ضبط وثیقه

ضبط وثیقه

وقتی فردی به عنوان متهم تحت پیگرد قانونی قرار می گیرد بعضا قبل از اینکه درباره او در دادگاه حکم صادر شود بازپرس اقدام به انجام تحقیقات مقدماتی می کند. برای تضمین اینکه متهم در مدت انجام تحقیقات مقدماتی در دسترس خواهد بود و می توان او را یافت از متهم تامینی گرفته می شود. یکی از این تامین های کیفری، ضبط وثیقه است.

وثیقه چیست؟

طبق ماده 217 قانون آیین دادرسی کیفری برای دسترسی به متهم و حضور به موقع وی، جلوگیری از فرار متهم یا مخفی شدن او و تضمین حقوق بزه دیده برای جبران ضرر و زیان وی، بازپرس پس از تفهیم اتهام و تحقیق در صورت وجود دلایل کافی یک قرار تامین صادر می کند که یکی از این موارد «اخذ وثیقه اعم از وجه نقد، ضمانت نامه بانکی، مال منقول یا غیرمنقول» است.

وثیقه همانطور که مشخص است یک تامین مالی است و باید یکی از وجه نقد، ضمانت نامه بانکی یا مال باشد. مبلغی که مقام صادر کننده وثیقه در نظر می گیرد در هر حال نمی تواند از میزان خسارت وارد شده به بزه دیده کمتر باشد؛ یعنی مثلا اگر خسارت وارده 50 میلیون تومان است وثیقه نمی تواند کمتر از این مقدار باشد.

وثیقه را هم متهم و هم شخص دیگری که توانایی مالی او برای بازپرس احراز شده باشد و بازپرس مطمئن باشد که این فرد می تواند مبلغ وثیقه را در صورت ضرورت بپردازد، می تواند بپذیرد.

قرار قبولی وثیقه

در صورتی که بازپرس وثیقه ای که فرد ارائه داده است را بپذیرد، اقدام به صورت قرار قبولی وثیقه می کند. در این باره ماده 223 مقرر داشته است که: «بازپرس درمورد قبول وثیقه یا کفالت، قرار صادر می‌نماید و پس از امضاء کفیل یا وثیقه‏ گذار، خود نیز آن را امضاء می‌کند و با درخواست کفیل یا وثیقه‏ گذار، تصویر قرار را به آنان می‌دهد.»

بازداشت در قرار وثیقه

طبق ماده 226 قانون آیین دادرسی کیفری: «متهمی که در مورد او قرار کفالت یا وثیقه صادر می‌شود تا معرفی کفیل یا سپردن وثیقه به بازداشتگاه معرفی می‌گردد؛ اما در صورت بازداشت، متهم می‌تواند تا مدت ده روز از تاریخ ابلاغ قرار بازپرس، نسبت به اصل قرار منتهی به بازداشت یا عدم پذیرش کفیل یا وثیقه اعتراض کند.» بر اساس مفهوم این ماده اگر متهمی که درباره او وثیقه صادر شده است، وثیقه نسپارد یا در صورت عدم پذیرش وثیقه توسط بازپرس تا زمان سپردن وثیقه مناسب به بازداشتگاه می رود اما می تواند تا 10 رو از تاریخ ابلاغ قرار بازداشت، اعتراض کند.

طبق ماده 224 قانون آیین دادرسی کیفری

«بازپرس مکلف است ضمن صدور قرار قبولی کفالت یا وثیقه، به کفیل یا وثیقه‏ گذار تفهیم کند که در صورت احضار متهم و عدم حضور او بدون عذر موجه و عدم معرفی وی از ناحیه کفیل یا وثیقه‏ گذار، وجه‏ الکفاله وصول یا وثیقه طبق مقررات این قانون ضبط می‏ شود». طبق تبصره همین ماده رعایت این شرایط در مورد وثیقه گذار نیز الزامی است. بنابراین طبق این ماده بازپرس قبل از صدور وثیقه باید متهم یا وثیقه گذار را تفهیم کند که عواقب عدم حضور بدون عذر موجه ضبط وثیقه خواهد بود.

