اجرا گذاشتن مهریه از طریق شورای حل اختلاف

اجرا گذاشتن مهریه از طریق شورای حل اختلاف

دریافت مهریه از طریق اجرا گذاشتن مهریه

اجرا گذاشتن مهریه از طریق شورای حل اختلاف یکی از موضوعات مهم و بحث برانگیز حقوقی که تبدیل به یک مشکلی اجتماعی شده است، موضوع مهریه و اجرا گذاشتن مهریه است. با توجه به شرایط، قوانین و جزئیات مربوط به دریافت مهریه، حتما برای اجرا گذاشتن مهریه و انجام مراحل قانونی نیاز به دریافت مشاوره حقوقی و مراجعه یک وکیل خوب و متخصص در زمینه مهریه وجود دارد.

روش های دریافت مهریه

یک خانم بعد از طلاق و یا در طول مدت زندگی با همسرش، می تواند مهریه خود را مطالبه کند. با توجه به روند قانونی و زمان بری که برای دریافت مهریه باید طی شود، بهتر است تا حد امکان، مهریه به صورت توافقی دریافت شود اما اگر مرد حاضر به پرداخت مهریه نباشد، خانم ناگزیر است از روش های قانونی برای دریافت مهریه استفاده کند.

اولین و بهترین روش برای دریافت مهریه، اجرا گذاشتن مهریه از طریق شورای حل اختلاف و اجرای آن از طریق اداره اجرای ثبت است. زوجه می تواند با مراجعه به اجرای ثبت، اموال زوج را توقیف کند و با این کار از انتقال اموال او به شخص دیگر جلوگیری کند. روش دیگر برای دریافت مهریه در صورت نبود شرایط اقدام از طریق ثبت و به نتیجه نرسیدن آن، اقدام از طریق دادگاه است.

از جمله راه های دیگری که زوجه می تواند برای تحت فشار دادن مرد و دریافت مهریه استفاده کند، ممنوع الخروج کردن مرد است. به این صورت که اگر مهریه عندالمطالبه باشد و مرد، تمکن مالی کافی را برای پرداخت مهر داشته باشد و باز هم مهریه زوجه را نمی پردازد، زوجه می تواند او را از طریق اداره اجرای ثبت، ممنوع الخروج کند تا از این طریق او را مجبور به پرداخت مهریه کند.

راه دیگر این است که اگر ارزش مادی مهریه خانم زیر 20 میلیون تومان باشد، می تواند از طریق شورای حل اختلاف، مهریه خود را مطالبه کند. هرچند معمولا محدودیت هایی که شوراهای حل اختلاف دارند موجب می‌شود بیشتر افراد به دادگاه مراجعه کنند اما اقدام از طریق شورای حل اختلاف مزایای نیز دارد.

با اقدام از طریق شورای حل اختلاف، مراحل دادرسی کوتاه تر می شود و متقاضی در نوبت نمی ماند، اما اگر مبلغ مهریه بالای 20 میلیون است، بهتر است برای اجرای مهریه از سایر راه های قانونی مذکور، استفاده شود.

مراحل اخذ مهریه از طریق شورای حل اختلاف

طبق ماده 4 قانون حمایت خانواده بررسی دعاوی خانواده مانند دعاوی مهریه، تمکین، حضانت و نفقه در صلاحیت دادگاه خانواده است. اما رسیدگی دعاوی مربوط به مهریه، جهیزیه و نفقه، در صورتی که این شرایط را داشته باشند در شوراهای حل اختلاف باید مطرح شود.

اگر مبلغ دعاوی مربوط به مهریه، نفقه و جهیزیه تا ۲۰ میلیون تومان باشد.

اگر پیش از طرح دعاوی مذکور، درخواست طلاق مطرح نشده باشد، چراکه درخواست طلاق در صلاحیت دادگاه خانواده قرار دارد.

لذا اگر دادگاه خانواده، حکم طلاق را صادر کند، وضعیت جهیزیه، مهریه و نفقه را هم در همان حکم، مشخص می‌کند و دیگر نیازی به رسیدگی این دعاوی توسط شورا نیست.

رسیدگی به دعوای مطالبه مهریه در این موارد با ارائه دادخواست به شورای حل اختلاف شروع می شود. زوجه باید توجه داشته باشد که اگر ظرف مدت 10 روز از زمان صدور قرار تامین خواسته، دادخواست اصلی مطالبه مهریه ثبت نشود، با درخواست زوج، اموال از توقیف آزاد می شود.

با اقدام زوجه از طریق شورای حل اختلاف برای مطالبه مهریه، اگر زوج توان پرداخت مهریه را نداشته باشد، می تواند با ارائه دادخواست اعسار، تقاضای تقسیط مهریه را داشته باشد.

وکیل مطالبه مهریه

خانومی که قصد دریافت مهریه خود را دارد، باید بداند که بدون داشتن تجربه و دانش حقوقی، نمی تواند به راحتی این راه را به پایان برساند، بنابراین بهتر است برای انتخاب بهترین و سریعترین روش دریافت مهریه از مشاوره و کمک یک وکیل متخصص در دعاوی خانواده و مهریه استفاده کند.

خانم برای انتخاب بهترین وکیل مهریه، باید عواملی مانند: دانش، تخصص، سابقه، حسن نیت، مهارت و تجربه وکیل را بررسی کند.

مقالات مرتبط:

ثبت طلاق ایرانیان خارج از کشور توسط وکیل

استرداد مال منتقل شده به همسر

استرداد مال منتقل شده به همسر

همه چیز درباره استرداد مال منتقل شده به همسر

استرداد مال منتقل شده به همسر معمولا یک زندگی مشترک، بر اساس اعتماد، حسن معاشرت و دوستی بین دو نفر شروع می شود. به همین جهت در برخی مواقع مرد از روی علاقه و برای نشان دادن محبت خود ملکی را به نام همسرش می کند و یا اینکه بجای مهریه مالکیت همه یا چند دانگ از منزل خود را در زمان عقد به همسرش انتقال می دهد.

 اما متاسفانه با بروز اختلافات خانوادگی، بعضی زوجین از روی لجبازی سعی در گرفتن انتقام و مقصر خواندن طرف مقابل دارند. در قانون راه های زیادی برای انتقال اموال وجود دارد که افراد با توجه به شرایط خود یکی از این راه ها را برای انتقال مال استفاده می کنند. اما در مورد انتقال مال به همسر، به غیر از انتقال از طریق بیع، هبه، صلح و ارث و … راه انتقال از طریق مهریه نیز وجود دارد.

در این شرایط با پشیمان شدن همسر بعد از انتقال ملک به زوجه، سوالی که برای زوج ایجاد می شود این است که آیا می تواند سند ملک را پس از انتقال به همسرش باز پس بگیرد؟

انتقال ملک به جای مهریه زوجه

مهریه چیزی است که ارزش مالی داشته باشد مانند سکه، وجه نقد، ملک و … . مهریه پیش از عقد ازدواج با توافق دو طرف تعیین می شود و زوج مکلف به پرداخت آن به زن پس از عقد می شود.

اگر مهریه یک ملک باشد، به محض وقوع عقد، قطعا زوجه مالک آن ملک می شود و اگر مرد ملک را بفروشد، زن می تواند به عنوان مالک ملک، علیه مرد، دعوایی تحت عنوان انتقال مال غیر در محکمه مطرح نماید و خواستار ابطال معامله ملک شود.

