نرخ دیه چشم در سال 1400

نرخ دیه چشم در سال 1400

نرخ دیه چشم در سال 1400 طبق قانون هرکس عمدا یا در اثر بی احتیاطی به مال یا جسم و جان دیگری آسیب بزند، دارای مسئولیت است و باید مجازات و خسارات ناشی از عمل خود را بپردازد. در مورد ورود صدمات بدنی غیر عمد، قانونگذار پرداخت دیه و ارش را مقرر کرده است.

دیه یکی از مجازات های اصلی پیش بینی شده در قانون مجازات اسلامی و به تبعیت از احکام شرعی اسلام است و در برخی موارد بجای قصاص نیز استفاده می شود. به این صورت که اگر شخصی بصورت غیرعمد موجب آسیب رساندن به اعضای بدن و یا منافع اعضای بدن شخص دیگری شود باید طبق حکم شرع و قانون دیه آن عضو را بپردازد.

در صورتی که جرم عمدی باشد مجرم قصاص می شود اما اگر عضو قابل قصاص کردن نباشد، یا قربانی به دیه رضایت دهد؛ جانی باید دیه جنایت بر عضو را طبق قانون بپردازد. این مطلب از سوی گروه وکلای حامیان عدالت، برای افرادی که به دنبال اطلاع از نرخ دیه چشم در سال 1400 هستند ارائه می شود.

دیه در قانون و نرخ دیه چشم در سال 1400

در ماده 448 قانون مجازات اسلامی مصوب سال 1392، ذیل فصل اول بخش چهارم تحت عنوان تعریف دیه،  قانونگذار دیه را این طور تعریف کرده است: دیه مقدر، مال معینی است که در شرع اسلام به سبب جنایت غیرعمدی بر نفس، عضو یا منفعت، یا جنایت عمدی در مواردی که به هر جهت قصاص ندارد، مقرر شده است.

طبق این تعریف شرایط تعیین دیه عبارت است:

غیر عمدی بودن جرم

عمدی بودن جرم در مواقعی که جرم منجر به قصاص نمی شوند. (مثلا رضایت اولیای دم به دریافت دیه در مقابل قصاص)

انواع مختلف دیه شامل: دیه نفس یا قتل، دیه اعضا، دیه منافع اعضاء و دیه جراحت می باشد.

دیه قتل برابر با دیه کامل یک انسان است و دیه عضو در یک تقسیم، با توجه به اینکه آن عضو یکی باشد یا جفت تعیین می شود مثلا برای چشم که جفت است، از بین بردن هر کدام از آن ها نصف دیه کامل را دارد اما اگر یک عضو از آن در بدن باشد مانند نخاع از بین بردن آن دیه کامل دارد.

دیه منافع اعضاء در مواردی تعیین می شود که به موجب جنایت وارده، فرد برخی از منافع اعضای خود و حواس خود را مانند بویایی، بینایی و شنوایی و … را از دست بدهد.

دیه جراحت نیز در مورد جنایتی مقرر می شود که به سبب آن، بر بدن قربانی جراحتی ایجاد شود و میزان این دیه به نسبت نوع جراحت وارده مانند خراش، بریدگی، شکستگی، کبودی و … و با تشخیص پزشکی قانونی مشخص می شود و مقدار و نسبت این جراحات به دیه کامل در ماده 707 قانون مجازات اسلامی مشخص شده است.

بنابراین هر عضو مانند: کلیه، ستون فقرات، مو، لب، دندان، گردن و فک و … دیه مشخصی دارد و نرخ دیه کامل و اعضاء به صورت سالیانه توسط قوه قضاییه محاسبه، تعیین و اعلام می شود.

چشم به عنوان عضو بسیار مهم و حساس بدن وظیف بینایی را برعهده دارد. در زمان وقوع جنایتی که موجب آسیب به چشم شود بسته به نوع جنایت قانون مجازات اسلامی قصاص و دیه را به عنوان مجازات مرتکب در نظر گرفته است.

در شرع و قانون برای از بین رفتن هر چشم، نصف دیه کامل در نظر گرفته شده است. با توجه به اعلام قوه قضائیه در سال 1400 نرخ دیه کامل در ماه های عادی معادل ۴۸۰ میلیون تومان است و در ماه های حرام یعنی ماه های محرم، رجب، ذی قعده و ذی حجه، معادل 640 میلیون تومان است.

بنابراین جنایتی که سبب از بین رفتن یک چشم بشود نصف این میزان، دیه دارد. البته در مواردی که جنایت باعث آسیب کمتر و یا جزئی شود، پزشکی قانونی با توجه به میزان آسیب وارده نظر کارشناسی خود را برای تعیین دیه به دادگاه اعلام می کند.

همچنین می توانید برای محاسبه آسان دیه اعضای بدن، به سامانه های آنلاین محاسبات قضایی نیز مراجعه کنید.

وکیل دیه

با توجه به اینکه موضوع دیه از مباحث مربوط به حقوق کیفری و جرایم و مجازت ها می باشد، افرادی که به دنبال پیگیری دعاوی و طرح شکایات کیفری مربوط به دریافت دیه هستند باید دقت داشته باشند که طرح شکایت و پیگیری پرونده های کیفری نیاز به مشورت های حقوقی و داشتن اطلاعات، تجربه و دانش کافی در این زمینه دارد.

دریافت دیه و خسارات احتمالی ناشی از جنایت وارده از طریق پیگیری پرونده با استفاده از یک وکیل متخصص در امور کیفری و دیه می تواند بر سرعت و دقت انجام کار بیافزاید و پرونده را به نتیجه مطلوب برساند.

مقالات مرتبط:

دیه قطع نخاع سال 1400

مطالبه وجه چک سفید امضاء

مطالبه وجه چک سفید امضاء

مطالبه وجه چک سفید امضاء امروزه چک در انواع مختلف به عنوان یک سند تجاری معتبر در روابط اقتصادی و مالی مردم نقش مهم و تاثیرگذاری را ایفا می کند، لازم به ذکر است که چک از اسناد عادی لازم الاجرا محسوب می گردد.

در رابطه با مطالبه وجه چک سفید امضا لازم است ابتدا با تعریف چک سفید امضا آشنا شویم که از انواع چک می باشد.

چک سفید امضا چیست؟

چکی که مبلغ و تاریخ در آن درج نشده و صاحب چک آن را امضا کرده است را چک سفید امضا می گویند.

نکته: ممکن است که در چک سفید امضا، تاریخ درج شده باشد اما مبلغ چک به هیچ عنوان در آن درج نشده است.

مجازات و حکم سوء استفاده از چک سفید امضا

سوء استفاده از سفید مهر و سفید امضا از صور خاص خیانت در امانت و از جرائم علیه اموال می باشد.

طبق ماده 673 قانون مجازات اسلامی، اگر شخصی از سفید مهر یا سفید امضا سوء استفاده نماید به 1 تا 3 سال حبس محکوم می گردد اما طبق قانون جدید کاهش مجازات حبس تعزیری، مدت مجازات و حبس آن به 6 ماه تا 5/1 سال حبس کاهش یافته است و طبق این قانون جزء جرائم قابل گذشت محسوب می گردد.

نکته: برخلاف خیانت در امانت که حتما باید عمل سپرده شدن صورت گیرد در این جا تفاوتی ندارد، شخصی که از سفید مهر یا سفید امضا سوء استفاده کرده باشد از چه طریقی آن را به دست آورده باشد به هرحال با سوء استفاده از آن به مجازات مذکور محکوم می گردد.

منظور از سوء استفاده تنها سوء استفاده مالی نمی باشد بلکه هر گونه سوء استفاده مثل کسب شهرت یا ایجاد مشکلات خانوادگی برای صاحب مهر یا امضا با استفاده از سفید مهر یا سفید امضا مشمول ماده است.

نکته مهم: فقط سوء استفاده از سفید مهر و سفید امضا مشمول این ماده (ماده673) می باشد و مصادیق دیگر همچون مفقود کردن، تلف نمودن، تصاحب نمودن و یا استعمال نمودن سفید مهر یا سفید امضایی که به شخصی سپرده شده باشد، مشمول ماده 673 قانون مجازات اسلامی نمی باشد و مشمول ماده 674 قانون مجازات اسلامی که خیانت در امانت است می شود که طبق قانون کاهش مجازات های حبس تعزیری مجازات آن 3 ماه تا 5/1 سال حبس می باشد.

 

مطالبه نمودن مبلغ چک سفید امضا به چه صورت است؟

لازم به ذکر است که شما میتوانید وجه چک سفید امضا را پس از تکمیل نمودن تمامی مندرجات آن از دو روش اجرای ثبت و دادگاه مطالبه نمایید.

مطالبه مبلغ چک از طریق اجرای ثبت

همانطور که ذکر گردیده چک، سندی لازم الاجرا می باشد که می توان بدون مراجعه نمودن به دادگاه و داشتن حکم، مبلغ چک را از اداره ثبت تقاضا نمود که باید ابتدا به بانک مراجعه نموده و گواهی عدم پرداخت چک را دریافت نمایید؛ پس ازدریافت گواهی باید به اداره ثبت، بخش دایره اجرای مفاد اسناد لازم الاجرا مراجعه نموده و دادخواست مطالبه وجه چک را ارائه کند.