اما حالا فرض کنیم خود متهم یا دیگری برای تعهد حضور به موقع وثیقه گرو بگذارد در صورتی که متهم در زمان خواسته شده حاضر نشود یا فرار کند، تکلیف چیست؟ همانطور که گفته شد اینجاست که صحبت از ضبط وثیقه به میان می آید.

به این صورت که اگر متهم در موعد مقرر و وقتی که از طرف مقام قضایی ملزم به حضور شده است، حاضر نشود، یا کسی به جای متهم وثیقه گذاشته است او را حاضر نکند، وثیقه به دستور دادستان ضبط خواهد شد.

طبق ماده 232 قانون آیین دادرسی کیفری در صورتی که متهم یا شخص دیگری برای متهم وثیقه گذاشته باشند در صورت وجود شرایط زیر وثیقه ضبط خواهد شد:

  • امکان وصول مبلغ وثیقه از بیمه میسر نباشد
  • محکوم علیه حاضر نشود یا وثیقه گذار او را حاضر نکند
  • عذر موجهی وجود نداشته باشد

مهلت ضبط وثیقه در صورت عدم حضور بدون عذر موجه

اما وثیقه را ظرف چه مدت می توان ضبط کرد؟ در این باره بین اینکه خود متهم وثیقه گذاشته باشد یا کسی دیگری برای او وثیقه گذاشت باشد تفاوت وجود دارد.

مهلت ضبط وثیقه در صورتی که خود متهم وثیقه گذاشته باشد از زمان ابلاغ واقعی اخطاریه تا زمان دستور دادستان است یعنی بعد از ابلاغ اخطاریه اگر متهم حاضر نشود با دستور دادستان وثیقه ضبط می شود اما در موردی که برای متهم توسط شخص دیگری وثیقه سپرده شده است، به وثیقه گذار یک ماه مهلت داده می شود تا متهم را نزد مرجع قضایی حاضر کند، اگر وثیقه گذار نتواند متهم را در این مدت حاضر کند وثیقه ضبط خواهد شد.

اعتراض به ضبط وثیقه

با توجه به ماده 235 متهم یا وثیقه گذار می تواند ظرف مدت 10 روز از تاریخ ضبط وثیقه توسط دادستان یا ضبط وثیقه در دادگاه کیفری 2 اعتراض خود را در موارد زیر اعلام کند:

هرگاه مدعی شوند در اخذ و یا ضبط وثیقه مقررات مربوط رعایت نشده است.

وقتی مدعی شوند متهم در موعد مقرر حاضر شده یا او را حاضر کرده‏اند یا شخص ثالثی متهم را حاضر کرده است.

 در صورتی مدعی شوند به جهات مذکور در ماده (178) این قانون، متهم نتوانسته حاضر شود یا کفیل و وثیقه‏گذار به یکی از آن جهات نتوانسته اند متهم را حاضر کنند.

 اگر وثیقه‌گذار مدعی شود تسلیم متهم، به علت فوت او در مهلت مقرر ممکن نبوده است.

معرفی متهم بعد از دستور ضبط وثیقه

در صورتی که بعد از صدور ضبط وثیقه توسط دادستان تا قبل از تمام شدن عملیات اجرایی ضبط، متهم حاضر شود و یا وثیقه گذار او را حاضر کند، دادستان باز هم وثیقه را ضبط خواهد کرد اما نه تمام آن را بلکه حداکثر تا یک چهارم وثیقه ضبط می شود.

در این باره حداقلی مقرر نشده است اما حداکثر مقدار آن یک چهارم مبلغ کل وثیقه است.

نکته مهم در این باره این است که دستور تا حداکثر یک چهارم مربوط به بازه زمانی است که متهم بدون عذر موجه حاضر نشده یا وثیقه گذار او را حاضر نکرده و دادستان دستور ضبط وثیقه را داده اما بعد از این دستور و قبل از اجرای کامل عملیات ضبط وثیقه و تمام شدن آن متهم حاضر شده یا وثیقه گذار او را حاضر کرده است.