اگر مرد مال فرد دیگری را به عنوان مهریه همسرش تعیین کرده باشد با مطالبه زن، باید بهای آن را به عنوان مهریه به همسرش بپردازد.

در صورتی که زوجین توافق کرده باشند تا شش دانگ یا مقدار کمتر از مالکیت ملکی بجای مهریه مندرج در عقدنامه زوجه، به نام او منتقل شود، ادعای این توافق باید توسط ادله، شواهد یا اقرار و مستندات خارجی ثابت شود و بدون داشتن این ادله و مدارک اثبات آن کمی مشکل است.

با اثبات انتقال ملک به عنوان مهریه، استرداد ملک به نام مرد ممکن نیست مگر اینکه مرد بتواند ثابت کند ملک را در قالب عقد هبه به نام زن منتقل کرده است.

انتقال سه دانگ ملک به زوجه با سند رسمی

معمولا برای انتقال ملک به نام زوجه، زوجین به یکی از دفاتر اسناد رسمی، مراجعه می کنند و انتقال را در قالب عقد بیع، انجام می دهند.

با انتقال ملک، سند رسمی و مندرجات آن، برای طرفین معامله که در اینجا زوجین هستند و قائم مقام قانونی آن ها الزام آور می باشد.

بنابراین ادعای بعدی زوج مبنی بر اینکه قصد منتقل او در این انتقال، هبه و یا هر مورد دیگری بوده، در دادگاه مسموع نیست و مورد پذیرش قرار نمی گیرد.

هرچند دادگاه ادعای عدم دریافت وجه را می پذیرد، ولی مبلغ مندرج در سند رسمی و بنچاق قیمت معاملاتی ملک است نه مبلغ واقعی ملک. بنابراین ادعای اینکه قصد از انتقال ملک، هبه یا مورد دیگری بوده و یا اینکه ملک در برابر مهریه به زن تملیک شده، خلاف مندرجات سند رسمی است و از سوی دادگاه قابل پذیرش نیست.

مرد تنها در صورتی که در زمان خرید ملک سه دانگ را به نام همسر زده باشد و در قولنامه خرید ملک اشاره ای به تادیه ثمن به عنوان سهم زوجه را قید کرده باشد، می تواند به عنوان مطالبه وجه از زن شکایت کند و وجه پرداختی برای سه دانگ را مطالبه کند.

انتقال ملک به همسر از طریق مبایعه نامه یکی از روش های رایج انتقال ملک از راه فروش است. قولنامه با مبایعه نامه متفاوت است.

در انتقال با مبایعه نامه مال به صورت قطعی بین طرفین منتقل شده است اما در قولنامه موانعی مانند تخیله نبودن ملک یا اماده نبودن وجه و …. برای انتقال وجود دارد و به همین جهت طرفین قول و تعهد می دهند بعد از رفع موانع، انتقال قطعی انجام شود.

در این شرایط اگر هر کدام از زوجین، در زمان خرید ملک، سه دانگ سهم داشته باشند یا اینکه همه شش دانگ به نام زن خریداری شده باشد، مدارک پرداخت وجه، ثابت می کند که بهای معامله از سوی مرد پرداخت شده است و زن بهایی برای خرید ملک نپرداخته است.

هرچند در این مواقع درخواست استرداد مال یا ابطال سند رسمی از سوی دادگاه مسموع و مورد پذیرش نیست، اما مرد می تواند دادخواست مطالبه وجه ملک خریداری شده، را مطرح کند و اقدام به وصول وجه پرداختی نماید.

وکیل دعاوی ملکی و مالی در تهران

با توجه به سخت بودن شرایط استرداد مال منتقل شده به همسر و شرایط خاصی که برای این کار وجود دارد قطعا طرح دعاوی ملکی و دعاوی مربوط به موضوعات خانواده، نیازمند داشتن تخصص و تسلط در مباحث حقوقی مختلف دارد.

طرفین در دعاوی خانواده و دعاوی ملکی باید دقت داشته باشند که اندکی بی احتیاطی می تواند، ضرر و زیان های جبران ناپذیری به آن ها وارد کند.

بنابراین قطعا بهتر است برای انتقال هر نوع سندی با هر عنوانی از مشاوره و راهنمایی های حقوقی کارشناسان استفاده کنند و در صورت نیاز به طرح و پیگیری دعاوی حتما به یک وکیل متخصص مراجعه کنند.

سایر مقالات خانوادگی:

حق مسکن در ازدواج

طلاق با یک بار ضرب و جرح

طلاق با یک بار ضرب و جرح

آیا زوجه حق طلاق را با یک بار ضرب و جرح به دست می آورد؟

برای پاسخ به این سوال باید به متن قانون دقت کرد. با دقت در بند 4 تبصره ماده 1130 قانون مدنی مشخص می شود که یک بار ضرب و جرح مشمول این ماده نمی شود چرا که در این بند تصریح شده است که ضرب و شتم باید مستمر باشد تا موجب عُسر و حرج برای زن شود و بر مبنای آن بتواند حق طلاق را دریافت کند.

بنابراین یک بار ضرب و شتم مشمول عنوان مستمر نیست و موجب به دست آوردن حق طلاق نمی شود. هرچند که در هر صورت زن می تواند بخاطر ضرب و جرح و صدمات وارده به دادسرا مراجعه کند و از مرد شکایت کند و تقاضای مجازات او را داشته باشد اما زن باید این موضوع را بداند که یک بار ضرب و شتم به سبب آنکه مشمول حکم مستمر نیست باعث پذیرفتن درخواست طلاق او از سوی دادگاه نمی شود.

قطعا با تکرار این کار زن، می تواند با استاد به حکم دادگاه کیفری به دادگاه خانواده مراجعه کند و درخواست طلاق خود را مطرح کند.

لازم به ذکر است، درصورتی که زن مورد ضرب و شتم از سوی همسر خود قرار بگیرد و صدمات بدنی به او وارد شود بهتر است با ثبت شکایت در کلانتری یا دفتر خدمات و دریافت معرفی نامه سریعا به پزشکی قانونی مراجعه کند تا قبل از بین رفتن آثار این صدمات، میزان صدمات وارد شده مشخص شود.

آیا در صورت ضرب و جرح از سوی مرد، زن حق طلاق دارد؟

با توجه به اینکه در قانون ایران، حق طلاق با مرد است و زن اختیار طلاق ندارد، برای ایجاد تعادل در روابط زوجین و جلوگیری از تعدی به زن، تحت شرایطی به زن در عقدنامه های چاپی این حق داده می شود که به دادگاه خانواده مراجعه کند و درخواست صدور حکم طلاق را داشته باشد.

یکی از شروطی که زن به واسطه آن می تواند درخواست طلاق بدهد شرط دوم عقد نامه مذکور است که: سوء رفتار و یا سوء معاشرت زوج (مرد)، به حدی که ادامه زندگی را برای زوجه غیر قابل تحمل کند را مجوز حق طلاق برای زن می داند.

علاوه بر این، قانون مدنی نیز در ماده 1130 صریحا به موضوع ضرب و شتم زوجه پرداخته است. در این ماده برخی شرایطی که زن به موجب وقوع آن ها می تواند تقاضای طلاق کند بیان شده است.

در بند ۴ تبصره این ماده آمده است: ضرب و شتم یا هرگونه سوء رفتار مستمر زوج که عرفا با توجه به وضعیت زوجه قابل تحمل نباشد از مصادیق عسر و حرج است که به واسطه وقوع آن زن می تواند درخواست طلاق بدهد.