نکته: برای مطالبه وجه چک سفید امضاء از طریق اداره ثبت حتما باید به اداره ی ثبتی که محل بانک طرف حساب صادر کننده می باشد، مراجعه شود.

منظور از دادگاه، دادگاه حقوقی می باشد، اگر دارنده چک نتواند از طریق اداره ثبت به پول خود برسد می تواند به دادگاه مراجعه نماید که البته دارنده چک سفید امضا می تواند به جای مراجعه به اداره ثبت هم مستقیم به دادگاه مراجعه نماید.

نکته: دارنده چک علاوه بر دادخواست مطالبه وجه چک سفید امضا می تواند دادخواست تامین خواسته را نیز از دادگاه بخواهد و حکم توقیف اموال را بدهد.

دادگاه صالح به رسیدگی مطالبه وجه چک

دستگاه قضایی صالح به رسیدگی در این خصوص بستگی به مبلغ چک دارد اگر وجه چک سفید امضا تا مبلغ 20 میلیون تومان باشد، شورای حل اختلاف محل برگشت چک صالح به رسیدگی می باشد اما اگر وجه چک بیشتر از 20 میلیون تومان باشد ، دادگاه صالح به رسیدگی دادگاه حقوقی محل برگشت چک می باشد.

مدارک مورد نیاز برای مطالبه وجه چک سفید امضا

اگر از طریق اداره ثبت اقدام نموده اید به گواهی عدم پرداخت چک، اصل چک، فتوکپی آن و همچنین درخواست مخصوص صدور اجرائیه نیاز دارید.

اگر از طریق دادگاه اقدام نموده اید نیاز به پرداخت هزینه دادرسی و فتوکپی مصدق چک و فتوکپی مصدق گواهی عدم پرداخت چک به همراه مدارک شناسایی خود دارید.

نکته: برای چک سفید امضا نمی توان اقدام کیفری انجام داد.

چه کسانی میتواند در خصوص چک سفید امضا تقاضای صدور اجرائیه نمایند؟

1- شخصی که چک ازطریق ظهرنویسی به او انتقال یافته است.

2- شخصی که در وجه او چک صادر گشته است.

چک سفید امضای سرقت شده

اگر چک سفید امضای شما ربوده شده است باید با مراجعه به بانک عدم دستور پرداخت آن را بخواهید و سپس از طریق مراجع قضایی موضوع را پیگیری نمایید البته با ممنوع گشتن چک در وجه حامل سال 1399، چک در وجه حامل ممنوع گشته و نام دارنده چک باید روی چک درج شود و این مشکل برطرف گردیده است.

در آخر باید به این نکته مهم اشاره کرد که مشورت با وکیل سو استفاده و مطالبه وجه چک سفید امضاء و استفاده از راهنمایی های ایشان با توجه به سابقه کار در این نوع پرونده ها و آشنایی با پیچیدگی های آن بسیار مهم است و باعث تسهیل در روند کار می شود.

مقالات مرتبط:

آیا چک برگشتی حقوقی زندان دارد؟

تخفیف مجازات مشروبات الکلی

تخفیف مجازات مشروبات الکلی

بر اساس قانون مجازات اسلامی در ایران، که در مطابقت با احکام اسلامی تدوین شده اند، برای جرایم کیفری دو نوع مجازات تعیین شده است که شامل: حدود شرعی و مجازات تعزیری می شود. البته در زمان تعیین این مجازات ها، ممکن است با توجه به شرایط ارتکاب جرم، شرایط مرتکب و شاکی پرونده، مواردی مانند تخفیف یا تشدید مجازات از سوی دادگاه در نظر گرفته شود. ارتکاب به جرم مشروبات الکلی از جمله جرایمی است که قانونگذار، مجازات های سخت و شدیدی از نوع حدی و تعزیری برای آن در نظر گرفته است و در برخی موارد اجازه هیچ نوع تغییر و تخفیفی در آن نداده است.

چنانکه در ماده 47 قانون مجازات اسلامی صریحا بیان شده است که صدور حکم و اجرای مجازات در مورد ارتکاب و شروع به جرم برخی جرائم از جمله قاچاق مشروبات الکلی را قابل تعویق و تعلیق نمی داند.

انواع جرایم مربوط به مسکرات و مشروبات الکلی

ابتدا باید تعریفی از دو عبارت مُسکرات و مشروبات الکلی که در قانون به کار رفته بیان کرد. مسکرات عنوان عامی است که در فقه و حقوق برای هرچه که مست کننده باشد به کار می رود. اعم از شراب که در فقه با عنوان خمر از آن تعبیر می شود و یا آبجو که در فقه به عنوان فقاع نامیده می شود.

دسترسی به عناوین صفحه

مشروبات الکلی نیز یکی از عناوین زیر مجموعه مسکرات است و به نوشیدنی هایی گفته می شود که فرد با خوردن آن به نسبت میزان مصرفی، هوشیاری یا ویژگی های یک انسان طبیعی را ندارند.

موضوع جرایم کیفری مربوط به مشروبات الکلی و مسکرات در سه مورد: قاچاق، مصرف و غیرمصرف قابل بررسی است.

مصرف مسکرات و مشروبات الکلی یا تجاهر و تظاهر به مصرف

طبق ماده 264 قانون مجازات اسلامی منظور از مصرف مسکر انجام کارهایی مانند: خوردن، تزریق و تدخین آن است و فرقی ندارد مسکرات، اعم از مشروب یا مواد مخدر و … کم یا زیاد باشد، جامد یا مایع باشد یا اینکه مست بکند یا نکند، خالص باشد یا مخلوط به چیز دیگری که آن را از حالت مسکر بودن خارج نکند، در هر صورت مصرف آن به این اشکال موجب حد شرعی است.

طبق تبصره این ماده نیز خوردن آب جو موجب حد است هر چند که خورنده مست نشود.

مصرف مسکرات و مشروبات الکلی

طبق ماده 265 قانون مجازات اسلامی، مجازات مصرف مسکرات از جمله مشروبات الکلی، 80 ضربه شلاق به عنوان حد، تعیین شده است.

برای تکرار این جرم نیز در بار دوم و سوم همین حد اجرا می شود اما برای مجازات مرتکب این جرم در بار چهارم حکم اعدام تعیین شده است.

طبق ماده 266 نیز، اگر غیرمسلمان مسکرات و مشروبات را علنی مصرف کند یا تظاهر به مصرف علنی بکند یا اینکه  با حالت مستی وارد اماکن عمومی و معابر شود به مجازات حد شرعی برای تظاهر به حرام محکوم خواهد شد.

استعمال علنی مشروبات الکلی در اماکن عمومی، توسط مسلمان و غیرمسلمان، علاوه بر اجرای حد شرعی شرب‌ خمر، محکومیت 2 تا 6 ماه حبس تعزیری را هم به دنبال دارد.

جرم غیرمصرف مشروبات الکلی

جرم غیرمصرفی مشروبات الکلی شامل مواردی مانند: ساخت، تولید، حمل، نگهداری، خرید و فروش، هدیه یا فروش مشروبات الکلی می شود.

با توجه به ماده ۷۰۲ قانون مجازات اسلامی که جرایم مرتبط با مشروبات الکلی، غیر از مصرف آن را بیان کرده است: هرکس مشروبات الکلی را بسازد، بخرد، بفروشد یا در معرض فروش قراردهد یا حمل یا نگهداری کند یا در اختیار دیگری قرار دهد به 6 ماه تا یک سال حبس و تا 74 ضربه شلاق و نیز پرداخت جزای نقدی به اندازه 5 برابر ارزش عرفی کالای مذکور محکوم می شود.

قاچاق مشروبات الکلی

قانون درباره جرم قاچاق و ورود مشروبات الکلی به داخل کشور، سختگیری بیشتری نسبت به مشروبات الکلی ساخته شده در داخل کشور دارد.

در ماده ۷۰۳ قانون مجازات اسلامی، در این مورد آمده است که وارد کردن مشروبات الکلی، قاچاق محسوب می شود و واردکننده به 6 ماه تا 5 سال حبس و تا ۷۴ ضربه شلاق و پرداخت جزای نقدی به اندازه 10 برابر ارزش عرفی آن محکوم خواهد شد.

همراه داشتن مشروبات خارجی در فرودگاه از مصادیق قاچاق مشروبات الکلی است و صرف نگهداری و وجود مشروبات خارجی در منزل، مشمول قاچاق نیست مگر اینکه احراز شود، همکاری با شبکه قاچاق است.

اثبات جرم مشروبات الکلی

اثبات جرم مصرف مشروبات الکلی از راه های مختلفی مانند: اقرار، شهادت شاهدان و علم قاضی، که هرکدام شرایط خاصی دارند، انجام می شود.

برای قبول اقرار متهم به مصرف مشروبات الکلی از سوی دادگاه، متهم باید بالغ، عاقل و آشنا به احکام و مجازات جرم باشد.