در این شرایط چون بخشی از وثیقه ضبط شده است متهم یا وثیقه گذار باید نسبت به تکمیل وجه ضبط شده اقدام کنند در این حالت اگر خود متهم وثیقه گذاشته باشد باید اقدام به تکمیل وجه وثیقه کند و در صورتی که شخص دیگری برای او وثیقه گذاشته باشد، این فرد یا می تواند درخواست رفع اثر از وثیقه را کند که در این صورت متهم باید وثیقه گذار یا جدید معرفی کند؛ اما اگر وثیقه گذار رفع مسئولیت خود را درخواست نکند، شخص وثیقه گذار باید اقدام به تکمیل وثیقه نماید.

ضبط وثیقه در اجرای احکام کیفری

تشریفات از این قرار است که طبق ماده 537 قانون آیین دادرسی کیفری اجرای دستور دادستان بر عهده معاونت اجرای احکام کیفری است.

طبق تبصره همین ماده در صورتی که اجرای دستور دادستان در این مورد مستلزم توقیف و فروش اموال باشد، انجام این عملیات بر طبق مقررات اجرای احکام مدنی خواهد بود.

در اجرای دستور ضبط وثیقه ابتدا هزینه های ضروری مربوط به اجرای دستور برداشته خواهد شد و بعد از آن وجه وثیقه ضبط می شود بعد از این مرحله در صورتی که مبلغ وثیقه مازادی داشت باید آن را به وثیقه گذار مسترد کرد.

سایر مقالات حقوقی:

آیا چک برگشتی حقوقی زندان دارد؟

مجازات قانون برای تجاوز جنسی

مجازات قانون برای تجاوز جنسی

تجاوز جنسی از جمله جرایمی است که نه تنها موجب آسیب های فیزیکی، روحی و روانی بسیاری به فرد قربانی می شود، بلکه سبب جریحه دار شدن افکار عمومی و نیز برهم زدن امنیت و آرامش جامعه می گردد. بنابراین، افزایش آگاهی در این زمینه مجازات قانون برای تجاوز جنسی مرتبط با این موضوع از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در ادامه به جزئیات بیشتر دراین باره خواهیم پرداخت.

تجاوز جنسی چیست؟

طبق آنچه درتبصره دوم ماده ۲۲۵ قانون مجازات اسلامی بیان شده است: «هرگاه کسی با زنی که راضی به زنای با او نباشد، در حال بی هوشی، خواب یا مستی زنا کند، رفتار او در حکم زنای به عنف است. در زنا از طریق اغفال و فریب دادن دختر نابالغ یا از طریق ربایش، تهدید و یا ترساندن زن، اگرچه موجب تسلیم شدن او شود، نیز حکم فوق جاری است.»

به علاوه، آزار جنسی صرفا رابطه جنسی و فیزیکی شمرده نمی‌شود و بسیاری از رفتارهای نامتعارف دیگر را در بر می‌گیرد که در خصوص هریک از این رفتارها، مجازات‌های مختلفی در نظر گرفته شده است که شدت آن‌ها متفاوت خواهد بود.

همچنین لازم به ذکر است تجاوز لزوما از سوی مرد به زن صورت نمی گیرد، بلکه در بسیاری از موارد مردان و یا حتی کودکان قربانی این نوع از تجاوز هستند.

انواع آزار جنسی

به صورت کلی آزار جنسی در سه شکل مختلف صورت می گیرد:

  • رضایت واقعی
  • بدون رضایت
  • با حکم نارضایتی
  • رضایت واقعی

در صورتی که رابطه جنسی بدون اکراه و اجبار صورت گیرد یا به عبارت دیگر با رضایت طرفین انجام شود، فرد مشمول مجازات کیفری نخواهد شد، مگرآنکه آسیب‌ها یا خسارات مادی و یا معنوی مختلفی در این رابطه شکل گرفته باشد که از جمله آنها می توان به بارداری ناخواسته، بروز انواع بیماری‌ها و خدشه دار شدن حیثیت است، اشاره کرد. گفتنی است این گونه موارد قابلیت پیگیری به صورت قانونی را دارد.

