به معنای انتقال مالکیت چیزی به فردی دیگر، بدون دریافت هزینه است. در این شرایط زن اقرار می کند که مهریه خود را می بخشد و در واقع آن را به خود مرد واگذار می کند. نکته مهم اینجاست که هبه قابل رجوع است، مگر اینکه زن حق رجوع به آن را از خود سلب کرده باشد. معمولا مهریه های عینی در این دسته قرار می گیرند و مهریه های دینی که شامل وجه نقد یا سکه باشند، مشمول مقررات مربوط به ابراء هستند، حتی اگر در سند مربوط به بخشش، به عنوان هبه ذکر شده باشند.

هبه به دو دسته تقسیم می شود، یعنی هبه معوض و هبه غیر معوض. هبه ی غیرمعوض به این معناست که زن مهریه خود را بدون اینکه چیزی در مقابل طلب کند، می بخشد اما هبه ی معوض یعنی زن در مقابل بخشیدن مهریه، چیزی دریافت کند. حال این می تواند حق طلاق توافقی یا غیره باشد. هبه ای که قابل رجوع است، هبه ی غیرمعوض است و زن نمی تواند به هبه ی معوض رجوع نماید.

اگر بخشش مهریه در دفاتر رسمی ثبت اسناد هم ثبت شده باشد، باز زن می تواند برای رجوع به مهریه اقدام نماید. البته اگر ابراء و یا بخشش طلب صورت گرفته باشد امکان رجوع به مهریه وجود ندارد. پس می توان گفت به جز شرایط خاصی، امکان رجوع به مهریه برای زن هست.

اگر زن مهریه خود را بخشیده باشد آیا می تواند برای رجوع به مهریه و دریافت آن اقدام نماید؟

پاسخ به سوال رجوع به مهریه پس از طلاق توافقی بله است اما طبق شرایط مشخصی که در ادامه به بررسی آنها می پردازیم.

طلاق توافقی یکی از انواع طلاق است که همانطور که از نامش پیداست، در آن زن و شوهر هر دو برای طلاق و جدایی رضایت دارند. در طلاق توافقی باید طرفین در مورد موارد مختلفی به توافق برسند که احتمالا مهمترین آنها مهریه و حضانت فرزندان است که ما در این مقاله به بررسی مورد اول، یعنی مهریه می پردازیم.

بسیاری از افراد اینطور تصور می کنند که در طلاق توافقی زن مجبور است مهریه خود را ببخشد اما اینطور نیست. در طلاق توافقی برای زن اجباری به بخشیدن مهریه نیست اما او می تواند با توجه به توافقات صورت گرفته بین طرفین، مهریه را تمام و کمال بخشیده و یا از دریافت بخشی از آن صرف نظر نماید.

زوجین باید پیش از شروع دادرسی در مورد این مسائل به توافق رسیده باشند و نتیجه ی توافقات خود را ثبت کرده و به دادگاه ارائه نمایند.

در چنین شرایطی، ممکن است زن حاضر شود در قبال گرفتن طلاق، مهریه خود را ببخشد و از دریافت آن صرف نظر کند. احتمالا عبارت «مهرم حلال، جانم آزاد» را شما هم شنیده باشید. در این شرایط زن طبق توافقات صورت گرفته مهریه خود را می بخشد اما همچنان امکان رجوع به مهریه وجود دارد.

مهریه در دوران عده

پس از صدور حکم طلاق دوران عده برای زن شروع می شود که چیزی بین 3 تا 4.5 ماه است. اگر زن در این دوران قصد رجوع به مهریه را داشته باشد، حکم طلاق باطل نخواهد شد ولی مرد هم می تواند درخواست رجوع به ازدواج دهد و اگر زن قبول کند و دوباره به ازدواج رجوع نماید، دوباره رابطه ی زوجیت بین آنها برقرار خواهد بود اما اگر زن رجوع به ازدواج را قبول نکند، طلاق قطعی می شود و حق دریافت مهریه هم برای زن باقی می ماند.

البته این در صورتی مقدور خواهد بود که دوران عده برقرار باشد و زن یائسه یا باکره نباشد. در نتیجه ی همین موضوع است که در هنگام جاری ساختن صیغه طلاق در در دفاتر ثبت رسمی، زن این حق برای رجوع به مهریه را از خود سلب می کند چون در این صورت دیگر امکان رجوع به مهریه وجود نخواهد داشت.

رجوع به مهریه بعد از طلاق

اگر زن اقرار کرده باشد که مهریه را دریافت کرده است دیگر مقدور نخواهد بود که این ادعا را پس گرفته و ادعای رجوع به مهریه کند. به همین دلیل است که بسیاری از دفترخانه های رسمی از ثبت مواردی مانند ابراء مهریه، بذل مهریه و یا اقرار به دریافت آن خودداری می کنند چرا که مسئولیت بزرگی برایشان ایجاد می کند. در نتیجه آنها تنها در صورتی چنین مواردی را ثبت می کنند که یکی از بستگان یا نزدیکان زوجه نیز به عنوان شاهد حضور داشته باشد تا مطمئن شوند که برای زوجه اجباری در بخشش مهریه یا ابراء و یا اقرار به دریافت آن وجود نداشته باشد.

مقالات مرتبط:

هزینه وکیل برای گرفتن مهریه چه قدر است؟

تامین دلیل

کاربرد تامین دلیل و در جریان رسیدگی به پرونده

کلمه «تأمین» در لغت به معنای حفاظت کردن و در امنیت قراردادن یک چیز است. کلمه دلیل نیز در اصطلاح حقوقی «تامین دلیل»، به معنی ادله اثبات دعوی یا هر سند و مدرک و دلیلی است که خواهان برای اثبات ادعای خود در دادگاه می تواند از آن استفاده کند.

آیا میدانید تامین دلیل چیست؟

بر اساس ماده ۱۴۹ آیین دادرسی مدنی: در مواردی که اشخاص ذی نفع در یک دعوی، این احتمال را بدهند که در آینده استفاده از دلایل و مدارک دعوای آن ها مانند تحقیق محلی، کسب اطلاع از مطلعین، استعلام نظر کارشناسان یا دفاتر تجاری یا استفاده از قرائن و امارات موجود در محل و یا دلایلی که نزد طرف دعوا یا دیگری است، متعذر یا متعسر خواهد شد (به این معنی که سخت یا ناممکن می شود) ذی نفع می تواند از دادگاه درخواست تامین آن دلایل را داشته باشد.

مقصود از تامین در این موارد، صرفا ملاحظه و صورت برداری از این دلایل است. بنابراین به طور خلاصه در مورد تامین دلیل بایدگفت: وقتی فردی در یک دعوی صاحب حق باشد و احتمال دهد که در آینده نتواند برای رسیدن به حق خود از دلایل و اسناد و مدارک موجود استفاده کند،‌ جهت جلوگیری از تضییع این حق می تواند به دادگاه درخواست تامین دلیل بدهد.

دلیل در اصطلاح تامین دلیل به معنای آن سند و مدرکی است که طرفین دعوی برای اثبات ادعای خود و یا برای دفاع از خود به آن استناد می کنند. تأمین دلیل به شکل قرار، از سوی دادگاه صادر می شود.

مرجع رسیدگی به درخواست تامین دلیل

طبق ماده 9 قانون شورای حل اختلاف، مرجع صالح برای درخواست تامین دلیل، شورای حل اختلاف حوزه ای است که اسناد و مدارک مورد درخواست تامین در آن محل قرار گرفته است‌.

در صورتی که در آن محل، شورای حل اختلافی وجود نداشته باشد، رسیدگی با دادگاه مربوط به آن منطقه است.

پس از درخواست خواهان از طریق دفاتر خدمات الکترونیک قضایی درخواست تامین دلیل به شکل یک برگه دادخواست تنظیم می شود و به شعبه مربوطه ارجاع می شود.