در مورد شهادت شاهدان نیز زمانی این شهادت مورد قبول است که شاهد عاقل، بالغ باشد و فاقد هر نوع قصد و سابقه دشمنی یا کینه و غرض ورزی در مورد متهم باشد.

شرایط و نحوه تخفیف در مجازات جرایم مشروبات الکلی

تخفیف کلمه ای عربی به معنای کم کردن، پایین آوردن، کاستن و سبک کردن است. به همین جهت، تخفیف مجازات نیز به معنای کم کردن و به حداقل رساندن مجازات در صورت وجود شرایط تخفیف است.

شرایط تخفیف مجازات در ماده 38 قانون مجازات اسلامی بیان شده است که قاضی پرونده با در نظر گرفتن نوع پرونده و امکان تخفیف در مجازات و بررسی شرایط وضعیت و سابقه متهم، در صورت وجود شرایط تخفیفات ممکن را برای مجرم در نظر می گیرد.

به طور کلی، تخفیف در مجازات تعزیری شامل: سقوط مجازات، تعویق صدور حکم، تعلیق اجرای حکم، آزادی مشروط یا نیمه آزادی، مجازات جایگزین حبس، مرور زمان، توبه، عفو عمومی و وجود شبهه است.

در مورد تخفیف مجازات جرم مشروبات الکلی نیز همانطور که بیان شد این جرم به سه صورت انجام می شود.

مورد نوع اول یعنی جرم مصرف مشروبات الکلی، با توجه به اینکه مجازات اصلی مصرف مسکرات از جمله مشروبات الکلی، حد شرعی است، دادگاه تمی تواند در مورد آن تغییر یا تخفیفی قائل شود و تنها راه تخفیف مجازات در این موارد که مجازات حدی است، توبه مرتکب یا عفو عمومی است.

چنانکه در ماده 219 قانون مجازت اسلامی بیان شده است که دادگاه نمی تواند کیفیت، نوع و میزان حدود شرعی را تغییر، تقلیل (کاهش)، تبدیل دهد یا مجازات را ساقط کند. این نوع مجازات ها تنها از راه توبه و عفو به نحو مقرر در قانون قابل سقوط، تقلیل یا تبدیل هستند.

در مورد توبه مجرم به جرم مشروبات الکلی طبق ماده 114 قانون مجازات اسلامی: در جرائم موجب حد به غیر از قذف و محاربه، هرگاه متهم قبل از اثبات جرم، توبه کند و ندامت و اصلاح او برای قاضی محرز شود، حد از او ساقط خواهد شد.

اگر جرائم مذکور غیر از قذف با اقرار ثابت شده باشد، (نه از طریق شواهد و مدارک) با توبه مرتکب حتی بعد از اثبات جرم نیز دادگاه می تواند عفو مجرم را توسط رئیس قوه قضاییه از مقام رهبری درخواست کند.

در مورد حکم اضافی و تعزیری حبس برای استعمال علنی مشروبات الکلی، با توجه به اینکه مجازات از نوع تعزیری است، امکان تخفیف مجازات طبق ضوابط قانونی وجود دارد. به طور کلی در مورد مصرف و حمل مشروب برای اولین بار، انتظار تخفیف در مجازت وجود دارد.

در مورد نوع دوم یعنی جرم غیرمصرف مشروبات الکلی، از آنجا که مجازات ها تعیین شده از نوع مجازات تعزیری هستند، قاضی این اختیار را دارد که با وجود یک یا چند جهت از شرایط قانونی تخفیف مجازات، متناسب با حال متهم برای او تخفیف در مجازات در نظر بگیرد.

در مورد نوع سوم یعنی قاچاق نیز، طبق تبصره 3 ماده 703، مجازات ماده ۷۰۲ و ۷۰۳ که به جرایم غیرمصرفی و قاچاق مشروبات الکلی پرداخته است، همانطور که بیان شد با توجه به ماده 47 قابل تخفیف از نوع تعلیق نیست اما طبق رأی وحدت رویه دیوان عالی کشور، مجازات های ماده ۷۰۲ قابل تعلیق است.

وکیل تخفیف در مجازات مشروبات الکلی

با توجه به قوانین سختگیرانه قانون و شرع برای جرایم مربوط به مشروبات الکلی در ایران، اشخاصی که به هر نوعی مرتکب انواع جرایم مربوط به مسکرات و مشروبات الکلی می شوند قطعا با برخورد جدی قانونی و مجازات مواجه می شوند.

هرچند راه هایی برای تخفیف مجازات این جرم در قانون وجود دارد، اما تضمینی بر اعمال تخفیف از سوی دادگاه برای مجرم نیست چراکه، پیدا کردن راه های قانونی تخفیف مجازات در این جرم، آسان نیست و یک موضوعی تخصصی و پیچیده است که صرفا کارشناسان و متخصصان حقوقی حرفه ای و باسابقه می توانند از عهده آن بر بیایند.

به همین جهت به این افراد توصیه می شود حتما در قدم اول به یک وکیل خوب و متخصص، با تجربه، ماهر و خبره در این زمینه مراجعه کنند تا بتوانند با استفاده از تجربه، هوش و ذکاوت وکیل خود مشمول تخفیف مجازات قرار بگیرند.

مقالات مرتبط:

ترک اعتیاد چیست

تامین دلیل

کاربرد تامین دلیل و در جریان رسیدگی به پرونده

کلمه «تأمین» در لغت به معنای حفاظت کردن و در امنیت قراردادن یک چیز است. کلمه دلیل نیز در اصطلاح حقوقی «تامین دلیل»، به معنی ادله اثبات دعوی یا هر سند و مدرک و دلیلی است که خواهان برای اثبات ادعای خود در دادگاه می تواند از آن استفاده کند.

آیا میدانید تامین دلیل چیست؟

بر اساس ماده ۱۴۹ آیین دادرسی مدنی: در مواردی که اشخاص ذی نفع در یک دعوی، این احتمال را بدهند که در آینده استفاده از دلایل و مدارک دعوای آن ها مانند تحقیق محلی، کسب اطلاع از مطلعین، استعلام نظر کارشناسان یا دفاتر تجاری یا استفاده از قرائن و امارات موجود در محل و یا دلایلی که نزد طرف دعوا یا دیگری است، متعذر یا متعسر خواهد شد (به این معنی که سخت یا ناممکن می شود) ذی نفع می تواند از دادگاه درخواست تامین آن دلایل را داشته باشد.

مقصود از تامین در این موارد، صرفا ملاحظه و صورت برداری از این دلایل است. بنابراین به طور خلاصه در مورد تامین دلیل بایدگفت: وقتی فردی در یک دعوی صاحب حق باشد و احتمال دهد که در آینده نتواند برای رسیدن به حق خود از دلایل و اسناد و مدارک موجود استفاده کند،‌ جهت جلوگیری از تضییع این حق می تواند به دادگاه درخواست تامین دلیل بدهد.

دلیل در اصطلاح تامین دلیل به معنای آن سند و مدرکی است که طرفین دعوی برای اثبات ادعای خود و یا برای دفاع از خود به آن استناد می کنند. تأمین دلیل به شکل قرار، از سوی دادگاه صادر می شود.

مرجع رسیدگی به درخواست تامین دلیل

طبق ماده 9 قانون شورای حل اختلاف، مرجع صالح برای درخواست تامین دلیل، شورای حل اختلاف حوزه ای است که اسناد و مدارک مورد درخواست تامین در آن محل قرار گرفته است‌.

در صورتی که در آن محل، شورای حل اختلافی وجود نداشته باشد، رسیدگی با دادگاه مربوط به آن منطقه است.

پس از درخواست خواهان از طریق دفاتر خدمات الکترونیک قضایی درخواست تامین دلیل به شکل یک برگه دادخواست تنظیم می شود و به شعبه مربوطه ارجاع می شود.

خواهان باید در موارد درخواست تامین دلیل برای اموال غیرمنقول مانند ملک، به شورای حل اختلاف محل وقوع آن ملک درخواست دهد اما در مورد سایر دعاوی باید به شورای حل اختلاف محل اقامت خوانده درخواست دهد.

شرایط و مراحل درخواست تامین دلیل

طبق قانون در زمان درخواست تامین دلیل، این موارد باید رعایت شوند:

  • ذکر مشخصات خواهان تامین و خوانده دعوی
  • ذکر موضوع دعوی که دادخواست تامین برای آن ارائه شده است
  • ذکر شرایط و علت درخواست تأمین دلیل
  • زمان درخواست تامین دلیل می تواند قبل از اقامه دعوی یا در حین رسیدگی به دعوی باشد.
  • درخواست تامین دلیل بصورت کتبی یا شفاهی
  • در نهایت، درخواست تامین دلیل به تعداد افرادی که خوانده دعوی هستند به علاوه یک نسخه اضافی به انضمام کپی برابر اصل از دلایل و اسناد و مدارک مورد نظر به تقدیم شورای حل اختلاف ارائه می شود.

شرایط درخواست

‌در مرحله بعد، شورای حل اختلاف با احراز فوریت موضوع، درخواست خواهان را به یکی از کارشناسان رسمی دادگستری در این زمینه، ارجاع می دهد و پس از حضور کارشناس و مدیر دفتر آن شعبه و‌ با تایید کارشناس، شورا صورت جلسه تامین را با استناد به نظر کارشناس تنظیم می کند.