آزار جنسی بدون رضایت

این نوع از آزار جنسی با نارضایتی کامل قربانی همراه است. تجاوز به عنف مصداقی کامل از اذیت جنسی بدون رضایت است که عموما با آسیب بدنی، روحی و روانی قربانی همراه است. در این مورد، متجاوز با اجبار دست به چنین اقدام ناپسندی زده و قربانی را مجبور به چنین عملی می کند. تجاوز در زمان بستن دست و پا و یا در زمان بی‌هوشی و اغما از جمله نمونه‌های اذیتهای جنسی بدون رضایت به شمار می‌ رود.

آزار جنسی با حکم نارضایتی

شرایطی را تصور کنید که در آن مادری به دلیل محافظت از فرزندان خود ناگزیر تن به رابطه جنسی می دهد. در این شرایط نیز اگرچه این عمل با رضایت فرد قربانی صورت گرفته است، اما از آنجایی که با اکراه همراه بوده است نوعی آزار جنسی محسوب می شود. به عبارت دیگر، او به منظور دفاع از فرزندان خود و برای جلوگیری از وقوع خسارتی بزرگتر تن به برقراری رابطه جنسی داده است که اگرچه با اجبار همراه نبوده است اما یکی از مصادیق آزار جنسی به شمار می‌رود.

در مواردی نیز دیده شده است فردی، به عنوان مثال، برای معاینه پزشکی به دکتر مراجعه کرده است، اما هنگام معاینات، پزشک مورد نظر پا را فراتر گذاشته و دست به اقداماتی می‌‌زند که از معاینه فراتر است. چنین رفتاری را نیز می‌توان نمونه دیگری از اذیت جنسی با حکم نارضایتی دانست.

بنابراین، می توان گفت مواردی مشابه از این دست می تواند در نوع از آزار جنسی گنجانده شود.

تجاوز جنسی چگونه اثبات می شود؟

شاید یکی از مهمترین و چالش برانگیز ترین بخش های مربوط به جرم تجاوز جنسی، مرحله اثبات آن باشد که عموما در طول پرونده با دشواری و چالش های بسیاری رو به رو می شود. با این حال، آگاهی از موارد قانونی در این زمینه می تواند از بسیاری از این مشکلات پیشگیری کرده و راه اثبات این جرم را به مراتب هموار تر کند.

به طور کلی می توان گفت درقانون مجازات اسلامی سه رکن اصلی برای اثبات این جرم وجود دارد که این ارکان عبارت اند از اقرار، شهادت و علم قاضی. در بحث تجاوز جنسی اقرار متهم بر علیه خود امری بعید است مگر اینکه اقرار از راه های قانونی و مشروع کسب نشده باشد که در آن صورت نیز ارزش اثباتی ندارد. به علاوه، مجرمین معمولا در برابر دیگران مرتکب جرم نمی شوند به خصوص جرمی مانند تجاوز جنسی که بیشتر از جرائم دیگر نیازمند پنهان کاری است ، در نتیجه استفاده از شهادت شهود در این موارد بسیار اندک است. بنابراین تنها امکانی که برای قربانی باقی می ماند استفاده از علم قاضی می باشد که می تواند در اثبات جرم نقش کلیدی بازی کند.

قضات می توانند با در نظر گرفتن جنبه ی خصوصی این جرم تلاش خود را برای کشف حقیقت به کار گیرند یا در جهت استفاده بهینه از سایر ادله به ان استناد کنند. علم قاضی از شیوه های مختلفی می تواند تحصیل شود که جمله آنها می توان به گزارش اولیه پلیس، گزارش پزشکی قانونی، اظهارات متهم در جلسات متفاوت، روابط قبلی میان متهم و قربانی و.. اشاره کرد. به طور کلی قربانی برای اثبات این جرم می تواند اقدامات زیر را انجام دهد:

در صورت وجود شاهد، احضار آن به دادگاه.