کتک زدن زن توسط مرد و طلاق

طبق موارد گفته شده، در صورتی که مرد همسر خود را مورد ضرب و شتم قرار دهد، زن می تواند با استناد به این شروط و قوانین تقاضای طلاق خود را مطرح نماید.

اما سوال مهمی که برای بسیاری از خانم ها وجود دارد این است که آیا زن به خاطر ضرب و جرح وارده از سوی شوهر در دفعه اول نیز می تواند درخواست طلاق بدهد؟ در ادامه به این سوال پاسخ داده می شود.

اثبات ضرب و جرح از سوی همسر

زوجه برای درخواست طلاق به علت ضرب و جرح، باید در مرحله اول وقوع ضرب و جرح را اثبات کند.

وقوع ضرب و جرح از جنبه کیفری و در موارد شکایت بوسیله ادله ای مانند اقرار، شهادت، سوگند، نظر پزشکی قانونی و علم قاضی قابل اثبات است.

از نظر حقوقی و برای استفاده در دادخواست طلاق نیز ضرب و جرح به وسیله اقرار مرد، شهادت شهود، سوگند و با استفاده از نظر پزشکی قانونی قابل اثبات است.

موارد دیگر مانند: صدا و تصویر و متن که دال بر وقوع ضرب و جرح باشد به عنوان اماره نه به عنوان دلیل برای اثبات وقوع ضرب و جرح مورد استفاده قرار می گیرد.

لازم به ذکر است که گواهی پزشکی قانونی به تنهایی برای طلاق کفایت نمی کند و معمولا دادگاه های خانواده تنها به استناد گواهی پزشکی قانونی حکم طلاق صادر نمی کنند. چراکه پزشکی قانونی فقط میزان ضرب و جرح را مشخص می کند و مرتکب جرم را تعیین نمی کند.

بنابراین زن بعد از گرفتن گواهی پزشکی قانونی باید شکایت خود را تا مرحله آخر و اثبات وقوع ضرب و جرح از سوی مرد و محکومیت او پیگیری کند تا با استفاده از رای دادگاه کیفری، بتواند حکم طلاق به علت ضرب و جرح را  بگیرد.

یکی دیگر از روش های کمک کننده به اثبات سوء رفتار مرد، تقاضا از دادگاه برای ارجاع موضوع به مددکاری است. در این صورت مددکار به صورت محسوس و نامحسوس از همسایگان زوجین در این رابطه تحقیق می کند.

در هر صورت بهتر است طرح دعاوی و پیگیری آن با اخذ مشورت از یک وکیل طلاق یا توسط وکیل انجام شود تا مشکلی پیش نیاید.

مقالات مرتبط:

قوانین جدید طلاق توافقی

حق مسکن در ازدواج

حق مسکن در ازدواج

عموما اولین قدم ضروری برای شروع زندگی مشترک تهیه یک خانه برای سکونت است. در برخی موارد حق مسکن در ازدواج برای زندگی و جزئیات آن، باعث شروع اختلافات میان زوجین می شود.

بر اساس ماده 1114 قانون مدنی ایران که مبتنی بر شرع است، تعیین محل سکونت از حقوق مرد است و زن باید در جایی که همسر او برای زندگی مشخص کرده است ساکن شود به جز مواردی که مرد حق تعیین محل سکونت را به زن داده باشد.

حق مسکن در شروط ضمن عقد

زن می تواند در ضمن عقد نکاح با موافقت شوهر خود، اختیار تعیین مسکن و محل زندگی را دریافت کند. در این صورت اگر زوج در تهیه مسکن موردنظر زوجه اقدامات لازم را انجام ندهد، زن می تواند از طریق مراجعه به مراجع صالح، مرد را ملزم به تهیه مسکن مورد نظر نماید. از آنجا که یکی از جلوه های تمکین زوجه از زوج، سکونت در منزلی است که مرد تهیه کرده است و مرد نیز باید در زمان تهیه مسکن، شان زن را در نظر بگیرد، به همین سبب، قانونگذار در ماده ۱۱۰۷ ق. م، مسکن را از موارد نفقه زوجه محسوب کرده است.

بنابراین با توجه به اینکه، مرد وظیفه دارد، برای زن مسکن تهیه کند حتی اگر زن به صورت ضمن عقد، اختیار انتخاب مسکن را نگرفته باشد باز هم شوهر باید طبق شان زن برای او مسکن مناسب را تهیه کند و عدم تهیه مسکن از سوی مرد، موجب حکم به عسر و حرج او و در حکم ناتوانی از پرداخت نفقه می شود و به همین دلیل طبق قانون امکان طلاق برای زن فراهم می شود.

با توجه به اینکه مسکن یکی از موارد نفقه می باشد، در مواردی که زوجه بدون دلیل موجه در محل سکونتی که زوج تهیه کرده است زندگی نکند، عدم تمکین برای تلقی می شود و زن ناشزه محسوب می شود و نفقه ای به او تعلق نمی گیرد.

لازم به ذکر است، زنی که می خواهد اختیار حق تعیین محل سکونت را به صورت شرط ضمن عقد نکاح یا عقود دیگری دریافت کند باید به جزئیات آن توجه کافی را داشته باشد.

به عنوان مثال اگر در عقدنامه صرفا درج شود که شرط حق مسکن با زوجه است، معمولا قضات این حق را به تعیین شهر محل سکونت منصرف می کنند که در این صورت شامل شرایطی مانند: مستقل بودن، در محدوده شهر بودن یا انخاب منزلی خاص نمی شود.

بنابراین زوجه در زمان آوردن شرط ضمن عقد برای تعیین حق مسکن در ازدواج باید به این موارد نیز دقت داشته باشد و شروط مد نظر زوجه به صورت واضح و صریح ذکر شود تا جای ابهامی باقی نماند.

حق سکونت مستقل برای زن

با توجه به ماده 1115 قانون مدنی در شرایط خاصی، زن می تواند مسکن علی حده (مستقل) برای خود اختیار کند و جدا از شوهر خود زندگی کند. این شرایط عبارتند از:

  • زندگی با زوج دربردارنده ترس از ضرر بدنی باشد.
  • زندگی با زوج دربردارنده ترس از ضرر مالی باشد.
  • زندگی با زوج دربردارنده ترس از ضرر جانی باشد.
  • زندگی با زوج دربردارنده ترس از ضرر شرافتی باشد.

تا زمانی که این شرایط وجود داشته باشد و برای دادگاه نیز ثابت شده باشد، زن نمی تواند به منزل شوهر برگردد ولی همچنان نفقه زن بر عهده مرد خواهد بود و باید پرداخت شود.

اگر مسکنی که مرد برای برگشت و زندگی با همسر خود تهیه می کند ویژگی های لازم برای زندگی را نداشته باشد و مورد تایید دادگاه نباشد، مرد نمی تواند همسر خود را به اجبار برگرداند.

همچنین در مواردی که دادگاه تشخیص دهد، زندگی با خانواده مرد مناسب شأن زن نیست، حکم به تهیه منزل مستقل توسط مرد را می دهد و زوجه می تواند تا زمانی که زوج مسکنی مناسب با شأن او آماده نکرده از تمکین خودداری کند ولی همچنان نفقه خود را دریافت کند.

شان و جایگاه زن با بررسی عوامل مختلفی در زندگی زن پیش از ازدواج مانند شغل، درآمد، تحصیلات و سایر عوامل موثر توسط مددکار اجتماعی تشخیص داده می شود.