طبق قانون مرجع صالح، می تواند در اموری که فوریت دارند، بدون احضار طرف مقابل دعوی اقدام به تأمین دلیل نماید، به همین جهت در زمان ثبت درخواست تامین دلیل، خواهان باید از مسئول بخواهد که دادخواست او، فورا رسیدگی شود.

تامین دلیل در موارد مختلفی مورد استفاده قرار می گیرد. تامین دلیل به دو نوع تامین دلیل حقوقی که در امور مدنی استفاده می شود و تامین دلیل کیفری که در امور و دعاوی کیفری کاربرد دارد، تقسیم می شود.

به عنوان مثال در شرایطی که مالک وسیله نقلیه ای که خسارت دیده و در مراحل دادرسی برای دریافت خسارت است. وقتی مالک بخواهد هرچه سریع تر از ماشین خود استفاده کند در حالی که نمی تواند منتظر اتمام دادرسی باشد، در این شرایط می تواند با درخواست تامین دلیل و اجرای آن، میزان خسارت را مشخص کند و از ماشین استفاده کند و در زمان دیگری به استناد تامین دلیل انجام شده، خسارت خود را از خوانده، دریافت کند.

و یا اگر شخصی مانع استفاده مالک یک ملک از حقش شود، مالک می تواند در مواقع لزوم و با وجود شرایط لازم، جهت ممانعت از حق را از مرجع صالح داشته باشد.

از موارد دیگری که خواهان می تواند استفاده کند، جایی است که امکان از بین رفتن یا عدم دسترسی به اسناد و مدارک وجود داشته باشد. مثلا فردی که به عنوان شاهد در یک پرونده است، قصد خروج از کشور را داشته باشد و یا اینکه به دلیل بیماری احتمال مرگ برای او وجود داشته باشد.

لازم به ذکر است که این موضوع تأثیری بر پذیرش یا تایید و رد اعتبار و ارزش دلیل مورد نظر خواهان ندارد و از طریق این دادخواست، صرفا حفظ و صورت برداری از آن دلیل انجام می شود. به طوری که حتی ممکن است شخصی، سند و مدرکی را دلیل اثبات ادعای خود بداند و برای آن دادخواست بدهد اما بعدا در دادگاه مشخص شود که آن اسناد و مدارک، دلیل به حساب نمی آمدند.

اما مرجع رسیدگی کننده بر مبنای ادعای خواهان، قرار تامین را صادر و اجرا می کند، این دادگاه رسیدگی کننده به پرونده است که دلیل مورد نظر مدعی را ارزیابی می کند و در مورد اعتبار و ارزش آن و تایید یا رد و آن دلیل نظر می دهد.

رد درخواست

در مواردی که خواهان به مرجع صالح مربوطه مراجعه نکند و یا شرایط کلی مذکور برای درخواست تامین وجود نداشته باشد و یا شرایط شکلی درخواست مانند پرداخت هزینه دادرسی فراهم نباشد، مرجع رسیدگی در مورد این درخواست، قرار رد درخواست را صادر خواهد کرد.

همچنین خوانده دعوا نیز می تواند اعتراض خود را به قرار صادر شده اعلام کند و از دادگاه درخواست ارجاع مجدد موضوع به کارشناس را داشته باشد.

هزینه درخواست نیز متناسب با نوع دعوی تعیین می شود و با توجه به اینکه تامین از طریق ارجاع موضوع به کارشناس رسمی دادگستری انجام می گیرد، خواهان باید هزینه کارشناس را هم پرداخت کند.

تاثیر وکیل و مشاور حقوقی

یک وکیل خانواده یا مشاور حقوقی با توجه به تخصص، تجربه و تسلطی که بر قوانین دارد، به خوبی می داند که در هر مساله و موضوع حقوقی به چه نحو باید عمل کند و چطور پرونده خود را پیش ببرد تا بهترین نتیجه ممکن را به دست آورد.

در صورتی که افراد برای انجام امور قانونی و یا پیگیری پرونده های خود، بدون داشتن تجربه و تخصص لازم، اقدام نمایند احتمال اینکه پس از مدتی با صرف زمان و هزینه بسیار موفق به دریافت نتیجه مورد نظر خود نشوند بسیار زیاد است.

اما اگر در ابتدا، کار خود را به یک وکیل حرفه ای بسپارند مطمئنا، راحت تر و سریع تر می توانند به نتیجه مطلوب دست پیدا کنند.

بنابراین توصیه می شود در امور حقوقی و پیگیری و درخواست پرونده ها و دعاوی مانند درخواست تامین دلیل حتما به یک وکیل کاربلد و متخصص مراجعه کنید تا در آینده پشیمان نشوید.

سایر مقالات مرتبط:

وکیل ربا یا نزول خواری

وکیل ربا یا نزول خواری

وکیل ربا یا نزول خواری

وکیل ربا یا نزول خواری ربا یا در اصلاح عامیانه آن نزول از موضوعاتی است که اکثر افراد در زندگی خود با آن روبرو شده اند. از آنجا که معملات ربوی و نزول خواری تاثیرات مخرب بسیاری بر اقتصاد جامعه باقی می گذارد برخی نظام های حقوقی مانند قوانین ایران، آن را جرم محسوب نمودند و مجازات هایی برای آن در نظر گرفته اند.

دریافت ربا یا نزول خواری و انجام معاملات ربوی از اعمال مذموم در شرع اسلام می باشد و در قرآن نیز بارها از آن به عنوان جنگ با خدا و رسول خدا نام برده شده است و در کلام ائمه نیز به عنوان گناه کبیره و حرام از آن یاد شده است.

تعریف ربا یا نزول خواری

از آنجا که قوانین ایران نیز در مطابقت با شرع تدوین شده است و از سوی دیگر با توجه به آثار بدی که این عمل بر اقتصاد جامعه دارد، در قانون مجازات اسلامی، برای رباخواری و انجام معاملات ربوی جرم انگاری صورت گرفته است و برای آن مجازات در نظر گرفته شده است.

ماده 595 قانون مجازات اسلامی

هر نوع توافقی که بین دو یا چند نفر تحت هر قراردادی مانند قرارداد بیع، قرض، صلح و مانند این ها که در آن جنسی با شرط اضافه با همان جنس مکیل و ‌موزون معامله شود و یا وجهی زائد بر مبلغ پرداختی، دریافت شود، ربا محسوب می شود و جرم شناخته می شود.

طبق تبصره اول این ماده اگر صاحب مال معلوم نباشد، مال ربوی از مصادیق اموال مجهول المالک محسوب می شود و در اختیار ولی فقیه قرار می گیرد.

اصطلاحاتی مانند، بهره، نزول، ربا و کلمات دیگری مانند این ها دارای یک مفهوم مشترک هستند که آن دریافت پول یا مالی مازاد بر پول داده شده به دیگران است.

بنابراین در مورد معامله ربوی باید گفت معاملات ربوی می تواند در قالب قرض، صلح، بیع و .. واقع شود. به این صورت که افراد بین خود قراردادی تنظیم می کنند تا جنسی را معامله کنند اما در زمان استرداد مال، فرد میزان مازاد بر جنس مورد معامله را درخواست نمایند به این نوع معامله یا قرارداد معامله ربوی گفته می شود به فرد پرداخت کننده مبلغ مازاد، ربا دهنده و به گیرنده آن ربا گیرنده یا اصطلاحا رباخوار گفته می شود.

انواع ربا

در عرف ربا یا نزول به دو شکل قرضی و معاملاتی وجود دارد و قانون نیز ربا را بر دو نوع تقسیم کرده است:

1- ربای قرضی

به این معنا که طبق قرارداد فردی مالی را از دیگری قرض بگیرد و موظف به استرداد آن مال به همراه مبلغ مازاد به فرد قرض دهنده شود مثلا 10 میلیون قرض می دهد و هنگام بازپرداخت 15 میلیون طلب می کند. این نوع ربا بیشتر رایج است.

2- ربای معاملاتی یا معامله ربوی:

به این معنا که فردی جنسی را در برابر همان جنس اما به میزان بیشتر معامله نمایند. مثلا 10 کیلو برنج طارم را در برابر 15 کیلو از همان برنج معامله کند.

مجازات رباخواری و معاملات ربوی در قانون

طبق ماده 595 قانون مجازات اسلامی مرتکبین این جرم اعم از ربادهنده، رباگیرنده و واسطه بین این افراد علاوه بر رد مال مازاد به صاحب مال به حبس از 6 ماه تا 3 سال و تا 74 ضربه شلاق محکوم می شود و همچنین به جزای نقدی معادل مال مورد ربا نیز محکوم ‌می گردد.

همچنین طبق ماده 190 قانون مدنی نیز معامله روبی به جهت مشروع نبودن جهت معامله باطل است. این جرم از جرائم غیر قابل گذشت محسوب می شود یعنی برای پیگیری آن حتما نیاز به شاکی خصوصی نیست و دادستان می تواند راسا مرتکبین را تعقیب و پیگیری نماید.