خواهان باید در موارد درخواست تامین دلیل برای اموال غیرمنقول مانند ملک، به شورای حل اختلاف محل وقوع آن ملک درخواست دهد اما در مورد سایر دعاوی باید به شورای حل اختلاف محل اقامت خوانده درخواست دهد.

شرایط و مراحل درخواست تامین دلیل

طبق قانون در زمان درخواست تامین دلیل، این موارد باید رعایت شوند:

  • ذکر مشخصات خواهان تامین و خوانده دعوی
  • ذکر موضوع دعوی که دادخواست تامین برای آن ارائه شده است
  • ذکر شرایط و علت درخواست تأمین دلیل
  • زمان درخواست تامین دلیل می تواند قبل از اقامه دعوی یا در حین رسیدگی به دعوی باشد.
  • درخواست تامین دلیل بصورت کتبی یا شفاهی
  • در نهایت، درخواست تامین دلیل به تعداد افرادی که خوانده دعوی هستند به علاوه یک نسخه اضافی به انضمام کپی برابر اصل از دلایل و اسناد و مدارک مورد نظر به تقدیم شورای حل اختلاف ارائه می شود.

شرایط درخواست

‌در مرحله بعد، شورای حل اختلاف با احراز فوریت موضوع، درخواست خواهان را به یکی از کارشناسان رسمی دادگستری در این زمینه، ارجاع می دهد و پس از حضور کارشناس و مدیر دفتر آن شعبه و‌ با تایید کارشناس، شورا صورت جلسه تامین را با استناد به نظر کارشناس تنظیم می کند.

طبق قانون مرجع صالح، می تواند در اموری که فوریت دارند، بدون احضار طرف مقابل دعوی اقدام به تأمین دلیل نماید، به همین جهت در زمان ثبت درخواست تامین دلیل، خواهان باید از مسئول بخواهد که دادخواست او، فورا رسیدگی شود.

تامین دلیل در موارد مختلفی مورد استفاده قرار می گیرد. تامین دلیل به دو نوع تامین دلیل حقوقی که در امور مدنی استفاده می شود و تامین دلیل کیفری که در امور و دعاوی کیفری کاربرد دارد، تقسیم می شود.

به عنوان مثال در شرایطی که مالک وسیله نقلیه ای که خسارت دیده و در مراحل دادرسی برای دریافت خسارت است. وقتی مالک بخواهد هرچه سریع تر از ماشین خود استفاده کند در حالی که نمی تواند منتظر اتمام دادرسی باشد، در این شرایط می تواند با درخواست تامین دلیل و اجرای آن، میزان خسارت را مشخص کند و از ماشین استفاده کند و در زمان دیگری به استناد تامین دلیل انجام شده، خسارت خود را از خوانده، دریافت کند.

و یا اگر شخصی مانع استفاده مالک یک ملک از حقش شود، مالک می تواند در مواقع لزوم و با وجود شرایط لازم، جهت ممانعت از حق را از مرجع صالح داشته باشد.

از موارد دیگری که خواهان می تواند استفاده کند، جایی است که امکان از بین رفتن یا عدم دسترسی به اسناد و مدارک وجود داشته باشد. مثلا فردی که به عنوان شاهد در یک پرونده است، قصد خروج از کشور را داشته باشد و یا اینکه به دلیل بیماری احتمال مرگ برای او وجود داشته باشد.

لازم به ذکر است که این موضوع تأثیری بر پذیرش یا تایید و رد اعتبار و ارزش دلیل مورد نظر خواهان ندارد و از طریق این دادخواست، صرفا حفظ و صورت برداری از آن دلیل انجام می شود. به طوری که حتی ممکن است شخصی، سند و مدرکی را دلیل اثبات ادعای خود بداند و برای آن دادخواست بدهد اما بعدا در دادگاه مشخص شود که آن اسناد و مدارک، دلیل به حساب نمی آمدند.

اما مرجع رسیدگی کننده بر مبنای ادعای خواهان، قرار تامین را صادر و اجرا می کند، این دادگاه رسیدگی کننده به پرونده است که دلیل مورد نظر مدعی را ارزیابی می کند و در مورد اعتبار و ارزش آن و تایید یا رد و آن دلیل نظر می دهد.

رد درخواست

در مواردی که خواهان به مرجع صالح مربوطه مراجعه نکند و یا شرایط کلی مذکور برای درخواست تامین وجود نداشته باشد و یا شرایط شکلی درخواست مانند پرداخت هزینه دادرسی فراهم نباشد، مرجع رسیدگی در مورد این درخواست، قرار رد درخواست را صادر خواهد کرد.

همچنین خوانده دعوا نیز می تواند اعتراض خود را به قرار صادر شده اعلام کند و از دادگاه درخواست ارجاع مجدد موضوع به کارشناس را داشته باشد.

هزینه درخواست نیز متناسب با نوع دعوی تعیین می شود و با توجه به اینکه تامین از طریق ارجاع موضوع به کارشناس رسمی دادگستری انجام می گیرد، خواهان باید هزینه کارشناس را هم پرداخت کند.

تاثیر وکیل و مشاور حقوقی

یک وکیل خانواده یا مشاور حقوقی با توجه به تخصص، تجربه و تسلطی که بر قوانین دارد، به خوبی می داند که در هر مساله و موضوع حقوقی به چه نحو باید عمل کند و چطور پرونده خود را پیش ببرد تا بهترین نتیجه ممکن را به دست آورد.

در صورتی که افراد برای انجام امور قانونی و یا پیگیری پرونده های خود، بدون داشتن تجربه و تخصص لازم، اقدام نمایند احتمال اینکه پس از مدتی با صرف زمان و هزینه بسیار موفق به دریافت نتیجه مورد نظر خود نشوند بسیار زیاد است.

اما اگر در ابتدا، کار خود را به یک وکیل حرفه ای بسپارند مطمئنا، راحت تر و سریع تر می توانند به نتیجه مطلوب دست پیدا کنند.

بنابراین توصیه می شود در امور حقوقی و پیگیری و درخواست پرونده ها و دعاوی مانند درخواست تامین دلیل حتما به یک وکیل کاربلد و متخصص مراجعه کنید تا در آینده پشیمان نشوید.

سایر مقالات مرتبط:

وکیل ربا یا نزول خواری

وکیل ربا یا نزول خواری

وکیل ربا یا نزول خواری

وکیل ربا یا نزول خواری ربا یا در اصلاح عامیانه آن نزول از موضوعاتی است که اکثر افراد در زندگی خود با آن روبرو شده اند. از آنجا که معملات ربوی و نزول خواری تاثیرات مخرب بسیاری بر اقتصاد جامعه باقی می گذارد برخی نظام های حقوقی مانند قوانین ایران، آن را جرم محسوب نمودند و مجازات هایی برای آن در نظر گرفته اند.

دریافت ربا یا نزول خواری و انجام معاملات ربوی از اعمال مذموم در شرع اسلام می باشد و در قرآن نیز بارها از آن به عنوان جنگ با خدا و رسول خدا نام برده شده است و در کلام ائمه نیز به عنوان گناه کبیره و حرام از آن یاد شده است.

تعریف ربا یا نزول خواری

از آنجا که قوانین ایران نیز در مطابقت با شرع تدوین شده است و از سوی دیگر با توجه به آثار بدی که این عمل بر اقتصاد جامعه دارد، در قانون مجازات اسلامی، برای رباخواری و انجام معاملات ربوی جرم انگاری صورت گرفته است و برای آن مجازات در نظر گرفته شده است.

ماده 595 قانون مجازات اسلامی

هر نوع توافقی که بین دو یا چند نفر تحت هر قراردادی مانند قرارداد بیع، قرض، صلح و مانند این ها که در آن جنسی با شرط اضافه با همان جنس مکیل و ‌موزون معامله شود و یا وجهی زائد بر مبلغ پرداختی، دریافت شود، ربا محسوب می شود و جرم شناخته می شود.