نکات مهم در مورد حق مسکن زوجه

از نکات مهم قابل ذکر برای زوجه ای که حق تعیین مسکن دارد، این مطلب است که این حق برای زمان و تعداد خاص و محدودی به او تعلق ندارد، بلکه این حق یک حقی دائمی است و در مواقع لزوم، به دفعات قابل استفاده است.

نکته دیگر اینکه، زنی که این حق را دارد نباید از آن سوء استفاده کند تا همسر خود را مجبور به زندگی در خارج از کشور و یا زندگی با اعضای خانواده خودش بکند.

مطلب دیگر در مورد حق تعیین مسکن که زن ها باید بدانند این است که در اختیار گرفتن حق مسکن توسط زن و سلب آن از مرد به دو شکل قابل انجام است: به صورت شرط ضمن عقد نکاح و بعد از عقد نکاح.

لازم به ذکر است که زن دارای حق مسکن، باید در زمان انتخاب مسکن، وضعیت اجتماعی شوهر و شأن خود را با هم در نظر داشته باشد.

در نهایت باید گفت افزایش آگاهی و اطلاعات حقوقی جامعه و آشنایی مردم نسبت به حقوق خودشان، می تواند مشکلات حقوقی جامعه را کاهش دهد. با ارائه این مطالب، اهمیت شرط ضمن عقد حق مسکن برای زوجه، مشخص شد.

در مواردی که اختلافاتی در زمینه حق مسکن در ازدواج و مطالبه این حق وجود دارد تا جایی که لازم است، زوجین برای حل این اختلافات به دادگاه مراجعه کنند. قطعا مراجعه به وکیل متخصص از راهکارهای منطقی و اولیه برای حل و فصل دعوی و احقاق حق طرفین دعواست.

مقالات مرتبط:

حکم ترک منزل توسط زن بدون اجازه شوهر چیست؟

رجوع به مهریه پس از طلاق توافقی

رجوع به مهریه پس از طلاق توافقی

رجوع به مهریه پس از طلاق توافقی تعداد زیادی از خانم ها هنگام جدایی حاضر می شوند مهریه خود را با توجه به شرایط، ببخشند اما گاهی این سوال پیش می آید که آیا امکان رجوع به مهریه و دریافت مهریه ی بخشیده شده وجود دارد؟

به این شرایط رجوع به مهریه پس از طلاق توافقی گفته می شود که یعنی شرایطی فراهم باشد که زن بتواند مهریه خود را با وجود بخشیده شدن، دریافت نماید.

امروزه بسیاری از زوجین مهریه را به صورت سکه های بهار آزادی تعیین می کنند که در این صورت مهریه دینی محسوب می شود. اما برخی از زوجین هم مهریه را به صورت زمین یا ملک مشخص می نمایند که در این صورت مهریه عینی به شمار می رود. حال بخشیدن مهریه را از چند منظر می توان بررسی کرد  که در ادامه به توضیح موارد مختلف رجوع به مهریه می پردازیم.

بذل و رجوع به مهریه

همانطور که گفته شد منظور از بذل مهریه، بخشیدن مهریه است. بخشش مهریه به طور کلی به سه صورت انجام می شود، یعنی ابراء، هبه و اقرار به دریافت مهریه.

ابراء به این معنا است که زن، مرد را کاملا از پرداخت مهریه، بری اعلام می کند و مرد دیگر برای پرداخت مهریه تکلیفی نخواهد داشت. به این صورت دیگر برای مرد، اجباری به پرداخت مهریه نبوده و این وظیفه کاملا از او ساقط می شود. به همین دلیل است که در این شرایط زن دیگر نمی تواند برای دریافت مهریه ی بخشیده شده رجوع کند. مهریه های دینی (یعنی مهریه هایی که به صورت سکه یا وجه نقد هستند)، شامل مقررات مربوط به ابراء می شوند. به همین دلیل اگر تمام مهریه یا بخشی از آن به مرد بخشیده شود، دیگر امکان رجوع به مهریه نخواهد بود.

هبه و انواع آن

هبه از لحاظ لغوی به معنای انتقال مالکیت چیزی به فردی دیگر، بدون دریافت هزینه است. در این شرایط زن اقرار می کند که مهریه خود را می بخشد و در واقع آن را به خود مرد واگذار می کند. نکته مهم اینجاست که هبه قابل رجوع است، مگر اینکه زن حق رجوع به آن را از خود سلب کرده باشد. معمولا مهریه های عینی در این دسته قرار می گیرند و مهریه های دینی که شامل وجه نقد یا سکه باشند، مشمول مقررات مربوط به ابراء هستند، حتی اگر در سند مربوط به بخشش، به عنوان هبه ذکر شده باشند.

هبه به دو دسته تقسیم می شود، یعنی هبه معوض و هبه غیر معوض. هبه ی غیرمعوض به این معناست که زن مهریه خود را بدون اینکه چیزی در مقابل طلب کند، می بخشد اما هبه ی معوض یعنی زن در مقابل بخشیدن مهریه، چیزی دریافت کند. حال این می تواند حق طلاق توافقی یا غیره باشد. هبه ای که قابل رجوع است، هبه ی غیرمعوض است و زن نمی تواند به هبه ی معوض رجوع نماید.

اگر بخشش مهریه در دفاتر رسمی ثبت اسناد هم ثبت شده باشد، باز زن می تواند برای رجوع به مهریه اقدام نماید. البته اگر ابراء و یا بخشش طلب صورت گرفته باشد امکان رجوع به مهریه وجود ندارد. پس می توان گفت به جز شرایط خاصی، امکان رجوع به مهریه برای زن هست.

اگر زن مهریه خود را بخشیده باشد آیا می تواند برای رجوع به مهریه و دریافت آن اقدام نماید؟

پاسخ به سوال رجوع به مهریه پس از طلاق توافقی بله است اما طبق شرایط مشخصی که در ادامه به بررسی آنها می پردازیم.

طلاق توافقی یکی از انواع طلاق است که همانطور که از نامش پیداست، در آن زن و شوهر هر دو برای طلاق و جدایی رضایت دارند. در طلاق توافقی باید طرفین در مورد موارد مختلفی به توافق برسند که احتمالا مهمترین آنها مهریه و حضانت فرزندان است که ما در این مقاله به بررسی مورد اول، یعنی مهریه می پردازیم.

بسیاری از افراد اینطور تصور می کنند که در طلاق توافقی زن مجبور است مهریه خود را ببخشد اما اینطور نیست. در طلاق توافقی برای زن اجباری به بخشیدن مهریه نیست اما او می تواند با توجه به توافقات صورت گرفته بین طرفین، مهریه را تمام و کمال بخشیده و یا از دریافت بخشی از آن صرف نظر نماید.

زوجین باید پیش از شروع دادرسی در مورد این مسائل به توافق رسیده باشند و نتیجه ی توافقات خود را ثبت کرده و به دادگاه ارائه نمایند.

در چنین شرایطی، ممکن است زن حاضر شود در قبال گرفتن طلاق، مهریه خود را ببخشد و از دریافت آن صرف نظر کند. احتمالا عبارت «مهرم حلال، جانم آزاد» را شما هم شنیده باشید. در این شرایط زن طبق توافقات صورت گرفته مهریه خود را می بخشد اما همچنان امکان رجوع به مهریه وجود دارد.