نکات مهم در مورد معاملات ربوی و نزول خواری

  • قانون گذار به حالت اجبار و اضطرار فرد در دادن ربا توجه دارد و در این موارد با احراز اضطرار در ربا دهنده، تنها گیرنده ربا را مجرم می داند.
  • چنانچه قرارداد ربوی بین پدر و فرزند یا بین زن و شوهر منعقد شود هیچ کدام از طرفین مجرم محسوب نمی شوند.
  • اگر فرد مسلمانی از کافر، ربا دریافت کند با توجه قاعده نفی سبیل، مسلمان مجرم شناخته نمی شود.
  • قانون میان مرتکبین جرم ربا و افرادی که به عنوان واسطه جرم هستند، در تعیین مجازات تفاوتی قائل نشده است.
  • اگر کسی که مالی را که قرض می گیرد، در زمان برگرداندن، آزادانه و از روی اختیار مبلغ مازادی را به قرض دهنده بدهد، چنین عملی مشمول حکم ربا نیست.
  • اگر طرفین در سود و زیان یک معامله شریک باشند معامله ربوی محسوب نمی شود.
  • در ربای معاملی، باید مال مورد ربا متعلق به طرفین معامله باشد اگر مال تعلق به شخص ثالث یا به نفع ثالث باشد، ربا محسوب نمی شود.
  • در انجام معاملات ربوی، فقط شخص حقیقی مسئولیت کیفری دارد و شخص حقوقی قابل تعقیب کیفری در این مورد نیست.

وکالت در معاملات ربوی و دعاوی مربوط به ربا و نزول خواری

به طور کلی با توجه به اینکه ربا و دریافت نزول و انجام معاملات ربوی از نظر شرع مقدس اسلام حرام است و از نظر قانون نیز جرم محسوب می شود و آسیب زیادی به اقتصاد جامعه وارد می کند و به همین دلیل از جرایم و مفاسد مهم اقتصادی محسوب می شود، دعاوی و پرونده های مربوط به آن نیز پیچیدگی های خاص خود را دارد و به سادگی قابل حل و فصل نیست.

همچنین با توجه به اینکه مجازات نزول خواری و انجام معاملات ربوی، سنگین است و تشخیص ربوی بودن یک معامله نیز نیازمند به آسانی انجام نمی گیرد، توصیه می شود در چنین شرایطی حتما از یک وکیل متخصص در امور مربوط به ربا و نزول مشورت و راهنمایی های لازم گرفته شود.

همینطور از آنجا که ممکن است حتی افرادی بدون اینکه مطلع باشند متهم به جرم ربا خواری شوند به عنوان مثال فردی در محل کار قراردادی را امضا می کند که بعدا مشخص می شود ماهیت ربوی داشته است در این شرایط قطعا حضور یک وکیل متخصص برای دفاع از حقوق متهم لازم است.

یک وکیل ربا یا نزول خواری متخصص و با تجربه می تواند با استفاده از دانش و تجربه خود در این زمینه با استفاده از بهترین روش های ممکن و صرف هزینه و زمان کمتر جهت احقاق حق و دفاع از موکل خود اقدام کند.

دریافت مشاوره حقوقی از وکیل متخصص و باتجربه در تمام مراحل رسیدگی به دعاوی بسیار مهم است چرا که موکل می تواند با انتخاب یک وکیل متخصص در زمینه دعاوی مورد نظر و سپردن کار به او، در وقت و هزینه های دادرسی صرفه جویی کند و راحت تر و سریع تر به حق و حقوق قانونی خود برسد.

سایر مقالات کیفری

دیه قطع نخاع سال 1400

دیه قطع نخاع سال 1400

دیه قطع نخاع سال 1400

دیه قطع نخاع سال 1400 از آنجا که قوانین برای حفظ امنیت جسمی و بدنی افراد جرایم و مجازت هایی در نظر گرفته است و با توجه به اینکه قانون مجازات در ایران از احکام اسلامی تبعیت می کند، برای نخاع نیز همانند سایر اعضای بدن در شرایطی که به سبب جرم و جنایتی این عضو، آسیب بیند علاوه بر مجازات متناسب با جرم، مجازات دیه نیز در نظر گرفته شده است.

نخاع بخشی از دستگاه عصبی مرکزی بدن است که کنترل بیشتر فعالیت های بدن را بر عهده دارد و از اعضای اصلی و مهم بدن محسوب می شود. این بخش از بدن به شکل طناب سفید رنگی درون مهره های ستون فقرات و کانال نخاعی قرار دارد و در قسمت پس سر به مغز متصل می شود.

ممکن است این بخش از بدن به علل مختلف مانند ورود ضربه ناخواسته و یا جنایتی عمدی و غیرعمدی از سوی دیگران آسیب ببیند یا اینکه قطع شود. آسیب به نخاع می تواند برای فرد، ضعف حسی و حرکتی ایجاد کند یا محرک های حسی و حرکتی را از بین ببرد.

با توجه به اینکه دیه متناسب با نرخ تورم هر ساله متغییر است و از سوی قوه قضایه نرخ دیه هر سال محاسبه و اعلام می شود. به همین جهت این مطلب برای افرادی که قصد اطلاع از دیه قطع نخاع در سال 1400 را دارند، توسط گروه وکلای حامیان عدالت ارائه می شود.

دیه قطع نخاع

همانطور که بیان شد، در ایران قانون مجازات اسلامی به تبعیت و در مطابقت با فقه اسلامی تدوین شده است. مجازات دیه نیز یک مجازات اصلی است که قانون گذار در ایران برای صدمه به اعضای بدن در نظر گرفته است و برای تعیین آن به فقه مراجعه کرده است.

بر همین اساس فقه و قانون مجازات اسلامی، قطع کامل نخاع را موجب دیه کامل یک انسان می داند. فقهاء برای حکم به دیه کامل در قطع نخاع، به ادله ای همچون اجماع فقهاء و قاعده دیه اعضای زوج و فرد استناد می کنند و چون فقط یکی از آن در بدن وجود دارد، دیه کامل دارد.

البته برخی بر این قاعده اشکال گرفته اند و می گویند نمی توان نخاع را عضو واحدی در بدن محسوب کرد تا قطع آن، دیه کامل داشته باشد، تا جایی که معتقدند قطع نخاع دیه ندارد بلکه ارش (تفاوت دیه عضو صحیح و ناقص) دارد و میزان آن توسط پرشکی قانونی مشخص می شود.

اما در هر صورت آنچه در ماده 648 ، ذیل مبحث یازدهم که در رابطه با دیه ستون فقرات، نخاع و نشیمنگاه است در قانون مجازات اسلامی ایران مصوب سال 1392 برای قطع نخاع در نظر گرفته شده است این است که قطع کامل نخاع یک دیه کامل دارد.

قیمت دیه قطع نخاع سال 1400

طبق این ماده: قطع تمام نخاع دیه کامل دارد و قطع جزئی از نخاع به نسبت مساحت عرض، دیه دارد. مثلا اگر یک دهم نخاع قطع شد به همین میزان از دیه کامل حساب می شود.

قطع نخاع کامل یک فرد، باعث فلج کامل او و از بین رفتن تحرک او به صورت کامل می شود. اما اگر جزئی باشد می تواند به نسبت آسیب وارده، اثرات متفاوتی بگذارد.

ماده 649 قانون مجازات نیز در رابطه با این مطلب بیان می کند که اگر قطع نخاع موجب عیب در عضو دیگری از اعضای بدن بشود حسب مورد، دیه یا ارش آن عضو بر دیه نخاع اضافه می شود.

نرخ دیه قطع نخاع در سال 1400

با توجه به اینکه نرخ دیه در ماه های عادی و ماه های حرام (محرم، رجب، ذی حجه، ذی قعده) متفاوت است و از آنجا که هرساله نرخ دیه را قوه قضاییه اعلام می کند.

در مورد دیه سال 1400 نیز سخنگوی قوه قضاییه در نشست خبری سال 99 اعلام کرد: دیه کامل در ماه های عادی معادل 480 میلیون تومان و در ماه های حرام معادل 640 میلیون تومان است.

بنابراین با توجه به اینکه دیه قطع تمام نخاع یک دیه کامل است، در مورد نخاع نیز همین نرخ صادق است و در آسیب ها نیز به نسبت آسیب وارده از همین میزان محاسبه انجام می شود.

بعد از تعیین دیه توسط دادگاه، مجرم باید آن را در مهلت مقرر قانونی، به قربانی بپردازد. در غیر این صورت قربانی می تواند با استناد به ماده 2 قانون محکومیت های مالی علیه جانی شکایت امتناع از پرداخت دیه را مطرح کند.

وکیل دیه

پرونده های کیفری به دلیل حساسیتی که دارند، خصوصا در بحث آسیب به اعضا که حساسیت بیشتری دارد به این جهت که ممکن است آسیب وارده محدود به زمان حال نباشد و پیامدهایی بر کیفیت ادامه زندگی فرد داشته باشد و حتی موجب از کار افتادگی فرد و نیاز به درمان مستمر شود، نباید بدون داشتن اطلاعات کافی و توسط افراد ماآگاه پیگیری شود.