طبق تبصره اول این ماده اگر صاحب مال معلوم نباشد، مال ربوی از مصادیق اموال مجهول المالک محسوب می شود و در اختیار ولی فقیه قرار می گیرد.

اصطلاحاتی مانند، بهره، نزول، ربا و کلمات دیگری مانند این ها دارای یک مفهوم مشترک هستند که آن دریافت پول یا مالی مازاد بر پول داده شده به دیگران است.

بنابراین در مورد معامله ربوی باید گفت معاملات ربوی می تواند در قالب قرض، صلح، بیع و .. واقع شود. به این صورت که افراد بین خود قراردادی تنظیم می کنند تا جنسی را معامله کنند اما در زمان استرداد مال، فرد میزان مازاد بر جنس مورد معامله را درخواست نمایند به این نوع معامله یا قرارداد معامله ربوی گفته می شود به فرد پرداخت کننده مبلغ مازاد، ربا دهنده و به گیرنده آن ربا گیرنده یا اصطلاحا رباخوار گفته می شود.

انواع ربا

در عرف ربا یا نزول به دو شکل قرضی و معاملاتی وجود دارد و قانون نیز ربا را بر دو نوع تقسیم کرده است:

1- ربای قرضی

به این معنا که طبق قرارداد فردی مالی را از دیگری قرض بگیرد و موظف به استرداد آن مال به همراه مبلغ مازاد به فرد قرض دهنده شود مثلا 10 میلیون قرض می دهد و هنگام بازپرداخت 15 میلیون طلب می کند. این نوع ربا بیشتر رایج است.

2- ربای معاملاتی یا معامله ربوی:

به این معنا که فردی جنسی را در برابر همان جنس اما به میزان بیشتر معامله نمایند. مثلا 10 کیلو برنج طارم را در برابر 15 کیلو از همان برنج معامله کند.

مجازات رباخواری و معاملات ربوی در قانون

طبق ماده 595 قانون مجازات اسلامی مرتکبین این جرم اعم از ربادهنده، رباگیرنده و واسطه بین این افراد علاوه بر رد مال مازاد به صاحب مال به حبس از 6 ماه تا 3 سال و تا 74 ضربه شلاق محکوم می شود و همچنین به جزای نقدی معادل مال مورد ربا نیز محکوم ‌می گردد.

همچنین طبق ماده 190 قانون مدنی نیز معامله روبی به جهت مشروع نبودن جهت معامله باطل است. این جرم از جرائم غیر قابل گذشت محسوب می شود یعنی برای پیگیری آن حتما نیاز به شاکی خصوصی نیست و دادستان می تواند راسا مرتکبین را تعقیب و پیگیری نماید.

نکات مهم در مورد معاملات ربوی و نزول خواری

  • قانون گذار به حالت اجبار و اضطرار فرد در دادن ربا توجه دارد و در این موارد با احراز اضطرار در ربا دهنده، تنها گیرنده ربا را مجرم می داند.
  • چنانچه قرارداد ربوی بین پدر و فرزند یا بین زن و شوهر منعقد شود هیچ کدام از طرفین مجرم محسوب نمی شوند.
  • اگر فرد مسلمانی از کافر، ربا دریافت کند با توجه قاعده نفی سبیل، مسلمان مجرم شناخته نمی شود.
  • قانون میان مرتکبین جرم ربا و افرادی که به عنوان واسطه جرم هستند، در تعیین مجازات تفاوتی قائل نشده است.
  • اگر کسی که مالی را که قرض می گیرد، در زمان برگرداندن، آزادانه و از روی اختیار مبلغ مازادی را به قرض دهنده بدهد، چنین عملی مشمول حکم ربا نیست.
  • اگر طرفین در سود و زیان یک معامله شریک باشند معامله ربوی محسوب نمی شود.
  • در ربای معاملی، باید مال مورد ربا متعلق به طرفین معامله باشد اگر مال تعلق به شخص ثالث یا به نفع ثالث باشد، ربا محسوب نمی شود.
  • در انجام معاملات ربوی، فقط شخص حقیقی مسئولیت کیفری دارد و شخص حقوقی قابل تعقیب کیفری در این مورد نیست.

وکالت در معاملات ربوی و دعاوی مربوط به ربا و نزول خواری

به طور کلی با توجه به اینکه ربا و دریافت نزول و انجام معاملات ربوی از نظر شرع مقدس اسلام حرام است و از نظر قانون نیز جرم محسوب می شود و آسیب زیادی به اقتصاد جامعه وارد می کند و به همین دلیل از جرایم و مفاسد مهم اقتصادی محسوب می شود، دعاوی و پرونده های مربوط به آن نیز پیچیدگی های خاص خود را دارد و به سادگی قابل حل و فصل نیست.

همچنین با توجه به اینکه مجازات نزول خواری و انجام معاملات ربوی، سنگین است و تشخیص ربوی بودن یک معامله نیز نیازمند به آسانی انجام نمی گیرد، توصیه می شود در چنین شرایطی حتما از یک وکیل متخصص در امور مربوط به ربا و نزول مشورت و راهنمایی های لازم گرفته شود.

همینطور از آنجا که ممکن است حتی افرادی بدون اینکه مطلع باشند متهم به جرم ربا خواری شوند به عنوان مثال فردی در محل کار قراردادی را امضا می کند که بعدا مشخص می شود ماهیت ربوی داشته است در این شرایط قطعا حضور یک وکیل متخصص برای دفاع از حقوق متهم لازم است.

یک وکیل ربا یا نزول خواری متخصص و با تجربه می تواند با استفاده از دانش و تجربه خود در این زمینه با استفاده از بهترین روش های ممکن و صرف هزینه و زمان کمتر جهت احقاق حق و دفاع از موکل خود اقدام کند.

دریافت مشاوره حقوقی از وکیل متخصص و باتجربه در تمام مراحل رسیدگی به دعاوی بسیار مهم است چرا که موکل می تواند با انتخاب یک وکیل متخصص در زمینه دعاوی مورد نظر و سپردن کار به او، در وقت و هزینه های دادرسی صرفه جویی کند و راحت تر و سریع تر به حق و حقوق قانونی خود برسد.

سایر مقالات کیفری

دیه قطع نخاع سال 1400

اثبات واقعه رجوع

اثبات واقعه رجوع

اثبات واقعه رجوع در طلاق یک عمل یکطرفه است که با اراده مرد و پس از طلاق رجعی و در برخی موارد طلاق بائن واقع می شود. عمل رجوع نیاز به تشریفات ندارد اما باید اثبات شود.در ایام عده، سایر شرایط ایام زوجیت باقی است و سایر شرایط ایام زوجیت باقی است و نفقه نیز به زوجه تعلق می گیرد.تنها تشریفات الزامی ثبت رجوع یک ماه پس از آن در دفاتر اسناد رسمی ازدواج و طلاق است.