مراجعه به پزشکی قانونی از دیگر اقدامات مهمی است که قربانی باید انجام دهد. پزشکی قانونی قادر است تا آزار جنسی را از سایر روابط تفکیک نماید. به عنوان مثال وجود ضرب و جرح بر روی بدن نشانه‌ای از آزار جنسی به حساب می‌آید.

ضبط صدای شخصی که پیشنهادات جنسی می‌دهد، می‌تواند در دادگاه به عنوان مدرک علیه وی استفاده شود. اگر چه از قدرت اثبات پایین‌تری به نسبت موارد دیگر برخوردار است، اما می‌تواند تاثیرگذار باشد.

البته لازم به ذکراست که کودکان نابالغ نیازی به اثبات آزار جنسی ندارد. حقیقت، نظام حقوقی تجاوز به کودکان نا‌بالغ را بر پایه اکراه و اغفال قرار می‌دهد. در صورتی که بزرگسالان باید اجبار، اکراه و یا اغفال خود را ثابت کنند.

 موارد دیگری مثل روابط نامشروع بین پدر و فرزند و… نیز می‌توان به وجود ترس و یا اجبار در شکل‌گیری رابطه جنسی پی‌برد.

مجازات تجاوز جنسی در قانون چیست؟

مطابق بند ت ماده 224 قانون مجازات اسلامی وجود عنف در تجاوز جنسی، یکی از مواردی است که منجر به تشدید کیفر زنا تا حد اعدام می گردد. به عبارت دیگر، هرگاه یکی از طرفین راضی به برقراری رابطه جنسی نبوده و دیگری وی را وادار به ارتکاب این عمل نماید این ویژگی برای شخصی از کیفیات مشدده محسوب می شود. از این رو تجاوز جنسی (تجاوز به عنف) در فقه و به تبع آن در قوانین کیفری ایران با تشدید مجازات همراه شده است. در واقع این عدم رضایت  قربانی است که آمیزش جنسی را به تجاوز جنسی تبدیل می کند.

همچنین اگر این رضایت با حیله و و تقلب به دست آمده باشد باعث محکومیت مرتکب به تجاوز جنسی می شود، اما اگر این حیله و تقلب به صورتی باشد که به فرض مثال قربانی به خاطر وعده ی ازدواج تن به آمیزش جنسی داده باشد و فریب خورده باشد دیگر در قانون تجاوز به جنسی محسوب نمی شود، زیرا در هر صورت شخص به میل خود در رابطه جنسی ایفای نقش کرده است.

علاوه بر کیفر اعدام متجاوز مقرر در بند ت ماده 224 قانون مجازات اسلامی 1392، قانونگذار در ماده 231 این قانون، پرداخت ارش البکاره و مهرالمثل را نیز بعنوان ضمانت اجرای مدنی تجاوز و راهکاری برای حمایت از قربانیان زن تجاوز جنسی پیش بینی نموده است که در موارد زنای به عنف در صورتی که زن باکره باشد، مرتکب علاوه بر مجازات مقرر، به پرداخت ارش البکاره و مهرالمثل نیز محکوم می شود و در صورتی که باکره نباشد، فقط به مجازات و پرداخت مهرالمثل محکوم می گردد.

در پایان ذکر این نکته الزامی است که بسیاری از افراد و خانواده ها اصطلاحا به منظور حفظ آبرو در مقابل چنین جرایمی سکوت کرده و از طرح شکایت از متجاوزین خودداری می کنند، این در حالی است سکوت نه تنها موجب تشدید آسیب های روحی و روانی به فرد قربانی می شود، بلکه به متجاوز این اجازه می دهد تا بدون ترس از مجازات جرم خود را در سطح جامعه تکرار کند. بنابراین، توصیه می شود در برابر آزار جنسی به هیچ وجه سکوت نکرده و شکایت از چنین افراد را حق قانونی خود بدانید، چراکه تمامی این خشونت‌ها قابل شکایت و پیگیری می‌باشند.