مهریه در دوران عده

پس از صدور حکم طلاق دوران عده برای زن شروع می شود که چیزی بین 3 تا 4.5 ماه است. اگر زن در این دوران قصد رجوع به مهریه را داشته باشد، حکم طلاق باطل نخواهد شد ولی مرد هم می تواند درخواست رجوع به ازدواج دهد و اگر زن قبول کند و دوباره به ازدواج رجوع نماید، دوباره رابطه ی زوجیت بین آنها برقرار خواهد بود اما اگر زن رجوع به ازدواج را قبول نکند، طلاق قطعی می شود و حق دریافت مهریه هم برای زن باقی می ماند.

البته این در صورتی مقدور خواهد بود که دوران عده برقرار باشد و زن یائسه یا باکره نباشد. در نتیجه ی همین موضوع است که در هنگام جاری ساختن صیغه طلاق در در دفاتر ثبت رسمی، زن این حق برای رجوع به مهریه را از خود سلب می کند چون در این صورت دیگر امکان رجوع به مهریه وجود نخواهد داشت.

رجوع به مهریه بعد از طلاق

اگر زن اقرار کرده باشد که مهریه را دریافت کرده است دیگر مقدور نخواهد بود که این ادعا را پس گرفته و ادعای رجوع به مهریه کند. به همین دلیل است که بسیاری از دفترخانه های رسمی از ثبت مواردی مانند ابراء مهریه، بذل مهریه و یا اقرار به دریافت آن خودداری می کنند چرا که مسئولیت بزرگی برایشان ایجاد می کند. در نتیجه آنها تنها در صورتی چنین مواردی را ثبت می کنند که یکی از بستگان یا نزدیکان زوجه نیز به عنوان شاهد حضور داشته باشد تا مطمئن شوند که برای زوجه اجباری در بخشش مهریه یا ابراء و یا اقرار به دریافت آن وجود نداشته باشد.

مقالات مرتبط:

هزینه وکیل برای گرفتن مهریه چه قدر است؟

اثبات واقعه رجوع

اثبات واقعه رجوع

اثبات واقعه رجوع در طلاق یک عمل یکطرفه است که با اراده مرد و پس از طلاق رجعی و در برخی موارد طلاق بائن واقع می شود. عمل رجوع نیاز به تشریفات ندارد اما باید اثبات شود.در ایام عده، سایر شرایط ایام زوجیت باقی است و سایر شرایط ایام زوجیت باقی است و نفقه نیز به زوجه تعلق می گیرد.تنها تشریفات الزامی ثبت رجوع یک ماه پس از آن در دفاتر اسناد رسمی ازدواج و طلاق است.

اثبات واقعه رجوع در انواع طلاق

  • در طلاق بائن مثل طلاق توافقی یا خلع رجوع تنها تحت شرایط خاص امکان پذیر است.
  • مثلاً در طلاق خلع هر گاه زوجه در ایام عده از فدیه رجوع کند زوج حق رجوع به او را به دست می آورد.
  • در طلاق بائنی که زن یائسه یا باکره باشد عده وجود ندارد از این رو طلاق و بذل مهریه نیز قطعی است و امکان رجوع از زوجه سلب شده است.
  • ثبت طلاق رجعی، مشروط به شهادت کتبی شاهد مبنی بر اسکان زن مطلقه در منزل مشترک تا پایان مدت عده است مگر آنکه زن راضی به ثبت باشد که در این صورت شهادت شهود لازم نیست.
  • اگر رجوع و ثبت آن تا یک ماه پس از آن صورتجلسه طلاق رجعی ابطال می گردد.
  • در صورت اتمام مدت عده و عدم ادعای رجوع، طلاق ثبت شده و سند طلاق صادر می گردد.
  • طلاق رجعی سند طلاق تا پایان عده صادر نمی گردد و صدور آن منوط به عدم رجوع زوج است.اصل بر عدم رجوع است مگر اینکه رجوع اثبات شود(اعلام گردد).
  • ثبت واقعه رجوع شرط صحت آن نیست بلکه مرد تنها تکلیف به ثبت آن به عنوان تشریفات دارد و عدم ثبت آن و با شکایت زوجه یا اعلام جرم از سوی دادستان، دادگاه مرد را به پرداخت جزای نقدی یا حبس از یک روز تا شش ماه محکوم می نماید.
  • رجوع بدون ثبت نیز صحت دارد و تنها ضمانت اجرای آن کافی است.
  •  ادامه زندگی مشترک طرفین در ایام عده به معنی رجوع نمی باشد و اگر زن ادعا کند که مرد به او رجوع کرده نیازمند تایید زوج است.
  •  اقرار زوج مهم ترین دلیل اثبات رجوع است وگر نه زوجه به سختی می تواند در صدد اثبات آن برآید مگر قرائنی دال بر آن موجود باشد.

مقالات مرتبط:

نکات قانونی طلاق در دوران عقد که باید بدانید

حکم بردن فرزند بدون اجازه پدر

حکم بردن فرزند بدون اجازه پدر

حکم بردن فرزند بدون اجازه پدر یکی از موضوعات چالش برانگیز بعد از طلاق، مسائل مربوط به حضانت فرزند یا فرزندان و سایر امور مربوط به آن است. حضانت به معنای حفظ، نگهداری و تربیت فرزند است که شامل هر اقدام لازمی برای ادامه زندگی، رشد و پرورش فرزند از نظر روحی و جسمی و تامین مالی او می شود.

بعد از طلاق زوجینی که دارای فرزند هستند، دادگاه طبق قانون و توافق طرفین، مسئولیت حضانت فرزند دختر تا سن 9 سال و پسر تا 15 سال را به یکی از زوجین می دهد. فرزند یا فرزندان بعد از رسیدن به این سن و بالغ شدن، خودشان تصمیم می گیرند که با کدام یک از والدین زندگی کنند.

هر والدی که حضانت را بر عهده ندارد می تواند طبق یک برنامه زمانی توافقی بین طرفین با فرزند یا فرزندان خود از طریق مراجعه به محل اقامت او به صورت مستمر با آن ها ملاقات داشته باشد و از حال و وضعیت فرزند مطلع شود.

آیا بردن فرزند از شهر یا کشور محل سکونت بدون اجازه پدر جایز است؟

به همین جهت، یکی از سوالاتی که برای زن و شوهر پس از طلاق به وجود می آید این است که آیا بردن فرزند از شهر یا کشور محل سکونت او بدون اجازه طرف مقابل جایز است؟

به طور کلی باید گفت طبق قانون، هیچ کدام از پدر یا مادری که بعد از طلاق، حضانت فرزند برعهده او قرار می گیرد، نمی تواند و مجاز نیستند که بدون رضایت و اجازه طرف مقابل، فرزند را از شهر یا کشور خارج کنند تا به موجب این بردن برای طرف مقابل که حق ملاقات فرزند را دارد دردسر ایجاد شود.

ماده 42 قانون حکم بردن فرزند بدون اجازه پدر

ماده ۴٢ قانون حمایت از خانواده در مورد بردن فرزند از محل اقامت قبل از طلاق، بیان می دارد:

صغیر و مجنون را نمی توان بدون رضایت ولی، قیم، مادر یا شخصی که حضانت و نگهداری آنان به او واگذار شده از محل اقامت مقرر بین طرفین یا محل اقامت قبل از وقوع طلاق به محل دیگر یا خارج از کشور فرستاد، مگر اینکه دادگاه آن را به مصلحت صغیر و مجنون بداند و با در نظر گرفتن حق ملاقات اشخاص ذیحق این امر را اجازه دهد.

دادگاه در صورت موافقت با خارج کردن صغیر و مجنون از کشور، بنابر درخواست ذی‌ نفع، برای تضمین بازگرداندن صغیر و مجنون تامین مناسبی دریافت می کند.