به همین جهت این پرونده ها به تنهایی قابل پیگیری و حل و فصل نیستند و برای طرح شکایت به نحو صحیح و اصولی و مطالبه کامل دیه و خسارت فرد آسیب دیده نیاز به همراهی یک وکیل با تجربه و متخصص وجود دارد.

همچنین نیاز به وکیل محدود به فرد آسیب دیده نمی شود و طرف مقابل نیز در این نوع دعاوی نیاز به یک وکیل دارد تا در صورت عمدی نبودن حادثه و وجود سایر ادله از حق خود دفاع کند.

سایر مقالات مرتبط:

نحوه تقسیم دیه بین اولیای دم

  ممنوع الخروجی

نکات قانونی ممنوع الخروجی که باید بدانید

گاهی افراد به دلایل مختلف از جمله دلایل مالی، قضایی و … اجازه خروج از کشور را نداشته و یا به اصطلاح با ممنوع الخروجی مواجه می شوند.

ممنوع الخروجی چیست؟

به طور کلی ممنوع الخروجی به زبان ساده به این معنا است که شخص اجازه خارج شدن از کشور خود را ندارد. با این حال، ممنوعیت خروج از کشور امری نیست که افراد نسبت به آن آگاهی داشته باشند و معمولا هنگا‌‌می‌که قصد سفر به یک کشور خارجی را دارند متوجه این موضوع ‌‌می‌شوند. پس لازم است تا افراد در همه حال از وضعیت خود نسبت به ممنوع الخروج بودن مطلع باشند.

به همن منظور سایتی جهت استعلام ممنوع الخروجی طراحی شده است که فرد می تواند با وارد کردن اطلاعات مورد نظر از این موضوع آگاهی کسب نماید.

علل ممنوع الخروجی چیست؟

سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که اصولا چه افرادی اجازه خروج از کشور را ندارند و به طور کلی چه عواملی سبب ممنوع الخروجی می شود. از جمله این عوامل می توان به موارد زیر اشاره کرد:

کسانی که بدهی قطعی مالیاتی دارند و متخلفین از انجام تعهدات ارزی

اشخاصی که توسط رای دادگاه بدهکار شناخته شده یا بخاطر صدور اجراییه در اجرای ثبت اسناد و املاک کشور، از طرف دولت بدهکار شناخته ‌‌می‌شوند

افرادی که به دلایلی مانند سرقت، تکدی گری و کلاهبرداری و یا هر جرم دیگری در خارج از ایران دارای سوء شهرت هستند

اشخاصی که بنا به دلیل مغایرت سفر خارجی آنان با مصالح جمهوری اسلا‌‌می‌، از سفر آنان به خارج از کشور ممانعت ‌‌می‌شود. به طور معمول مقامات قضایی به این اشخاص در این زمینه یک ابلاغیه کتبی را ارسال ‌‌می‌کنند.

افرادی که اخذ گذرنامه و خروج از کشور آن ها، به اراده فرد دیگری مانند پدر، شوهر و قیم محول شده باشد (اشخاص زیر 18 سال با اجازه کتبی ولی و قیم آن ها و زنان شوهردار با موافقت کتبی شوهر و در موارد اضطراری با اجازه دادستان می توانند برای خروج از کشور گذرنامه دریافت کنند)؛

بدهکاران بانکی (و بدهکاری که به دلیل عدم معرفی مال یا عدم دسترسی به اموال وی به درخواست بستانکار وفق مقررات از خروج وی از کشور جلوگیری می شود)

تما‌‌می‌ بدهکارانی که از پرداخت مالیات فرار کرده اند

حکم ممنوع‌الخروجی تا چه زمانی اعتبار دارد؟

با توجه به مواردی که پیشتر به آنها اشاره شد و نیز مطابق با ماده ۱۳۳ قانون آیین دادرسی کیفری در این زمینه و  توجه به اهمیت و دلایل جرم، دادگاه می‌تواند قرار عدم خروج متهم را از کشور صادر کند.

مدت اعتبار این قرار۶ ماه است و چنانچه دادگاه لازم بداند، می‌تواند هر ۶ ماه یک بار آن را تمدید کند. این قرار پس از ابلاغ، ظرف مدت ۲۰ روز قابل اعتراض در دادگاه تجدید نظر استان است.

قانونگذار این قرار را از جمله قرارهای تامین کیفری برشمرده و محدودیت‌هایی را برای صادرکننده قرار، در نظر گرفته است. از جمله اینکه؛ اولا جرم باید دارای اهمیت باشد و نسبت به جرایم کم اهمیت نمی‌توان شخصی را ممنوع‌الخروج کرد.

به علاوه، ضروری است دلایلی بر ارتکاب جرم توسط شخصی که ممنوع‌الخروج می‌کنیم وجود داشته باشد تا بتوان با آن دلایل، تصمیم قضایی گرفت. اگر دلیلی در پرونده وجود نداشته باشد نمی‌توان شخصی را ممنوع‌ الخروج کرد.

حکم ممنوع ‌الخروجی چگونه لغو می شود؟

همان طور که گفته شد صدور حکم ممنوع ‌الخروجی می تواند علل مختلفی داشته باشد که عموما در تمام این موارد با رفع موانع و گذراندن دوران مجازات و یا پرداخت بدهی، حکم ممنوع‌الخروجی فرد لغو خواهد شد.

به عنوان مثال اگر فرد بدهی دارد آن را بپردازد، اگر از متهم رفع اتهام شود و بیم مدعی خصوصی یا دولت بر فرار مجرم از بین برود این حکم لغو می‌گردد.

از سوی دیگر حکم ممنوع الخروجی را قاضی صادر می‌کند و به تقاضای شخص ذی‌نفع و وجود شرایط لازم، حکم رفع ممنوعیت خروج از کشور صادر می‌گردد. بنابراین، هیچ کس را نمی‌توان به عنوان مجازات از حقوق خود محروم کرد مگر آنکه قانون چنین امکانی را در نظر گرفته باشد. به عبارت دیگر، سلب حق خروج شخص از کشور؛ محرومیتی است که در صورت اجازه قانون و حکم مقام صلاحیت‌دار قابل اعمال است.

در پایان پیشنهاد می شود در صورت بروز هر گونه مشکل در این زمینه به منظور رفع هرچه سریع تر و بهتر آن از تجربیات و دانش تخصصی یک وکیل حقوقی بهره مند شوید.

مقالات مرتبط:

وکیل ماده 477 آیین دادرسی کیفری

عقد بیع

عقد بیع چیست و دارای چه شرایطی است؟

هنگامی که شخصی مالی را در ازای مالی دیگر به دیگری واگذار می‌کند، عقد بیع صورت می گیرد. در ادامه به جزئیات بیشتر در این زمینه خواهیم پرداخت.

عقد بیع چیست؟

به طور کلی هنگامی که مالک مال، یعنی فروشنده در ازای دریافت پول، مالیکت مال خود را به شخص دیگری، یعنی خریدار واگذار می‌کند و در مقابل خریدار نیز با دریافت مال از فروشنده پول خود را در اختیار وی قرار می‌دهد عقد بیع صورت گرفته است.

طبق ماده ۳۳۸ قانون مدنی عقد بیع عبارت است از: «بیع عبارت است از تملیک عین به عوض معلوم». به بیان دیگر، عقد بیع عقدی است تملیکی که موجب انتقال مالکیت مبیع از فروشنده به خریدار و انتقال ثمن معامله از خریدار به فروشنده می گردد. گفتنی است که در عقد بیع معوض یعنی مورد معامله به صورت مجانی به طرف مقابل داده نمی شود و اگر این گونه باشد عمل حقوقی مورد نظر عقد بیع نخواهد بود.

همچنین به مورد معامله مانند آپارتمان، باغ و … در اصطلاح حقوقی «مبیع» گفته می شود و ارزش پولی که بابت آن پرداخت می شود را اصلاحاً «ثمن» معامله می نامند؛ به این ترتیب، معاملاتی که عوضین آن مبیع و ثمن باشند را عقد مبیع گویند. به عبارت دیگر، معاملاتی که یک طرف آن پول باشد عقد بیع نام دارد.

ارکان عقد بیع چیست؟

عقد بیع مانند هر قراردادی دارای ارکانی است که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

ایجاب و قبول

ایجاب به معنای انشای معامله توسط فروشنده و قبول، اعلام رضایت به معامله توسط خریدار است. مثلا اگر فروشنده بگوید این اتومبیل را به مبلغ ۱۰ میلیون تومان فروختم و خریدار بگوید خریدم، اولین رکن تشکیل دهنده عقد بیع، یعنی ایجاب و قبول رعایت شده است. به عبارت دیگر، ایجاب و قبول در عقد بیع به معنای توافق فروشنده و خریدار در مورد قرارداد خرید و فروش است. به زبان ساده تر ایجاب یا یشنهاد فروش از طرف فروشنده اولین مرحله از انعقاد یک قرارداد خرید و فروش است؛ مثل اینکه فروشنده ای خانه خود را در بنگاه معاملات برای فروش قرار می دهد. این کار به معنی آن است که فروشنده قصد فروش خانه خود را دارد . به این ترتیب، خریدار نیز با پذیرش پیشنهاد فروش از سوی فروشنده، مرحله قبول را شکل می دهد. بنابراین، می توان گفت ایجاب به معنای پیشنهاد فروش از طرف فروشنده و قبول به معنای پذیرش پیشنهاد فروش از طرف خریدار است.