مقالات مرتبط:

مجازات رابطه نامشروع در فضای مجازی

قاچاق اعضای بدن

قاچاق اعضای بدن چیست؟

یکی از جرایمی که عموما در اثر فریب، اجبار، سوء استفاده از قدرت یا آسیب پذیری افراد و… صورت می گیرد قاچاق اعضای بدن است. این جرم اصولا به صورت سازمان یافته و در قالب گروههای مافیایی و با همکاری کارکنان پزشکی انجام می شود. در ادامه به جزئیات بیشتر در این زمینه و مجازات کیفری این جرم خواهیم پرداخت.

قاچاق اعضای بدن چیست و چه عواقب کیفری به دنبال دارد؟

به طور کلی قاچاق اعضای بدن انسان به معنای خرید و فروش اعضای بدن و انتقال آنها به صورت غیر قانونی یه دیگر نقط جهان است. این جرم به دلیل سو استفاده از قربانیان مجازات و تبعات سختی را به دنبال دارد که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد.

مجازات قاچاق اعضای بدن چیست؟

بر اساس ماده 3 قانون مبارزه با قاچاق انسان در صورتیکه مرتکب جرم اقدام به قاچاق انسان یا معاونت در قاچاق اعضای بدن انسان کند و یا اینکه شروع به این جرم نماید با مجازات رو به رو خواهد شد. این مجازات عبارت اند از:

مرتکب جرم قاچاق اعضای بدن انسان به موجب قانون، محکوم به تحمل حبس  دو تا ده سال و پرداخت جزای نقدی معادل دو برابر  مالی که اخذ نموده است، می باشد.

اگر سن فرد قاچاق شده کمتر از 18 سال باشد، مرتکب به حداکثر مجازات حبس محکوم می شود.

معاون جرم قاچاق انسان به تحمل حبس از یک تا پنج سال و پرداخت جزای نقدی معادل مال برده شده محکوم می شود.

شروع به جرم قاچاق انسان و عدم تحقق کامل بزه، موجب محکومیت مرتکب به شش ماه تا دو سال حبس می باشد.

کارکنان دولت و دستگاههای اجرایی که به نوعی در جرم قاچاق انسان همکاری کرده باشند علاوه بر مجازاتهای فوق به انفصال موقت یا دایم از خدمات دولتی هم محکوم می شوند.

اگر حین ارتکاب جرم قاچاق انسان، مرتکب جرم دیگری هم شده باشند به مجازات آن جرم نیز محکوم می شوند.

تمامی وسایل نقلیه و آلات و ادوات ارتکاب جرم قاچاق اعضای بدن انسان و اموالی که با علم و قصد، به کار گرفته شده اند به نفع دولت ضبط می شود.

موسسات و شرکتهای خصوصی که به قصد ارتکاب این جرم ، با نام و عنوان دیگری ثبت شده باشند، علاوه بر مجازات مدیران و مرتکبان، پروانه فعالیت آنها نیز لغو و باطل می شود.

ماده 6 قانون

لازم به ذکر است طبق ماده 6 قانون چنانچه قاچاق انسان توام با ارتکاب به جرایم دیگری باشد، مرتکب یا مرتکبان علاوه بر مجازات مقرر در این قانون به مجازات های مربوط به آن عناوین نیز محکوم خواهند شد. به عنوان مثال درصورتی که قاچاق اعضای بدن و جوارح همراه با آدم ربایی، بچه دزدی و ورود غیر قانونی از مرز باشد، تجاوز و … باشد مجرم به جرائم مذکور نیز محکوم می شود.

به علاوه بر طبق روایات، فروش انسان با هر انگیزه ای مجازات قطع دست را در پی خواهد داشت  و این امر در صورت تکرار به سبب سعی و تلاش در فساد، مصداق افساد فی الارض خواهد بود و کشتن وی جایز است.