بنابراین ماده، هرگونه بردن و جابجایی فرزند از محل اقامت قبلی او، توسط یکی از والدین نیاز به اذن و رضایت کسی دارد که حضانت بچه را به عهده دارد. به جز در مواردی که دادگاه، بنابر مصلحت فرزند و با دریافت تامین مناسب اعم از مال منقول، غیرمنقول یا وجه نقد این اجازه را بدهد.

پس اگر حضانت فرزند با پدر باشد، مادر نمی تواند بدون اجازه پدر، فرزند را از شهر یا کشور خارج کند، در حالی که پدر دارای حق حضانت فرزند، می تواند بدون اجازه مادر، برای او گذرنامه بگیرد.

البته در این حالت مادر نیز می تواند برای ممانعت از خروج فرزندش از کشور با مراجعه به اداره گذرنامه، فرزند را ممنوع الخروج کند تا پدر نتواند او را از کشور خارج کند.

اما اینکه مادر حضانت فرزند را بر عهده داشته باشد به معنای داشتن حق خروج از کشور فرزند برای او نیست، طبق قانون اگر حضانت فرزند با مادر باشد، برای فرزندان زیر ١٨ سال جهت خروج از کشور، اجازه ولی قهری یعنی پدر نیاز است.

جلوگیری از خروج فرزند از کشور

در مواردی که هر کدام از پدر یا مادر بخواهد بدون اجازه و رضایت طرف دیگر که دارای حق حضانت است، فرزند مشترک را از کشور یا شهر محل اقامت خارج کند طرف مقابل برای جلوگیری از خروج فرزند از محل اقامت می تواند نزد دادگاه، دادخواستی برای ممانعت خروج فرزند مطرح کند.

خروج فرزند از کشور بدون اجاز پدر

اگر دادگاه با خارج کردن فرزندی که صغیر یا مجنون است از شهر یا کشور محل اقامت، بنابر مصلحتی موافقت کرده باشد، با درخواست افراد ذی حق، جهت تضمین بازگرداندن فرزند، قرار تأمین مناسبی از والدی که فرزند را خارج کرده است، دریافت می کند.

مدارک لازم جهت طرح دعوای ممانعت از خروج فرزند

خواهان طرح درخواست ممانعت از خروج فرزند از کشور با مراجعه به اداره گذرنامه باید مدارک زیر را به همراه داشته باشد:

  • کارت ملی و تصویر برابر اصل شناسنامه خواهان
  • تصویر برابر اصل شناسنامه فرزند یا فرزندان
  • تصویر برابر اصل سند ازدواج و طلاق
  • دادخواست حق حضانت یا حق ملاقات

همچنین افراد در صورت لزوم می توانند از مدارکی مانند درخواست استعلام، شماره پرونده استنادی، تحقیقات محلی، شهادت شهود و … استفاده کنند.

با توجه به مطالب حکم بردن فرزند بدون اجازه پدر ، به طور کلی اگر فردی که حضانت فرزند با اوست، بدون اجازه طرف دیگر بخواهد فرزند را به شهر یا کشور دیگر ببرد با این کار در شرایط و حق دیدار فرزند با والد دیگر اختلال ایجاد می کند و به همین سبب کار او غیر قانونی است و حق شکایت برای طرف دیگر وجود دارد. به همین جهت موضوع خروج فرزند از کشور بحث بسیار مهمی است که نیاز به کسب اجازه دو طرف دارد.

وکیل برای بردن بچه بدون اجازه پدر

با توجه به اینکه بحث طلاق و گرفتن حضانت فرزند یا فرزندان از مباحثی است که به علت فشار روانی و عاطفی طرفین در زمان جدایی، تصمیم گیری در مورد آن از سوی طرفین به راحتی امکان پذیر نیست، توصیه می شود در این شرایط هر کدام از طرفین برای رسیدن به خواسته خود از یک وکیل ماهر و متخصص استفاده کنند.

حضانت فرزند علاوه بر تعیین قرارهای ملاقات و تامین مالی فرزند، مسائل دیگری همچون بحث خروج از شهر یا کشور توسط یکی از طرفین یا ممانعت از خروج و موضوعاتی از این دست را به دنبال دارد که می تواند برای فرزند و والدین بسیار اذیت کننده و فرسایشی باشد.

در این شرایط برای دفاع از حقوق طرفین و فرزند یا فرزندان، بهترین راه مراجعه به یک وکیل متخصص و با تجربه در دعاوی مربوط به طلاق و حضانت می باشد.

مقالات مرتبط:

حکم ترک منزل توسط زن بدون اجازه شوهر چیست؟

حکم ترک منزل زن بدون اجازه شوهر

حکم ترک منزل توسط زن بدون اجازه شوهر چیست؟

حکم ترک منزل زن بدون اجازه شوهر طبق قوانین زن مکلف به تمکین از شوهر است. چه تمکین عام و چه تمکین خاص. در نتیجه در قوانین شرایطی تعریف شده است تا در صورت ترک منزل توسط زن، بدون دلیل موجه، مرد بتواند از لحاظ قانونی این موضوع را پیگیری نماید. بر اساس قوانین مدنی با جاری شدن عقد نکاح بین زن و شوهر هر دوی آنها حقوق و تکالیفی در قبال یکدیگر پیدا می کنند.

از جمله ی مهمترین موارد در بین این حقوق و تکالیف می توان به پرداخت نفقه و تمکین از شوهر اشاره کرد. در نتیجه اگر زن خانه را بدون اجازه ی همسرش ترک کند مصداق بارز عدم تمکین به شمار رفته و در واقع وظایف زناشویی خود را به انجام نمی رساند. پس مرد می تواند برای پیگیری قانونی این موضوع وارد عمل شود.

ترک منزل توسط زن

طبق قوانین نفقه ای که به زن پرداخت می شود در قبال تمکین از شوهر است. تمکین به طور کلی به دو دسته ی تمکین عام و تمکین خاص تقسیم می شود. منظور از تمکین عام انجام امور مربوط به زندگی است و منظور از تمکین خاص، امور مربوط به زناشویی است. در نتیجه ی همین تعارف، تمکین چه از نوع خاص و چه از نوع عام از جمله مهترین موارد مطرح بین زن و شوهر به شمار می رود.

با توجه به تعریف ارائه شده از عدم تمکین، در صورت ترک منزل توسط زن، این کار او به معنای عدم تمکین خواهد بود و در صورتی که دلیل موجهی برای این کار نداشته باشد نفقه به او تعلق نخواهد گرفت.

ماده 1114 قوانین مدنی در حکم ترک منزل زن بدون اجازه شوهر

زن باید در منزلی که شوهرش تعیین کرده ساکن باشد. مگر اینکه اختیار تعیین مسکن به خود زن داده شده باشد. پس زن نمی تواند بدون اجازه همسرش محل سکونتی که او برایش انتخاب کرده را ترک کند. در نتیجه ی همین قانون زن نمی تواند بدون داشتن یک عذر موجه خانه را ترک کند چرا که موجب ناشزه شدن او می شود.

زن ناشزه به زنی گفته می شود که وظایف قانونی و شرعی خود نسبت به همسرش را انجام نمی دهد. مصداق بارز این موضوع عدم تمکین خاص یا عام نسبت به شوهر است. این موضوع می تواند مسائل مالی حین طلاق را تحت شعاع قرار دهد. زن ناشزه نمی تواند تقاضای دریافت نفقه داشته باشد اما برای دریافت مهریه مشکلی نخواهد داشت.