اثبات واقعه رجوع در انواع طلاق

  • در طلاق بائن مثل طلاق توافقی یا خلع رجوع تنها تحت شرایط خاص امکان پذیر است.
  • مثلاً در طلاق خلع هر گاه زوجه در ایام عده از فدیه رجوع کند زوج حق رجوع به او را به دست می آورد.
  • در طلاق بائنی که زن یائسه یا باکره باشد عده وجود ندارد از این رو طلاق و بذل مهریه نیز قطعی است و امکان رجوع از زوجه سلب شده است.
  • ثبت طلاق رجعی، مشروط به شهادت کتبی شاهد مبنی بر اسکان زن مطلقه در منزل مشترک تا پایان مدت عده است مگر آنکه زن راضی به ثبت باشد که در این صورت شهادت شهود لازم نیست.
  • اگر رجوع و ثبت آن تا یک ماه پس از آن صورتجلسه طلاق رجعی ابطال می گردد.
  • در صورت اتمام مدت عده و عدم ادعای رجوع، طلاق ثبت شده و سند طلاق صادر می گردد.
  • طلاق رجعی سند طلاق تا پایان عده صادر نمی گردد و صدور آن منوط به عدم رجوع زوج است.اصل بر عدم رجوع است مگر اینکه رجوع اثبات شود(اعلام گردد).
  • ثبت واقعه رجوع شرط صحت آن نیست بلکه مرد تنها تکلیف به ثبت آن به عنوان تشریفات دارد و عدم ثبت آن و با شکایت زوجه یا اعلام جرم از سوی دادستان، دادگاه مرد را به پرداخت جزای نقدی یا حبس از یک روز تا شش ماه محکوم می نماید.
  • رجوع بدون ثبت نیز صحت دارد و تنها ضمانت اجرای آن کافی است.
  •  ادامه زندگی مشترک طرفین در ایام عده به معنی رجوع نمی باشد و اگر زن ادعا کند که مرد به او رجوع کرده نیازمند تایید زوج است.
  •  اقرار زوج مهم ترین دلیل اثبات رجوع است وگر نه زوجه به سختی می تواند در صدد اثبات آن برآید مگر قرائنی دال بر آن موجود باشد.

مقالات مرتبط:

نکات قانونی طلاق در دوران عقد که باید بدانید

دیه قطع نخاع سال 1400

دیه قطع نخاع سال 1400

دیه قطع نخاع سال 1400 از آنجا که قوانین برای حفظ امنیت جسمی و بدنی افراد جرایم و مجازت هایی در نظر گرفته است و با توجه به اینکه قانون مجازات در ایران از احکام اسلامی تبعیت می کند، برای نخاع نیز همانند سایر اعضای بدن در شرایطی که به سبب جرم و جنایتی این عضو، آسیب بیند علاوه بر مجازات متناسب با جرم، مجازات دیه نیز در نظر گرفته شده است.

نخاع بخشی از دستگاه عصبی مرکزی بدن است که کنترل بیشتر فعالیت های بدن را بر عهده دارد و از اعضای اصلی و مهم بدن محسوب می شود. این بخش از بدن به شکل طناب سفید رنگی درون مهره های ستون فقرات و کانال نخاعی قرار دارد و در قسمت پس سر به مغز متصل می شود.

ممکن است این بخش از بدن به علل مختلف مانند ورود ضربه ناخواسته و یا جنایتی عمدی و غیرعمدی از سوی دیگران آسیب ببیند یا اینکه قطع شود. آسیب به نخاع می تواند برای فرد، ضعف حسی و حرکتی ایجاد کند یا محرک های حسی و حرکتی را از بین ببرد.

با توجه به اینکه دیه متناسب با نرخ تورم هر ساله متغییر است و از سوی قوه قضایه نرخ دیه هر سال محاسبه و اعلام می شود. به همین جهت این مطلب برای افرادی که قصد اطلاع از دیه قطع نخاع در سال 1400 را دارند، توسط گروه وکلای حامیان عدالت ارائه می شود.

دیه قطع نخاع

همانطور که بیان شد، در ایران قانون مجازات اسلامی به تبعیت و در مطابقت با فقه اسلامی تدوین شده است. مجازات دیه نیز یک مجازات اصلی است که قانون گذار در ایران برای صدمه به اعضای بدن در نظر گرفته است و برای تعیین آن به فقه مراجعه کرده است.

بر همین اساس فقه و قانون مجازات اسلامی، قطع کامل نخاع را موجب دیه کامل یک انسان می داند. فقهاء برای حکم به دیه کامل در قطع نخاع، به ادله ای همچون اجماع فقهاء و قاعده دیه اعضای زوج و فرد استناد می کنند و چون فقط یکی از آن در بدن وجود دارد، دیه کامل دارد.

البته برخی بر این قاعده اشکال گرفته اند و می گویند نمی توان نخاع را عضو واحدی در بدن محسوب کرد تا قطع آن، دیه کامل داشته باشد، تا جایی که معتقدند قطع نخاع دیه ندارد بلکه ارش (تفاوت دیه عضو صحیح و ناقص) دارد و میزان آن توسط پرشکی قانونی مشخص می شود.

اما در هر صورت آنچه در ماده 648 ، ذیل مبحث یازدهم که در رابطه با دیه ستون فقرات، نخاع و نشیمنگاه است در قانون مجازات اسلامی ایران مصوب سال 1392 برای قطع نخاع در نظر گرفته شده است این است که قطع کامل نخاع یک دیه کامل دارد.

قیمت دیه قطع نخاع سال 1400

طبق این ماده: قطع تمام نخاع دیه کامل دارد و قطع جزئی از نخاع به نسبت مساحت عرض، دیه دارد. مثلا اگر یک دهم نخاع قطع شد به همین میزان از دیه کامل حساب می شود.

قطع نخاع کامل یک فرد، باعث فلج کامل او و از بین رفتن تحرک او به صورت کامل می شود. اما اگر جزئی باشد می تواند به نسبت آسیب وارده، اثرات متفاوتی بگذارد.

ماده 649 قانون مجازات نیز در رابطه با این مطلب بیان می کند که اگر قطع نخاع موجب عیب در عضو دیگری از اعضای بدن بشود حسب مورد، دیه یا ارش آن عضو بر دیه نخاع اضافه می شود.

نرخ دیه قطع نخاع در سال 1400

با توجه به اینکه نرخ دیه در ماه های عادی و ماه های حرام (محرم، رجب، ذی حجه، ذی قعده) متفاوت است و از آنجا که هرساله نرخ دیه را قوه قضاییه اعلام می کند.

در مورد دیه سال 1400 نیز سخنگوی قوه قضاییه در نشست خبری سال 99 اعلام کرد: دیه کامل در ماه های عادی معادل 480 میلیون تومان و در ماه های حرام معادل 640 میلیون تومان است.

بنابراین با توجه به اینکه دیه قطع تمام نخاع یک دیه کامل است، در مورد نخاع نیز همین نرخ صادق است و در آسیب ها نیز به نسبت آسیب وارده از همین میزان محاسبه انجام می شود.

بعد از تعیین دیه توسط دادگاه، مجرم باید آن را در مهلت مقرر قانونی، به قربانی بپردازد. در غیر این صورت قربانی می تواند با استناد به ماده 2 قانون محکومیت های مالی علیه جانی شکایت امتناع از پرداخت دیه را مطرح کند.

وکیل دیه

پرونده های کیفری به دلیل حساسیتی که دارند، خصوصا در بحث آسیب به اعضا که حساسیت بیشتری دارد به این جهت که ممکن است آسیب وارده محدود به زمان حال نباشد و پیامدهایی بر کیفیت ادامه زندگی فرد داشته باشد و حتی موجب از کار افتادگی فرد و نیاز به درمان مستمر شود، نباید بدون داشتن اطلاعات کافی و توسط افراد ماآگاه پیگیری شود.

به همین جهت این پرونده ها به تنهایی قابل پیگیری و حل و فصل نیستند و برای طرح شکایت به نحو صحیح و اصولی و مطالبه کامل دیه و خسارت فرد آسیب دیده نیاز به همراهی یک وکیل با تجربه و متخصص وجود دارد.

همچنین نیاز به وکیل محدود به فرد آسیب دیده نمی شود و طرف مقابل نیز در این نوع دعاوی نیاز به یک وکیل دارد تا در صورت عمدی نبودن حادثه و وجود سایر ادله از حق خود دفاع کند.