گفتنی است اتباع ایرانی که خارج از قلمرو جمهوری اسلامی ایران مرتکب این جرم شده باشند، مشمول مقررات در ایران هستند و دادگاههای ایران صالح به رسیدگی به این جرم هستند.

سایر مقالات حقوقی:

تخفیف مجازات مشروبات الکلی

قوانین وصیت نامه

قوانین وصیت نامه

وصیت نامه یکی از اسنادی است که معمولا بعد از مرگ در کانون توجه قرار می گیرد، اما لازم است هر کدام از ما پیش از مرگ درباره نگارش و قوانین مرتبط با آن آگاهی کافی را به دست آوریم. در ادامه به جزئیات بیشتر در این زمینه و نکات قانونی آن خواهیم پرداخت.

وصیت نامه چیست؟

یکی از راه‌های انتقال اموال به انسان ارث یا وصیت است که فرد متوفی پیش از مرگ  طی نوشته ای نسبت به چگونگی تقسیم آن میان وراث تصمیم می گیرد. به عبارت دیگر، افراد پیش از مرگ در وصیت نامه اموال و املاک خود را تعیین تکلیف می کنند تا پس از مرگ به صورت قانونی به آن رسیدگی شود. دراینجا ذکر این نکته الزامی است که وصیت نامه تنها شامل تقسیم اموال برای وراث نبوده و وصیت کننده می‌تواند مطالبات و طلب‌های خود را نیز در وصیت قید کند. زیرا مطالبات به نوعی از حقوق بازماندگان خواهند بود. همچنین فرد می تواند در وصیت نامه خود وصایای اخلاقی آورده و نسبت به دیگر موضوعات از جمله امور اجتماعی، خانوادگی، دینی و …  خواسته ها و مطالبات خود را ذکر کند.

انواع وصیت نامه

وصیت نامه ها انواع مختلفی داشته و به آنها در دادگاه بر اساس قانون امور حسبی رسیدگی و معمولا یکی از قالب‌های زیر را دارد:

وصیت نامه رسمی

این نوع از وصیت‌ نامه ها در دفتر اسناد رسمی تنظیم می‌شوند و ورثه و بازماندگان نمی‌توانند هیچ گونه اعتراضی به آن داشته باشند.

وصیت نامه خودنوشت

این نوع از وصیت به دست فرد وصیت کننده نوشته می‌شود و دارای تاریخ روز، ماه و سال است و در انتها به امضای وصیت کننده رسیده است. در این نوع از وصیت نامه ورثه می‌توانند اعتراض خود را به دادگاه ببرند.

وصیت نامه سری

این نوع وصیت نامه به خط وصیت کننده و یا شخص دیگر است که در نهایت به امضای وصیت کننده رسیده است. این نوع وصیت‌ ها پس از تنظیم به عنوان امانت به دفترخانه رسمی و یا اداره ثبت اسناد داده می‌شود. لازم به ذکر است فردی که سواد ندارد، نمی‌ تواند وصیت سری تنظیم کند.

افرادی که قدرت تکلم ندارند، باید وصیت را به خط خود بنویسند و امضا کنند و پس از تحویل به مسئول دفتر رسمی، جلوی وی بر روی پاکت نامه بنویسند که این برگ وصیت نامه به من تعلق دارد. پس از آن مسئول دفتر بر روی پاکت یادداشت می‌کند که عبارت فوق در حضور خود او بر روی پاکت نوشته شده است. ورثه می‌توانند پس از بازگشایی وصیت نامه سری، بر روی آن اعتراض کنند.

از دیگر انواع وصیت نامه می توان به موارد زیر اشاره کرد:

وصیت تملیکی

این نوع از وصیت نامه عبارت است از اینکه کسی عین یا منفعت مالی را برای زمان بعد از فوتش به دیگری و به صورت مجانی تملیک کند. به عنوان مثال بگوید فلان خانه پس از مرگ متعلق به فرزندم است.