البته طبق ماده 1115 قانون مدنی اگر حضور زن در منزلی که شوهرش تعیین کرده برای زن خطر مالی، جانی یا شرافتی داشته باشد، می تواند مسکن علیحده اختیار نماید. در صورتی که دلایل او برای ترک منزل ثابت شود دادگاه حکم به بازگشت او به منزل شوهرش را نخواهد داد و تا زمانی که زن برای بازگشت به منزل معذور باشد نفقه او به عهده مرد خواهد بود.

تبعات حکم ترک منزل زن بدون اجازه شوهر

همانطور که گفته شد در صورتی که ترک منزل دلیل موجهی نداشته باشد سبب می شود تا نفقه به زن تعلق نگیرد. در این زمینه اظهارنامه ترک منزل ارائه داده می شود و باید ثابت شود که دلیل ترک منزل توسط زن موجه بوده یا خیر.

همچنین این کار به مرد اجازه می دهد که بتواند بدون اجازه ی زن برای ازدواج مجدد دادخواست دهد و این کار او از لحاظ قانونی هم مشکلی نخواهد داشت.

ماده 16 قانون حمایت خانواده

در صورت عدم تمکین از طرف زن، مرد می تواند همسر دوم اختیار کند. همانطور که گفته ترک منزل از طرف زن یکی از مصادیق عدم تمکین به شمار می رود. در نتیجه با ترک منزل از طرف زن، مرد می تواند با مراجعه به دادگاه در خصوص ازدواج مجدد اقدام نماید.

اگر ترک منزل توسط زن و عدم تمکین به اثبات برسد مرد می تواند با مراجعه به مراجع قانونی با ادعای عسر و حرج ناشی از تجرد برای ازدواج مجدد درخواست دهد. در صورتی که دادگاه دادخواست او را تایید می کند مرد می تواند به صورت کاملا قانونی و بدون اجازه همسرش برای ازدواج مجدد اقدام نماید.

در صورتی که زن قصد جدایی داشته باشد ترک بی دلیل منزل طلاق را برای او سخت می کند. هر چند همچنان مهریه به او تعلق می گیرد. در صورتی که زن بخواهد برای طلاق اقدام کند اگر عدم تمکین یا همان ترک منزل توسط زن اثبات شده باشد دیگر حکمی برای تقسیم اموال مرد و دارایی های او صادر نمی شود.

لازم به ذکر است که حتی اگر خود مرد زن را از خانه بیرون کرده باشد زن باید با پلیس تماس گرفته و گزارش تهیه کند تا بتواند از این گزارش در دادگاه استفاده کند. در صورتی که مرد زن را از خانه بیرون کرده باشد این موضوع باید در دادگاه به اثبات برسد تا زن بتواند برای دریافت نفقه اقدام کند. گزارش تهیه شده توسط پلیس می تواند در این زمینه بهترین مدرک باشد.

ترک منزل توسط زن جرم تلقی نمی شود. در نتیجه زن تحت پیگرد کیفری قرار نمی گیرد و حکم جزایی برای او صادر نخواهد شد. در نتیجه ترک منزل برای زن آثار مالی و حقوقی در پی خواهد داشت ولی مرد نمی تواند بابت این موضوع زن را مجازات کند.

ترک منزل توسط مرد

ترک منزل توسط مرد نیز توسط زن قابل پیگیری است. همانطور که گفته شد ترک منزل توسط زن سبب می شود تا به او ناشزه گفته شود. ترک منزل توسط مرد نیز همین تعریف را دارد. ترک منزل توسط مرد برای زن عسر و حرج ایجاد می کند.

در نتیجه قابل پیگیری است. مطابق بند 1 تبصره ماده 1130 قانون مدنی، در صورتی که مرد به مدت 6 ماه متوالی و یا 9 ماه متناوب در طی یک سال بدون هیچ عذر موجهی خانه را ترک کرده باشد جزو شرایط عسر و حرج برای زن به شمار رفته و او می تواند برای طلاق اقدام نماید.

وکیل رسیدگی به ترک منزل توسط زن

پیچیدگی های قانونی ایجاب می کنند تا در هنگام گرفتاری در هر یک از مسائل حقوقی یا کیفری در اولین قدم به یک وکیل خانواده مجرب مراجعه نماییم. مشاوره با وکیل می تواند زوایای مختلفی از پرونده را روشن کند.

مقالات مرتبط

اگر حق طلاق با زن باشد مهریه تعلق میگیرد؟

قوانین ازدواج موقت

قوانین ازدواج موقت چیست؟

به طور کلی از دیدگاه اسلام ازدواج به دو شکل ازدواج دائم و ازدواج موقت صورت می گیرد. در ادامه به جزئیات بیشتر در زمینه ازدواج موقت و قوانین مرتبط  با آن خواهیم پرداخت.

ازدواج موقت چیست؟

ازدواج موقت که در زبان عامیانه از آن با عنوان صیغه یاد می شود از نظر قوانین اسلامى نوعی قرارداد ازدواج است که به صورت موقت و برای مدتی مشخص  میان زوجین برقرار می شود. به عبارت دیگر می توان گفت نوعی پیوند زناشوئی و دارای مهریه و عقد است با این تفاوت که دارای زمان معیّنی است و باید مقدار مهر و مدت زمان آن تعیین شده باشد، این مدت زمان می‌تواند از یک ساعت تا چند سال متغیر باشد. لازم به ذکر است که با اتمام زمان مورد توافق، عقد خود به خود و بدون اجرای طلاق باطل شده و به پایان می رسد و زن باید عده نگه دارد. همچنین، در این ازدواج نفقه زن بر مرد واجب نبوده و از یکدیگر هم ارث نمی برند. با این حال، مرد می تواند زنی را که صیغه کرده به عقد دائم در بیاورد و فرزندان متولد شده از ازدواج موقت تمام حقوق فرزندی را دارند و ارث هم می برند.

احکام عقد ازدواج موقت چیست؟

ازدواج موقت نیز مانند ازدواج دائم دارای احکامی است که باید رعایت گردد.

در ازدواج چه دائم و چه موقت باید صیغه خوانده شود و تنها راضى بودن زن و مرد کافى نیست و صیغه عقد را یا خود زن و مرد مى خوانند یا دیگرى را وکیل مى کنند که از طرف آنان بخواند.

وکیل لزوما مرد نیست و زن هم مى تواند براى خواندن صیغه عقد از طرف دیگرى وکیل شود.

زن و مرد تا یقین نکنند که وکیل آنها صیغه را خوانده است نمى توانند به یکدیگر نگاه محرمانه نمایند و گمان به اینکه وکیل صیغه را خوانده است کفایت نمى کند ولى اگر وکیل بگوید صیغه را خوانده ام کافى است.

اگر زن کسى را وکیل کند که به عنوان مثال ده روزه او را به عقد مردى درآورد و ابتداى ده روز را معین نکند آن وکیل مى تواند هر وقت که بخواهد او را ده روز به عقد آن مرد درآورد ولى اگر معلوم باشد که زن روز یا ساعت معینى را قصد کرده باید صیغه را مطابق قصد او بخواند.

شرایط

قوانین ازدواج موقت دارای شرایطی است که عبارت اند از:

صیغه عقد موقت باید به عربى صحیح خوانده شود و اگر خود مرد و زن نتوانند صیغه را به عربى صحیح بخوانند چنانچه ممکن باشد احتیاط واجب آنست کسى را که مى تواند به عربى صحیح بخواند وکیل کنند و اگر ممکن نباشد خودشان مى توانند به غیر عربى بخوانند اما باید لفظى بگویند که معنى زوجت را بفهماند.