سایر مقالات مرتبط:

نحوه تقسیم دیه بین اولیای دم

حکم بردن فرزند بدون اجازه پدر

حکم بردن فرزند بدون اجازه پدر

حکم بردن فرزند بدون اجازه پدر یکی از موضوعات چالش برانگیز بعد از طلاق، مسائل مربوط به حضانت فرزند یا فرزندان و سایر امور مربوط به آن است. حضانت به معنای حفظ، نگهداری و تربیت فرزند است که شامل هر اقدام لازمی برای ادامه زندگی، رشد و پرورش فرزند از نظر روحی و جسمی و تامین مالی او می شود.

بعد از طلاق زوجینی که دارای فرزند هستند، دادگاه طبق قانون و توافق طرفین، مسئولیت حضانت فرزند دختر تا سن 9 سال و پسر تا 15 سال را به یکی از زوجین می دهد. فرزند یا فرزندان بعد از رسیدن به این سن و بالغ شدن، خودشان تصمیم می گیرند که با کدام یک از والدین زندگی کنند.

هر والدی که حضانت را بر عهده ندارد می تواند طبق یک برنامه زمانی توافقی بین طرفین با فرزند یا فرزندان خود از طریق مراجعه به محل اقامت او به صورت مستمر با آن ها ملاقات داشته باشد و از حال و وضعیت فرزند مطلع شود.

آیا بردن فرزند از شهر یا کشور محل سکونت بدون اجازه پدر جایز است؟

به همین جهت، یکی از سوالاتی که برای زن و شوهر پس از طلاق به وجود می آید این است که آیا بردن فرزند از شهر یا کشور محل سکونت او بدون اجازه طرف مقابل جایز است؟

به طور کلی باید گفت طبق قانون، هیچ کدام از پدر یا مادری که بعد از طلاق، حضانت فرزند برعهده او قرار می گیرد، نمی تواند و مجاز نیستند که بدون رضایت و اجازه طرف مقابل، فرزند را از شهر یا کشور خارج کنند تا به موجب این بردن برای طرف مقابل که حق ملاقات فرزند را دارد دردسر ایجاد شود.

ماده 42 قانون حکم بردن فرزند بدون اجازه پدر

ماده ۴٢ قانون حمایت از خانواده در مورد بردن فرزند از محل اقامت قبل از طلاق، بیان می دارد:

صغیر و مجنون را نمی توان بدون رضایت ولی، قیم، مادر یا شخصی که حضانت و نگهداری آنان به او واگذار شده از محل اقامت مقرر بین طرفین یا محل اقامت قبل از وقوع طلاق به محل دیگر یا خارج از کشور فرستاد، مگر اینکه دادگاه آن را به مصلحت صغیر و مجنون بداند و با در نظر گرفتن حق ملاقات اشخاص ذیحق این امر را اجازه دهد.

دادگاه در صورت موافقت با خارج کردن صغیر و مجنون از کشور، بنابر درخواست ذی‌ نفع، برای تضمین بازگرداندن صغیر و مجنون تامین مناسبی دریافت می کند.

بنابراین ماده، هرگونه بردن و جابجایی فرزند از محل اقامت قبلی او، توسط یکی از والدین نیاز به اذن و رضایت کسی دارد که حضانت بچه را به عهده دارد. به جز در مواردی که دادگاه، بنابر مصلحت فرزند و با دریافت تامین مناسب اعم از مال منقول، غیرمنقول یا وجه نقد این اجازه را بدهد.

پس اگر حضانت فرزند با پدر باشد، مادر نمی تواند بدون اجازه پدر، فرزند را از شهر یا کشور خارج کند، در حالی که پدر دارای حق حضانت فرزند، می تواند بدون اجازه مادر، برای او گذرنامه بگیرد.

البته در این حالت مادر نیز می تواند برای ممانعت از خروج فرزندش از کشور با مراجعه به اداره گذرنامه، فرزند را ممنوع الخروج کند تا پدر نتواند او را از کشور خارج کند.

اما اینکه مادر حضانت فرزند را بر عهده داشته باشد به معنای داشتن حق خروج از کشور فرزند برای او نیست، طبق قانون اگر حضانت فرزند با مادر باشد، برای فرزندان زیر ١٨ سال جهت خروج از کشور، اجازه ولی قهری یعنی پدر نیاز است.

جلوگیری از خروج فرزند از کشور

در مواردی که هر کدام از پدر یا مادر بخواهد بدون اجازه و رضایت طرف دیگر که دارای حق حضانت است، فرزند مشترک را از کشور یا شهر محل اقامت خارج کند طرف مقابل برای جلوگیری از خروج فرزند از محل اقامت می تواند نزد دادگاه، دادخواستی برای ممانعت خروج فرزند مطرح کند.

خروج فرزند از کشور بدون اجاز پدر

اگر دادگاه با خارج کردن فرزندی که صغیر یا مجنون است از شهر یا کشور محل اقامت، بنابر مصلحتی موافقت کرده باشد، با درخواست افراد ذی حق، جهت تضمین بازگرداندن فرزند، قرار تأمین مناسبی از والدی که فرزند را خارج کرده است، دریافت می کند.

مدارک لازم جهت طرح دعوای ممانعت از خروج فرزند

خواهان طرح درخواست ممانعت از خروج فرزند از کشور با مراجعه به اداره گذرنامه باید مدارک زیر را به همراه داشته باشد:

  • کارت ملی و تصویر برابر اصل شناسنامه خواهان
  • تصویر برابر اصل شناسنامه فرزند یا فرزندان
  • تصویر برابر اصل سند ازدواج و طلاق
  • دادخواست حق حضانت یا حق ملاقات

همچنین افراد در صورت لزوم می توانند از مدارکی مانند درخواست استعلام، شماره پرونده استنادی، تحقیقات محلی، شهادت شهود و … استفاده کنند.

با توجه به مطالب حکم بردن فرزند بدون اجازه پدر ، به طور کلی اگر فردی که حضانت فرزند با اوست، بدون اجازه طرف دیگر بخواهد فرزند را به شهر یا کشور دیگر ببرد با این کار در شرایط و حق دیدار فرزند با والد دیگر اختلال ایجاد می کند و به همین سبب کار او غیر قانونی است و حق شکایت برای طرف دیگر وجود دارد. به همین جهت موضوع خروج فرزند از کشور بحث بسیار مهمی است که نیاز به کسب اجازه دو طرف دارد.

وکیل برای بردن بچه بدون اجازه پدر

با توجه به اینکه بحث طلاق و گرفتن حضانت فرزند یا فرزندان از مباحثی است که به علت فشار روانی و عاطفی طرفین در زمان جدایی، تصمیم گیری در مورد آن از سوی طرفین به راحتی امکان پذیر نیست، توصیه می شود در این شرایط هر کدام از طرفین برای رسیدن به خواسته خود از یک وکیل ماهر و متخصص استفاده کنند.

حضانت فرزند علاوه بر تعیین قرارهای ملاقات و تامین مالی فرزند، مسائل دیگری همچون بحث خروج از شهر یا کشور توسط یکی از طرفین یا ممانعت از خروج و موضوعاتی از این دست را به دنبال دارد که می تواند برای فرزند و والدین بسیار اذیت کننده و فرسایشی باشد.

در این شرایط برای دفاع از حقوق طرفین و فرزند یا فرزندان، بهترین راه مراجعه به یک وکیل متخصص و با تجربه در دعاوی مربوط به طلاق و حضانت می باشد.

مقالات مرتبط:

حکم ترک منزل توسط زن بدون اجازه شوهر چیست؟

حکم ترک منزل زن بدون اجازه شوهر

حکم ترک منزل توسط زن بدون اجازه شوهر چیست؟

حکم ترک منزل زن بدون اجازه شوهر طبق قوانین زن مکلف به تمکین از شوهر است. چه تمکین عام و چه تمکین خاص. در نتیجه در قوانین شرایطی تعریف شده است تا در صورت ترک منزل توسط زن، بدون دلیل موجه، مرد بتواند از لحاظ قانونی این موضوع را پیگیری نماید. بر اساس قوانین مدنی با جاری شدن عقد نکاح بین زن و شوهر هر دوی آنها حقوق و تکالیفی در قبال یکدیگر پیدا می کنند.