متعاملین

بایع (فروشنده) و مشتری (خریدار) طرفین عقد بیع محسوب می‌ شوند و از آنجایی که به‌ واسطه عقد بیع در اموال و دارایی خود دخل و تصرف می کنند به لحاظ قانونی لازم است تا برای انعقاد معامله عاقل، بالغ و رشید بوده و قصد و رضایت در انعقاد عقد داشته باشند، زیرا معامله‌ با شخص مست و بیهوش و شخص فاقد قصد، باطل است. یکی دیگر از ویژگی های متعاملیلن اهلیت طرفین معامله است. رکن بعدی عقد بیع، دو طرف این قرارداد هستند. خریدار و فروشنده دو طرف اصلی در عقد بیع هستند که به آنها متعاملین یعنی دو طرف عقد بیع یا منعقد کنندگان قرارداد نیز گفته می شود.

ثمن

یکی دیگر از ارکان تشکیل دهنده عقد بیع ثمن است که از جانب خریدار در قبال دریافت مبیع به فروشنده پرداخت می‌شود. به طور کلی، ثمن به معنای بهایی است که ضمن معامله و عقد بیع مشخص می شود تا خریدار آن را در ازای مبیع به فروشنده بپردازد. بنابراین، ثمن را باید مشتری به فروشنده بپردازد و مبیع را باید فروشنده به بایع تسلیم نماید .

مبیع

از دیگر از ارکان اصلی عقد بیع وجود یک مال برای فروش است که در اصطلاح حقوقی به آن مبیع گفته می شود. در حقیقت، مبیع کالایی است که فروشنده به خریدار می فروشد و یا خریدار آن را از فروشنده خریداری می کند. این مال باید شرایط مال مورد معامله را از قبیل قابلیت خرید و فروش و انتقال، قابلیت تسلیم، مالیت داشتن و … را نیز داشته باشد تا بتوان آن را مورد خرید و فروش قرار داد که در ادامه به جزئیات بیشتر در این زمینه خواهیم پرداخت.

مبیع باید دارای چه ویژگی هایی باشد؟

برای آنکه عقد بیع به شکلی صحیح صورت پذیرد مبیع باید دارای ویژگی هایی باشد که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

هنگام عقد موجود باشد

اگر مبیع عین معین یا در حکم عین معین باشد، باید در هنگام عقد موجود باشد. خرید و فروش مال معینی که وجود خارجی ندارد باطل است. برای مثال چنانچه کشاورزی یک خروار از گندم ‌های انبار خود را بفروشد بیع در صورتی صحیح است که این مقدار گندم در انبار موجود باشد. پس اگر کشاورز یک خروار گندم نداشته باشد بیع به دلیل فقدان موضوع باطل است.

مبیع باید مالیت داشته باشد

عقد بیع در صورتی صحیح است که موضوع آن مالیت داشته باشد. اما نکته مهم آن است که مالیت داشتن بین دو طرف عقد کافی است و نیازی نیست که موضوع عقد در میان تمام مردم مالیت داشته باشد. یک مثال ملموس در این زمینه فروختن یادگاری ‌های خانوادگی است، اشیایی که برای دیگران ارزش مادی ندارد ولی قطعا برای فروشنده در زمره کالاهای با ارزش قرار دارد. بنابراین، اگر بخواهیم این بیع را باطل بدانیم برخلاف منطق و عرف است چرا که مالیت مفهومی نسبی است، بدین معنا که ممکن است مالی برای یک شخص دارای مالیت باشد اما برای عده‌ ای مالیت نداشته باشد.

مبیع قابل خرید و فروش باشد

طبق ماده ۳۴۸ قانون مدنی، بیعِ چیزی که خرید و فروش آن از لحاظ قانونی ممنوع باشد، باطل است. بطلان بیع ممکن است به دلایل زیر صورت گیرد:

تعلق پاره ای از اموال به عموم مردم؛ گاهی بطلان بیع به این دلیل است که آن مال جزءِ اموال عمومی است و نمی ‌تواند به مالکیت اشخاص درآید؛ مانند پل‌ ها، راه‌ ها، باغ‌ های ملی و …

گاهی اراده‌ مالک می ‌تواند مال متعلق به خود را غیرقابل فروش کند؛ مانند مالی که از جانب مالک وقف شده است و از نظر قانونی بیع مال وقف صحیح نیست

حفظ منافع عمومی نیز باعث می‌شود دولت‌ ها خرید و فروش پاره ‌ای از اموال را ممنوع کنند؛ مانند اشیای عتیقه، مواد مخدر، خرید و فروش اسلحه و …

مبیع باید معلوم و معین باشد.

مبیع باید معلوم بوده و خریدار و فروشنده بدانند که چه چیزی می‌گیرند و در برابر آن چه می‌ دهند. همچنین، مراد از مبیع معین آن است که مبیع مردد بین دو چیز نباشد. خریدار و فروشنده باید فرد مبیع را بشناسند و مبیع جنبه‌ احتمالی نداشته باشد. بنابراین، می توان گفت معامله ‌ای که مبیع در آن مبهم یا مردد باشد باطل است. از سوی دیگر، مبیع باید قابلیت تسلیم داشته باشد؛ موضوع بیع باید مالی باشد که فروشنده قدرت تسلیم آن را داشته باشد، در غیر این‌ صورت عقد باطل است. هدف از لزومِ داشتن قدرت بر تسلیم آن است که مبیع در اختیار خریدار قرار گیرد.

آثار عقد بیع چیست؟

مطابق با ماده‌ ۳۶۲ قانون مدنی، آثار به شکلی صحیح واقع شده باشد به شرح زیر می باشد:

به مجرد وقوع بیع، مشتری مالک مبیع و بایع مالک ثمن می ‌شود. نخستین اثرش تبدیل مالکیت است؛ به این معنا که با انعقاد این موضوع، مشتری مالک مبیع و تمام منافع آن می ‌گردد و فروشنده مالک ثمن می‌ شود، به‌ گونه ای که می ‌توانند هرگونه تصرفی را که بخواهند در مال خود اعمال کرده و حتی آن را با یک عقد جدید به غیر واگذار کنند.

یکی دیگر از آثار تعهداتی است که برای هریک از طرفین در ضمانت جنس مورد معامله حاصل می‌شود. به عبارت دیگر، عقد بیع بایع را ضامن درک مبیع و مشتری را ضامن درک ثمن می‌ کند. بنابراین، در صورتی که پس از عقد بیع و دریافت ثمن مشخص گردد که مبیع متعق به غیر بوده است، مشتری حق دارد برای اخذ ثمن به بایع رجوع کند و چنانچه از فساد بیع اطلاعی نداشته باشد بایع باید از عهده‌ تمام خسارت‌ های وارده به مشتری نیز برآید. در رابطه با ثمن نیز همین قاعده حاکم است.

عقد بیع، بایع را ملزم به تسلیم مبیع می‌کند. بنابراین، تعهد بایع بر تحویل مبیع بر اساس شروط مورد توافق طرفین در قرار داد از آثار عقد بیع محسوب می شود.

عقد بیع مشتری را به تأدیه ثمن ملزم می‌کند. بنابراین، تعهد مشتری بر تحویل ثمن نیز یکی دیگر از آثار عقد بیع است.

مقالات مرتبط:

اصطلاح حقوقی «به طرفیت» چه معنایی دارد ؟

به طرفیت یعنی چه

اصطلاح حقوقی «به طرفیت» چه معنایی دارد ؟

 بعد از اینکه یک دعوا در دادگاه مطرح می شود مراحلی طی می شود و ابلاغیه ها و اخطاریه و احضاریه هایی برای فرد ارسال می شود که در هر کدام موضوعات و مواردی نوشته شده است که مطالعه آن نیازمند دانش حقوقی است. اصطلاحاتی در این ابلاغیه ها وجود دارد که افراد اغلب معنی آن را نمی داند و به همین دلیل در درک آنچه برای آنها ارسال شده اند به مشکل بر می خورند و احتمالا متوجه نمی شوند که پرونده آنها در چه مرحله ای قرار دارد و چه اقدامی لازم است انجام شود. یکی از سوالات رایج در این زمینه معنی «به طرفیت» است که در ابلاغیه ها درج می شود و این سوال مطرح می شود «که دعوای فلانی به طرفیت فلانی یعنی چه» در ادامه درباره معنی این اصطلاح توضیح می دهیم.

معنی به طرفیت در حقوق

اگر با دادگاه سر و کار داشته باشید حتما برای شما ابلاغیه آمده است و در آن این عبارت را دیده «نسبت به دعوی …. به طرفیت مبنی بر ….. طی شماره مورخ …..  رای مورد اعتراض …..» در این عبارت به طرفیت یعنی کسی که مخاطب شما در دعوا بوده است و طرف شما محسوب می شده است.