مرد و زن یا وکیل آنها که صیغه را مى خوانند قصد انشاء داشته باشند یعنى اگر خود مرد و زن صیغه را مى خوانند زن به گفتن زوجتک نفسى قصدش این باشد که خود را زن او قرار دهد و مرد به گفتن قبلت التزویج زن بودن او را براى خود قبول نماید و اگر وکیل مرد و زن صیغه را مى خوانند به گفتن زوجت و قبلت قصدشان این باشد که مرد و زنى که آنان را وکیل کرده اند زن و شوهر شوند.

کسى که صیغه را مى خواند بالغ و عاقل باشد چه براى خودش بخواند یا از طرف دیگرى وکیل شده باشد.

اگر وکیل زن و شوهر یا ولى آنها صیغه را مى خوانند در عقد زن و شوهر را معین کنند مثلاً اسم آنها را ببرند یا به آنها اشاره نمایند. پس کسى که چند دختر دارد اگر به مردى بگوید: زوجتک احدى بناتى(یعنى زن تو نمودم یکى از دخترانم را) و او بگوید: قبلت یعنى قبول کردم چون در موقع عقد دختر را معین نکرده اند عقد باطل است.

زن و مرد به ازدواج راضى باشند ولى اگر زن ظاهراً به کراهت اذن دهد و معلوم باشد قلباً راضى است عقد صحیح است.

مشخص کردن مقدار مهریه، قبل از جاری شدن صیغه ازدواج موقت به صحیح برگزار کردن این نوع ازدواج کمک شایانی می‌کند. درخواست نکردن مهریه توسط خانم، بازهم به جاری شدن صیغه ازدواج موقت کمکی نمی‌کند و لذا لازم است که مهریه حتی به مقدار اندک برای داماد مشخص شود. نکته مهمی که در این میان وجود دارد این است که مقدار مهریه باید به ریال بیان شود، حتی اگر مهریه، کالای ناچیزی مشخص و تعیین شود، باید رقم ریالی کالا یا خدمات در محضر مشخص و بیان شود تا جای هیچ شک و شبهه ای باقی نماند.

یکی دیگر از شرایط مهم ازدواج موقت اجازه و اذن پدر یا پدربزرگ پدری است و اجازه مادر در این مورد نقشی اساسی ایفا نمی‌کند.

مقالات مرتبط:

شرایط ازدواج دختر بدون اجازه پدر

طلاق در دوران عقد 

نکات قانونی طلاق در دوران عقد که باید بدانید

گاهی زوجین در همان روز های نخست پس از عقد و پیش از تشکیل زندگی به صورت رسمی به دلایل مختلف تصمیم به جدایی از یکدیگر می گیرند. سوالات زیادی مطرح می شود، طلاق از طرف زن در دوران عقد چگونه است؟ آیا مهریه به زن تعلق می گیرد؟ آیا به وکیل مهریه یا وکیل طلاق نیاز هست یا زوجین می توانند خودشان مراحل طلاق  را انجام دهند؟

طلاق در دوران عقد چیست؟

به طور کلی دوران عقد زمانی است که بین زوجین عقد نکاح دائم منعقد شده باشد، اما میان آنان نزدیکی یا زناشویی واقع نشده است و یا این که هنوز زندگی مشترک را شروع نکرده اند. اگر هر یک از زوجین طی این مدت تصمیم به جدایی از یکدیگر بگیرند، هر یک می توانند با تکیه بر قوانین طلاق نسبت به این امر اقدام نمایند.

طلاق از طرف زن

به طور کلی حق طلاق یکی از حقوق مرد به شمار می رود، با این حال زن نیز می تواند با اتکا به قوانین نسبت به جدایی از همسر خود اقدام نماید.

در صورتی که طلاق توافقی نباشد و زوج نیز رضایت به طلاق نداشته باشد، زوجه جهت جدایی از همسر خود باید عسر و حرج خود را به دادگاه ثابت نماید یا یکی از شروط ۱۲ گانه مندرج در عقدنامه محقق شود.

جهت اثبات عسر و حرج از آن جایی که عقد نکاح به تازگی صورت گرفته است و هنوز زندگی مشترک آغاز نشده است روند آن تا اندازه ای دشوار است مگر این که مدت طولانی به تشخیص عرف از عقد گذشته باشد و زوجه بلاتکلیف باشد.

یکی دیگر از راه های جدایی زوجه از زوج استفاده از دادخواست الزام به تهیه مسکن است. می دانیم که از وظایف زوج این است که برای همسرش منزل به جهت شروع زندگی مشترک تهیه کند که در عرف موکول به بعد از مراسم عروسی است. در مواردی که بعد از عقد نکاح، شوهر به دلایلی زن را بلاتکلیف رها کرده می توان از طریق این دادخواست، گرفتن رای لازم، مقدمات دلایل درخواست طلاق را فراهم کرد. به عبارت دیگر، بلاتکلیف گذاشتن زن در دوران عقد برای مدت زمان غیر متعارف از دلایل طلاق است.

طلاق از طرف مرد

بر اساس ماده 1133 قانون مدنی مرد می تواند هر وقت بخواهد همسر خود را طلاق دهد، بنابراین حق طلاق با مرد است و صحت آن احتیاج به موافقت زن ندارد. با این حال، اگر چه با استناد به ماده قانون ذکر شده حق طلاق به مرد داده شده است، می توان با توجه به عدم ایفاء شرایطی که قبلاً در عقدنامه تعیین شده توسط زن از ارکان اثبات ادعا برای طلاق استفاده کرد.

به عنوان مثال اگر قبل از ازدواج زن دارای بیماری پنهانی باشد که اساس و پایه زندگی را متزلزل کند و آن مرض را از مرد پنهان شده باشد بعنوان فریب در ازدواج طلاق صادر خواهد شد. لکن اگر بعد از وقوع عقد مواردی پیش آید که در کوران زناشوئی باشد دادگاه آن را مورد پذیرش قرار نمی دهد، با این حال ماده 1133 قانون مدنی کماکان پابرجاست. برای طلاق نیاز به تشریفات خاص ندارد جز اینکه صیغه طلاق باید در حضور حد اقل دو نفر مرد عادل جاری شود.

شرایط پرداخت مهریه در دوران عقد چیست؟

بر اساس قانون مهریه در لحظه جاری شدن عقد، مهریه به زن تعلق یافته و زوجه می تواند از حق مهریه دردوران عقد نیز استفاده کند، تفاوت مهریه در دوران عقد در وجود و یا عدم وجود روابط زناشویی فی مابین زوجین می باشد، به این ترتیب کسانی که این دوره را سپری می کنند و به شرط باکره بودن زوجه، نیمی از مهریه به وی تعلق می یابد و در غیر اینصورت مالک کل مهریه بوده و می تواند دادخواست مطالبه مهریه را به دادگاه بدهد، به بیان دیگر مهریه دختر باکره نیمی از مهریه تعیین شده می باشد.

لازم به ذکر است در دوران عقد اجرت المثل، حضانت و نحله مصداق ندارد و فقط بحث مهریه و نفقه مطرح است. چنانچه بین زوجین نزدیکی واقع نشده باشد مهریه مندرج در سند ازدواج نصف خواهد شد و زوج مکلف می شود که برای طلاق مهریه استحقاقی زوجه را پرداخت نماید.

مقالات مرتبط:

شرایط طلاق از ناحیه زوجه