از جمله ی مهمترین موارد در بین این حقوق و تکالیف می توان به پرداخت نفقه و تمکین از شوهر اشاره کرد. در نتیجه اگر زن خانه را بدون اجازه ی همسرش ترک کند مصداق بارز عدم تمکین به شمار رفته و در واقع وظایف زناشویی خود را به انجام نمی رساند. پس مرد می تواند برای پیگیری قانونی این موضوع وارد عمل شود.

ترک منزل توسط زن

طبق قوانین نفقه ای که به زن پرداخت می شود در قبال تمکین از شوهر است. تمکین به طور کلی به دو دسته ی تمکین عام و تمکین خاص تقسیم می شود. منظور از تمکین عام انجام امور مربوط به زندگی است و منظور از تمکین خاص، امور مربوط به زناشویی است. در نتیجه ی همین تعارف، تمکین چه از نوع خاص و چه از نوع عام از جمله مهترین موارد مطرح بین زن و شوهر به شمار می رود.

با توجه به تعریف ارائه شده از عدم تمکین، در صورت ترک منزل توسط زن، این کار او به معنای عدم تمکین خواهد بود و در صورتی که دلیل موجهی برای این کار نداشته باشد نفقه به او تعلق نخواهد گرفت.

ماده 1114 قوانین مدنی در حکم ترک منزل زن بدون اجازه شوهر

زن باید در منزلی که شوهرش تعیین کرده ساکن باشد. مگر اینکه اختیار تعیین مسکن به خود زن داده شده باشد. پس زن نمی تواند بدون اجازه همسرش محل سکونتی که او برایش انتخاب کرده را ترک کند. در نتیجه ی همین قانون زن نمی تواند بدون داشتن یک عذر موجه خانه را ترک کند چرا که موجب ناشزه شدن او می شود.

زن ناشزه به زنی گفته می شود که وظایف قانونی و شرعی خود نسبت به همسرش را انجام نمی دهد. مصداق بارز این موضوع عدم تمکین خاص یا عام نسبت به شوهر است. این موضوع می تواند مسائل مالی حین طلاق را تحت شعاع قرار دهد. زن ناشزه نمی تواند تقاضای دریافت نفقه داشته باشد اما برای دریافت مهریه مشکلی نخواهد داشت.

البته طبق ماده 1115 قانون مدنی اگر حضور زن در منزلی که شوهرش تعیین کرده برای زن خطر مالی، جانی یا شرافتی داشته باشد، می تواند مسکن علیحده اختیار نماید. در صورتی که دلایل او برای ترک منزل ثابت شود دادگاه حکم به بازگشت او به منزل شوهرش را نخواهد داد و تا زمانی که زن برای بازگشت به منزل معذور باشد نفقه او به عهده مرد خواهد بود.

تبعات حکم ترک منزل زن بدون اجازه شوهر

همانطور که گفته شد در صورتی که ترک منزل دلیل موجهی نداشته باشد سبب می شود تا نفقه به زن تعلق نگیرد. در این زمینه اظهارنامه ترک منزل ارائه داده می شود و باید ثابت شود که دلیل ترک منزل توسط زن موجه بوده یا خیر.

همچنین این کار به مرد اجازه می دهد که بتواند بدون اجازه ی زن برای ازدواج مجدد دادخواست دهد و این کار او از لحاظ قانونی هم مشکلی نخواهد داشت.

ماده 16 قانون حمایت خانواده

در صورت عدم تمکین از طرف زن، مرد می تواند همسر دوم اختیار کند. همانطور که گفته ترک منزل از طرف زن یکی از مصادیق عدم تمکین به شمار می رود. در نتیجه با ترک منزل از طرف زن، مرد می تواند با مراجعه به دادگاه در خصوص ازدواج مجدد اقدام نماید.

اگر ترک منزل توسط زن و عدم تمکین به اثبات برسد مرد می تواند با مراجعه به مراجع قانونی با ادعای عسر و حرج ناشی از تجرد برای ازدواج مجدد درخواست دهد. در صورتی که دادگاه دادخواست او را تایید می کند مرد می تواند به صورت کاملا قانونی و بدون اجازه همسرش برای ازدواج مجدد اقدام نماید.

در صورتی که زن قصد جدایی داشته باشد ترک بی دلیل منزل طلاق را برای او سخت می کند. هر چند همچنان مهریه به او تعلق می گیرد. در صورتی که زن بخواهد برای طلاق اقدام کند اگر عدم تمکین یا همان ترک منزل توسط زن اثبات شده باشد دیگر حکمی برای تقسیم اموال مرد و دارایی های او صادر نمی شود.

لازم به ذکر است که حتی اگر خود مرد زن را از خانه بیرون کرده باشد زن باید با پلیس تماس گرفته و گزارش تهیه کند تا بتواند از این گزارش در دادگاه استفاده کند. در صورتی که مرد زن را از خانه بیرون کرده باشد این موضوع باید در دادگاه به اثبات برسد تا زن بتواند برای دریافت نفقه اقدام کند. گزارش تهیه شده توسط پلیس می تواند در این زمینه بهترین مدرک باشد.

ترک منزل توسط زن جرم تلقی نمی شود. در نتیجه زن تحت پیگرد کیفری قرار نمی گیرد و حکم جزایی برای او صادر نخواهد شد. در نتیجه ترک منزل برای زن آثار مالی و حقوقی در پی خواهد داشت ولی مرد نمی تواند بابت این موضوع زن را مجازات کند.

ترک منزل توسط مرد

ترک منزل توسط مرد نیز توسط زن قابل پیگیری است. همانطور که گفته شد ترک منزل توسط زن سبب می شود تا به او ناشزه گفته شود. ترک منزل توسط مرد نیز همین تعریف را دارد. ترک منزل توسط مرد برای زن عسر و حرج ایجاد می کند.

در نتیجه قابل پیگیری است. مطابق بند 1 تبصره ماده 1130 قانون مدنی، در صورتی که مرد به مدت 6 ماه متوالی و یا 9 ماه متناوب در طی یک سال بدون هیچ عذر موجهی خانه را ترک کرده باشد جزو شرایط عسر و حرج برای زن به شمار رفته و او می تواند برای طلاق اقدام نماید.

وکیل رسیدگی به ترک منزل توسط زن

پیچیدگی های قانونی ایجاب می کنند تا در هنگام گرفتاری در هر یک از مسائل حقوقی یا کیفری در اولین قدم به یک وکیل خانواده مجرب مراجعه نماییم. مشاوره با وکیل می تواند زوایای مختلفی از پرونده را روشن کند.

مقالات مرتبط

اگر حق طلاق با زن باشد مهریه تعلق میگیرد؟

قوانین ازدواج موقت

قوانین ازدواج موقت چیست؟

به طور کلی از دیدگاه اسلام ازدواج به دو شکل ازدواج دائم و ازدواج موقت صورت می گیرد. در ادامه به جزئیات بیشتر در زمینه ازدواج موقت و قوانین مرتبط  با آن خواهیم پرداخت.

ازدواج موقت چیست؟

ازدواج موقت که در زبان عامیانه از آن با عنوان صیغه یاد می شود از نظر قوانین اسلامى نوعی قرارداد ازدواج است که به صورت موقت و برای مدتی مشخص  میان زوجین برقرار می شود. به عبارت دیگر می توان گفت نوعی پیوند زناشوئی و دارای مهریه و عقد است با این تفاوت که دارای زمان معیّنی است و باید مقدار مهر و مدت زمان آن تعیین شده باشد، این مدت زمان می‌تواند از یک ساعت تا چند سال متغیر باشد. لازم به ذکر است که با اتمام زمان مورد توافق، عقد خود به خود و بدون اجرای طلاق باطل شده و به پایان می رسد و زن باید عده نگه دارد. همچنین، در این ازدواج نفقه زن بر مرد واجب نبوده و از یکدیگر هم ارث نمی برند. با این حال، مرد می تواند زنی را که صیغه کرده به عقد دائم در بیاورد و فرزندان متولد شده از ازدواج موقت تمام حقوق فرزندی را دارند و ارث هم می برند.