همانطور که می دانیم هر دعوا دو طرف دارد، یک خواهان که مدعی محسوب می شود و اقامه دعوا می کند و یک خوانده که دعوا علیه او اقامه شده است؛ در واقع خواهان دعوا را بطرفیت خوانده اقامه کرده است؛ اما به طور دقیق تر به طرفیت یعنی طرف مخاطب دعوا که می تواند خواهان، خوانده، متهم یا شخص ثالث باشد که این موضوع در هر ابلاغیه با ابلاغیه دیگر متفاوت است. بنابراین به طرفیت یعنی دعوایی که شما به طرفیت فرد دیگری اقامه کردیده اید و این دعوا در وضعیت مذکور در ابلاغیه قرار دارد.

دعوای به طرفیت مبنی بر یعنی چه

تا اینجا متوجه شدیم که به طرفیت یعنی دعوایی که شما یکی از طرف های آن بوده اید و دیگری طرف مقابل شما بوده است.

به طرفیت مبنی بر مثلا دعوای به طرفیت مبنی بر سرقت تعزیری یا به طرفیت مبنی بر کلاهبرداری یعنی دعوایی که اقامه شده و شما یکی از طرف های دعوا بوده اید و این دعوا بر اساس موضوعی مانند سرقت، کلاهبرداری یا هر موضوع دیگری بوده است. بنابراین اصطلاح «مبنی بر» اساس دعوا و موضوع دعوا را بیان می کند.

معنی کلی اصطلاح به طرفیت مبنی بر

در یک جمع بندی می توان این اصطلاح را در یک ابلاغیه این گونه تعریف کرد مثلا در ابلاغیه ذکر شده است «نسبت به دعوی (نام شما به عنوان خواهان) به طرفیت مبنی بر سایر دعاوی مالی طی شماره مورخ 10/05/1387 رای مورد اعتراض نقض و پرونده اعاده شد» این عبارت به طور کلی یعنی اینکه دعوایی که شما علیه دیگری اقامه کرده اید و در مرحله بدوی برای آن رای صادر شده است، بعد از اعتراض شما به مرحله تجدیدنظر رفته و در این مرحله اعتراض پذیرفته نشده و همان حکم دادگاه بدوی تایید شده است.

مقالات مرتبط:

مشاوره حقوقی کیفری

مجازات جرم ارتشاء

مجازات جرم ارتشاء چیست؟

مجازات جرم ارتشاء حتما در طول زندگی اصطلاح رشوه گرفتن به گوشتان خورده است، این امر در فرهنگ حقوقی با نام جرم ارتشاء شناخته می شود. در ادامه به جزئیات بیشتر در این زمینه و مجازاتی که قانون برای این عمل در نظر گرفته است خواهیم پرداخت.

ارتشا چیست؟

به طور کلی در اصطلاح حقوقی رشوه دادن را رشاء و رشوه گرفتن را ارتشاء می‌ نامند و به فردی که اقدام به گرفتن رشوه می‌کند، مرتشی و فرد رشوه‌ دهنده را راشی می‌ گویند.

به این ترتیب، جرم ارتشاء به معنای اخذ مال یا سند تسلیم وجه یا مال به مأموران دولت یا کارکنان شاغل در نهادهای عمومی ‌‌یا سایر افراد مذکور در قانون برای انجام یا عدم انجام وظایف سازمان محل اشتغال ‌آنها می باشد.

ماده ۳ قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء

از سوی دیگر، طبق ماده ۳ قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء، اختلاس و کلاهبرداری در صورتی که هر یک از مستخدمان و مأموران دولتی برای انجام دادن یا انجام ندادن امری که مربوط به سازمان‌های مزبور است، وجه یا مال یا سند پرداخت وجه یا تسلیم مالی را مستقیماً یا غیرمستقیم قبول کند، در حکم مرتشی قرار می گیرد.

در اینجا لازم به ذکر است هر یک از مستخدمان و ماموران دولتی اعم از قضایی و اداری یا شورا‌ها یا شهرداری‌ها یا نهادهای انقلابی و به طور کلی قوای سه‌گانه و همچنین نیروهای مسلح یا شرکت‌های دولتی یا سازمان‌های دولتی وابسته به دولت یا ماموران به خدمات عمومی خواه رسمی یا غیر رسمی مشمول این قانون می‌شوند.

عمل فیزیکی‌ لازم برای تحقق عنصر مادی جرایم رشا و ارتشاء عبارت از دادن یا قبول کردن وجه یا مال یا سند پرداخت وجه یا تسلیم مال (که اولی عمل فیزیکی در جرم رشا و دومی عمل فیزیکی در جرم ارتشا است) و نیز انجام معامله صوری‌‎ با مبلغ غیر واقعی‌‎ است.

بر این اساس کارمندی که در مقابل انجام یا عدم انجام کاری برای ارباب رجوع مالی را از وی قبول می‌کند یا ملک او را به بهایی بسیار کمتر از قیمت واقعی آن می‌خرد مرتشی محسوب می‌شود‎.

آیا مرتشی باید لزوما کارمند دولت باشد؟

یکی از موضوعات مهم موضوع در تحقق جرم ارتشاء، آن است که رشوه‌گیرنده یا همان مرتشی، باید حتما کارمند دولت باشد و برای انجام دادن یا انجام ندادن وظیفه مربوط به سازمان مورد نظر، این اقدام را انجام داده باشد.

از سوی دیگر، لزومی ندارد که رشوه حتما وجه نقد باشد بلکه ملک، زمین یا مال هم می‌تواند به عنوان رشوه در نظر گرفته شود. همچنین در مواردی ممکن استت وعده‌ای داده شده یا توافقی صورت گیرد یا امتیاز مالی دیگری مانند تسهیلات خارج از نوبت یا وام پیش از موعد داده شود که البته بر اساس قوانین کنونی، این موارد رشوه نیست اما می‌توان آن را با شرایطی به عنوان رشوه نیز قلمداد کرد.

سوالی که ممکن است در اینجا مطرح شود این است که اگر عمل رشوه دادن و رشوه گرفتن، در بخش خصوصی صورت گیرد، آن هنگام این عمل در گروه جرم ارتشاء نیز قرار می گیرد یا خیر؟ پاسخ به این سوال منفی است. به عبارت دیگر، در صورتی که کارمند بخش خصوصی اخذ وجه کند، عمل مجرمانه‌ای صورت نگرفته است. همچنین اگر کارمند دولت پولی را بگیرد برای کاری که مربوط به یک کارمند دولت در سازمان دیگری است، رشوه دادن و رشوه گرفتن محقق نخواهد نمی شود.

جرم ارتشاء چه مجازاتی را به دنبال دارد؟

موضوع رشوه دادن و رشوه گرفتن در قانون رسیدگی به تخلفات اداری کارکنان دولت و همچنین در قانون مدیریت خدمات کشوری و آیین‌نامه‌ های مصوب هیات دولت مورد توجه قرار گرفته و راهکارهایی برای جلوگیری از این جرم بیان شده است.

در این زمینه بند ۱۷ ماده ۸ قانون رسیدگی به تخلفات اداری، گرفتن رشوه را تخلف دانسته و برای مرتکب آن مجازاتی را تعیین کرده است. در آیین‌نامه پیشگیری و مبارزه با رشوه در دستگاه‌های اجرایی نیز ضمن بیان مصادیق رشوه، نحوه رسیدگی به اتهام کارکنان دولت و میزان مجازات آنان تعیین شده است.

از سوی دیگر، مطابق با ماده ۵۸۸ قانون مجازات اسلامی، در صورت اثبات جرم ارتشاء فرد متخلف به ۶ ماه تا دو سال حبس یا مجازات نقدی از سه تا دوازده میلیون ریال محکوم و آنچه گرفته است به عنوان مجازات مودی به نفع دولت ضبط خواهد شد.

همچنین در صورتی که قاضی به واسطه ارتشا حکم به مجازاتی شدید‌تر از مجازات مقرر در قانون داده باشند علاوه بر مجازات فوق حسب مورد به مجازات مقدار زائدی که مورد حکم واقع شده است، محکوم خواهند شد. این موضوع در ماده ۵۸۹ قانون مذکور مورد تاکید قانونگذار قرار گرفته است.

در اینجا ذکر این نکته الزامی است که هرگاه ثابت شود که رشوه‌ دهنده برای حفظ حقوق حقه خود ناچار به دادن وجه یا مالی بوده است، مورد تعقیب کیفری قرار نگرفته و وجه یا مالی که داده است، به او مسترد خواهد شد.

علاوه بر این، در صورتی که رشوه‌ دهنده برای پرداخت رشوه مضطر بوده یا پرداخت آن را گزارش دهد یا شکایت کند، از مجازات حبس مزبور معاف و مال به وی مسترد می‌شود.

گفتنی است بر اساس ماده ۵۹۲ قانون مجازات اسلامی رشوه دهنده علاوه بر ضبط مال ناشی از ارتشاء به ۶ ماه تا سه سال حبس یا تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم می‌شود.

مقالات مرتبط با مسائل کیفری:

وکیل ماده 477 آیین دادرسی کیفری