احکام عقد ازدواج موقت چیست؟

ازدواج موقت نیز مانند ازدواج دائم دارای احکامی است که باید رعایت گردد.

در ازدواج چه دائم و چه موقت باید صیغه خوانده شود و تنها راضى بودن زن و مرد کافى نیست و صیغه عقد را یا خود زن و مرد مى خوانند یا دیگرى را وکیل مى کنند که از طرف آنان بخواند.

وکیل لزوما مرد نیست و زن هم مى تواند براى خواندن صیغه عقد از طرف دیگرى وکیل شود.

زن و مرد تا یقین نکنند که وکیل آنها صیغه را خوانده است نمى توانند به یکدیگر نگاه محرمانه نمایند و گمان به اینکه وکیل صیغه را خوانده است کفایت نمى کند ولى اگر وکیل بگوید صیغه را خوانده ام کافى است.

اگر زن کسى را وکیل کند که به عنوان مثال ده روزه او را به عقد مردى درآورد و ابتداى ده روز را معین نکند آن وکیل مى تواند هر وقت که بخواهد او را ده روز به عقد آن مرد درآورد ولى اگر معلوم باشد که زن روز یا ساعت معینى را قصد کرده باید صیغه را مطابق قصد او بخواند.

شرایط

قوانین ازدواج موقت دارای شرایطی است که عبارت اند از:

صیغه عقد موقت باید به عربى صحیح خوانده شود و اگر خود مرد و زن نتوانند صیغه را به عربى صحیح بخوانند چنانچه ممکن باشد احتیاط واجب آنست کسى را که مى تواند به عربى صحیح بخواند وکیل کنند و اگر ممکن نباشد خودشان مى توانند به غیر عربى بخوانند اما باید لفظى بگویند که معنى زوجت را بفهماند.

مرد و زن یا وکیل آنها که صیغه را مى خوانند قصد انشاء داشته باشند یعنى اگر خود مرد و زن صیغه را مى خوانند زن به گفتن زوجتک نفسى قصدش این باشد که خود را زن او قرار دهد و مرد به گفتن قبلت التزویج زن بودن او را براى خود قبول نماید و اگر وکیل مرد و زن صیغه را مى خوانند به گفتن زوجت و قبلت قصدشان این باشد که مرد و زنى که آنان را وکیل کرده اند زن و شوهر شوند.

کسى که صیغه را مى خواند بالغ و عاقل باشد چه براى خودش بخواند یا از طرف دیگرى وکیل شده باشد.

اگر وکیل زن و شوهر یا ولى آنها صیغه را مى خوانند در عقد زن و شوهر را معین کنند مثلاً اسم آنها را ببرند یا به آنها اشاره نمایند. پس کسى که چند دختر دارد اگر به مردى بگوید: زوجتک احدى بناتى(یعنى زن تو نمودم یکى از دخترانم را) و او بگوید: قبلت یعنى قبول کردم چون در موقع عقد دختر را معین نکرده اند عقد باطل است.

زن و مرد به ازدواج راضى باشند ولى اگر زن ظاهراً به کراهت اذن دهد و معلوم باشد قلباً راضى است عقد صحیح است.

مشخص کردن مقدار مهریه، قبل از جاری شدن صیغه ازدواج موقت به صحیح برگزار کردن این نوع ازدواج کمک شایانی می‌کند. درخواست نکردن مهریه توسط خانم، بازهم به جاری شدن صیغه ازدواج موقت کمکی نمی‌کند و لذا لازم است که مهریه حتی به مقدار اندک برای داماد مشخص شود. نکته مهمی که در این میان وجود دارد این است که مقدار مهریه باید به ریال بیان شود، حتی اگر مهریه، کالای ناچیزی مشخص و تعیین شود، باید رقم ریالی کالا یا خدمات در محضر مشخص و بیان شود تا جای هیچ شک و شبهه ای باقی نماند.

یکی دیگر از شرایط مهم ازدواج موقت اجازه و اذن پدر یا پدربزرگ پدری است و اجازه مادر در این مورد نقشی اساسی ایفا نمی‌کند.

مقالات مرتبط:

شرایط ازدواج دختر بدون اجازه پدر

طلاق در دوران عقد 

نکات قانونی طلاق در دوران عقد که باید بدانید

گاهی زوجین در همان روز های نخست پس از عقد و پیش از تشکیل زندگی به صورت رسمی به دلایل مختلف تصمیم به جدایی از یکدیگر می گیرند. سوالات زیادی مطرح می شود، طلاق از طرف زن در دوران عقد چگونه است؟ آیا مهریه به زن تعلق می گیرد؟ آیا به وکیل مهریه یا وکیل طلاق نیاز هست یا زوجین می توانند خودشان مراحل طلاق  را انجام دهند؟

طلاق در دوران عقد چیست؟

به طور کلی دوران عقد زمانی است که بین زوجین عقد نکاح دائم منعقد شده باشد، اما میان آنان نزدیکی یا زناشویی واقع نشده است و یا این که هنوز زندگی مشترک را شروع نکرده اند. اگر هر یک از زوجین طی این مدت تصمیم به جدایی از یکدیگر بگیرند، هر یک می توانند با تکیه بر قوانین طلاق نسبت به این امر اقدام نمایند.

طلاق از طرف زن

به طور کلی حق طلاق یکی از حقوق مرد به شمار می رود، با این حال زن نیز می تواند با اتکا به قوانین نسبت به جدایی از همسر خود اقدام نماید.

در صورتی که طلاق توافقی نباشد و زوج نیز رضایت به طلاق نداشته باشد، زوجه جهت جدایی از همسر خود باید عسر و حرج خود را به دادگاه ثابت نماید یا یکی از شروط ۱۲ گانه مندرج در عقدنامه محقق شود.

جهت اثبات عسر و حرج از آن جایی که عقد نکاح به تازگی صورت گرفته است و هنوز زندگی مشترک آغاز نشده است روند آن تا اندازه ای دشوار است مگر این که مدت طولانی به تشخیص عرف از عقد گذشته باشد و زوجه بلاتکلیف باشد.

یکی دیگر از راه های جدایی زوجه از زوج استفاده از دادخواست الزام به تهیه مسکن است. می دانیم که از وظایف زوج این است که برای همسرش منزل به جهت شروع زندگی مشترک تهیه کند که در عرف موکول به بعد از مراسم عروسی است. در مواردی که بعد از عقد نکاح، شوهر به دلایلی زن را بلاتکلیف رها کرده می توان از طریق این دادخواست، گرفتن رای لازم، مقدمات دلایل درخواست طلاق را فراهم کرد. به عبارت دیگر، بلاتکلیف گذاشتن زن در دوران عقد برای مدت زمان غیر متعارف از دلایل طلاق است.

طلاق از طرف مرد

بر اساس ماده 1133 قانون مدنی مرد می تواند هر وقت بخواهد همسر خود را طلاق دهد، بنابراین حق طلاق با مرد است و صحت آن احتیاج به موافقت زن ندارد. با این حال، اگر چه با استناد به ماده قانون ذکر شده حق طلاق به مرد داده شده است، می توان با توجه به عدم ایفاء شرایطی که قبلاً در عقدنامه تعیین شده توسط زن از ارکان اثبات ادعا برای طلاق استفاده کرد.

به عنوان مثال اگر قبل از ازدواج زن دارای بیماری پنهانی باشد که اساس و پایه زندگی را متزلزل کند و آن مرض را از مرد پنهان شده باشد بعنوان فریب در ازدواج طلاق صادر خواهد شد. لکن اگر بعد از وقوع عقد مواردی پیش آید که در کوران زناشوئی باشد دادگاه آن را مورد پذیرش قرار نمی دهد، با این حال ماده 1133 قانون مدنی کماکان پابرجاست. برای طلاق نیاز به تشریفات خاص ندارد جز اینکه صیغه طلاق باید در حضور حد اقل دو نفر مرد عادل جاری شود.

شرایط پرداخت مهریه در دوران عقد چیست؟

بر اساس قانون مهریه در لحظه جاری شدن عقد، مهریه به زن تعلق یافته و زوجه می تواند از حق مهریه دردوران عقد نیز استفاده کند، تفاوت مهریه در دوران عقد در وجود و یا عدم وجود روابط زناشویی فی مابین زوجین می باشد، به این ترتیب کسانی که این دوره را سپری می کنند و به شرط باکره بودن زوجه، نیمی از مهریه به وی تعلق می یابد و در غیر اینصورت مالک کل مهریه بوده و می تواند دادخواست مطالبه مهریه را به دادگاه بدهد، به بیان دیگر مهریه دختر باکره نیمی از مهریه تعیین شده می باشد.

لازم به ذکر است در دوران عقد اجرت المثل، حضانت و نحله مصداق ندارد و فقط بحث مهریه و نفقه مطرح است. چنانچه بین زوجین نزدیکی واقع نشده باشد مهریه مندرج در سند ازدواج نصف خواهد شد و زوج مکلف می شود که برای طلاق مهریه استحقاقی زوجه را پرداخت نماید.

مقالات مرتبط:

شرایط طلاق از ناحیه زوجه

مراحل گرفتن حکم رشد دختر برای ازدواج

مراحل گرفتن حکم رشد دختر برای ازدواج

مراحل گرفتن حکم رشد دختر برای ازدواج طبق قانون هر کشوری افراد برای انجام امور حقوقی خود باید سن و شرایط عقلی و ذهنی خاصی را داشته باشند برای همین است که مثلا ما معامله خرید و فروش یک فرد 5 ساله را به طور معمول نمی پذیریم زیرا می دانیم این فرد قادر به انجام این کار نیست اما این عدم قدرت انجام امور حقوقی که به آن اصطلاحا اهلیت گفته می شود همیشه به سادگی قابل شناسایی نیست و باید با ظرافت های قانون آشنا بود یکی از این موارد ازدواج و سن ازدواج برای دختر است که در سالهای اخیر بسیار هم چالش برانگیز بوده است.

 

حکم رشد چیست؟

افراد برای اینکه اهلیت انجام امور حقوقی را داشته باشند باید واجد 3 ویژگی بلوغ، عقل و رشد باشند. دختران بعد از رسیدن به سن 9 سال تمام قمری و پسران بعد از رسیدن به سن 15 سال تمام قمری به طور پیش فرض بالغ محسوب می شوند. بنابراین دو شرط دیگر یعنی عقل و رشد نیز باید وجود داشته باشد. شرط عقل اغلب با رسیدن به سن بلوغ برای افراد فرض شده است اما بحث رشد اندکی متفاوت است.

رشد در امور مالی مطرح می شود و ربطی به امور غیرمالی ندارد و به این معناست که فرد توان تشخیص درست از غلط و مضر از مفید را دارد و می تواند امور مالی خود به طور عاقلانه مدیریت کند. در قانون مدنی کشور ما سن احراز رشد 18 سالگی است یعنی فرد 18 ساله رشید محسوب می شود و می تواند در امور مالی خود دخالت کند و منع قانونی ویژه ای ندارد مگر خلاف آن ثابت شود. بنابراین یک دختر بعد از رسیدن به سن 9 سال بالغ است و اگر تا 18 سالگی قصد تصرف در امور مالی خود را دارد باید حکم رشد بگیرد و یک پسر هم تا سن 15 سالگی بالغ است و اگر در فاصله زمانی 15 تا 18 سالگی قصد تصرف در اموال خود را دارد باید حکم رشد داشته باشد.

طبق تبصره 2 ماده 1210 قانون مدنی: «اموال صغیری را که بالغ شده است در صورتی می توان به او داد که رشد او ثابت شده باشد». در واقع منظور اصلی این ماده این است که فرد صغیر با رسیدن به سن بلوغ می تواند در امور غیرمالی خود تصرف کند و اهلیت لازم را دارد اما برای دخل و تصرف در امور مالی با اینکه صغیر به سن بلوغ رسیده اما لازم است رشد او ثابت شود. در واقع این همان چیزی است که در بالا توضیح دادیم.

حکم رشد دختر و موضوع ازدواج

یکی از مباحث مهم درباره حکم رشد ازدواج است. همانطور که می دانید درست است که ازدواج در نگاه اول یک موضوع یک غیرمالی به نظر می رسد اما دارای آثار مالی مانند نفقه و مهریه است. بنابراین شرط رشد باید وجود داشته باشد. در اینجا می خواهیم درباره حکم رشد دختر برای ازدواج و مراحل گرفتن آن را توضیح دهیم. طبق ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی سن ازدواج برای دختر 13 سال تمام شمسی و برای پسر 15 سال تمام شمسی است. طبق این ماده ازدواج دختر قبل از 13 سالگی و بعد از 13 سالگی تا سن رشد در شرایط متفاوتی ممکن است.

ازدواج دختر قبل از 13 سال تمام شمسی: طبق قانون ممنوع است اما با وجود اذن ولی به شرط رعایت مصلحت و تشخیص دادگاه ممکن است.

ازدواج دختر بعد از 13 سال تمام شمسی تا 18 سالگی: دختری که به سن 13 سال تمام شمسی رسیده است ممنوعیت قانونی برای ازدواج ندارد اما همچنان به اذن ولی و داشتن حکم رشد نیاز است. دریافت حکم رشد به دلیل آثار مالی ازدواج است.

ازدواج دختر بعد از 18 سالگی: ازدواج دختر باکره به اجازه پدر نیاز دارد اما چون فرد رشید محسوب می شود دیگر به حکم رشد نیازی نیست.

مراحل گرفتن حکم رشد دختر برای ازدواج

دختری که قصد دریافت حکم رشد برای ازدواج را دارد باید دادخواست حکم رشد را در سامانه قضایی ثبت کند. مرجع رسیدگی به درخواست صدور حکم رشد دختر دادگاه خانواده محل اقامت دختر است. دادگاه خانواده این درخواست را بررسی می کند، تحقیقات و آزمایشات لازم مانند آزمایشات بالینی باید انجام شود و در صورتی که دادگاه رشد دختر را احراز نمود، حکم را صادر خواهد کرد. دختر در جلسه دادگاه باید مدارک لازم مانند شناسنامه، کارت ملی و مدارک دیگر مانند استشهادیه شهود و … را به همراه داشته باشد.

بعد از این دختر باید به همراه سایر مدارک مورد نیاز برای ازدواج باید حکم رشد خود را نیز به همراه داشته باشد در غیر این صورت ازدواج او ثبت نخواهد شد.

حکم رشد برای وام ازدواج

گفتیم که سن رشد 18 سالگی است حال فردی که به 18 سالگی نرسیده است و ازدواج کرده است چگونه می تواند وام ازدواج که یک امر مالی است را دریافت کند؟ در این شرایط نیز فرد باید برای دریافت وام ازدواج علاوه بر اینکه به سن بلوغ رسیده باشد، حکم رشد را نیز دادگاه دریافت کرده باشد و آن را برای وام به بانک ارائه کند.

مقالات مرتبط:

بلوغ در دختر و پسر