وصیت عهدی

این نوع وصیت نامه که در اصطلاح حقوقی به آن وصایت نیز گفته می شود، عبارت است از اینکه شخصی یک یا چند نفر را برای نجام امر یا اموری یا تصرفات دیگر مامور کند؛ به عنوان مثال شخصی را مامور کند تا بدهی های او را بعد از فوت وی بپردازد.

تا چه اندازه از اموال را می توان وصیت کرد؟

یکی از موضوعات بسیار مهمی که در خصوص وصیت نامه وجود دارد آن است که یک فرد تا چه اندازه از اموال خود را می تواند وصیت نماید. پاسخ به این سوال از آن جهت مهم و اساسی است که در فقه و قانون میزانی برای صحیح بودن وصیت مشخص شده است. بر این اساس، یک فرد تنها تا میزان یک سوم یا ثلث اموال خو را می تواند قبل از مرگ وصیت کند.

در صورتی که میزان وصیت بیش آن شود، ورثه متوفی حق آن را دارند که مقدار مازاد بر یک سوم را پذیرفته و به آن عمل کنند و یا نپذیرند. به عنوان مثال شخصی که نود میلیون دارایی دارد و به میزان چهل میلیون از آن را به دیگران وصیت کرده است، تا میزان یک سوم آن یعنی سی میلیون تومان قابل اجرا و نافذ است؛ اما مقدار مازاد بر یک سوم یعنی ده میلیون تومان را ورثه متوفی باید قبول کنند تا به آن عمل کنند.

چه نکاتی را باید در تنظیم وصیت نامه در نظر گرفت؟

پیش از هرچیزی فرد باید در مورد وصی اطمینان کامل داشته باشد و بداند که آن فرد به توصیه‌‌های پس از مرگش عمل خواهد کرد.

بهتر است هرساله وصیت مکتوب مورد مطالعه و تجدید نظر قرار بگیرد تا در صورت لزوم تغییرات برروی آن اعمال شود.

بهتر است برای تنظیم وصیت از چند فرد مورد اطمینان به عنوان شاهد کمک بگیریم.

لازم است بدانیم که امکان تغییر نوشتن وصیت نامه تا زمان فرارسیدن مرگ وجود دارد. بنابراین، می‌توانیم تا آن لحظه وصیت خود را تغییر دهیم و به شکل دیگری آن را تنظیم کنیم.

بهتر است به منظور پیشگیری از بروز مشکلات احتمالی در آینده، نوشتن وصیت نامه خود را در دفاتر اسناد رسمی ثبت کنیم.

اگر وصیت نامه در چند نسخه وجود داشته باشد، بهتر است. زیرا در صورت گم شدن یک نسخه، بازماندگان می توانند از طریق نسخ دیگر پی به وصیت ببرند.

حتما مرجع تقلید خود را در وصیت قید کنید. زیرا مراجع تقلید در برخی موارد احکام متفاوتی دارند. قید شدن مرجع تقلید در کیفیت عمل به وصیت تاثیرگذار خواهد بود.

همان طور که پیشتر نیز به آن اشاره شد پیشنهاد می شود به منظور پیشگیری از مشکلات احتمالی در تنظیم وصیت نامه از دانش افراد آگاه در زمینه های مختلف حقوقی مانند وکلا استفاده شود. زیرا با اشراف کامل به قوانین وصیت نامه می توانند افراد را در پیشبرد بهتر اهداف خود یاری کنند.

سایر مقالات:

قیم قانونی کیست؟

قوانین توقیف خودرو

قوانین توقیف خودرو چیست؟

قوانین توقیف خودرو شاید گاهی برایتان پیش آمده باشد که خودرو تان به دلایلی توقیف شده باشد و به همین دلیل سعی در رفع توقیف آن برآمده باشید. به طور کلی توقیف خودرو با دو انگیزه و به دو شکل متفاوت صورت می گیرد:

توقیف قانونی خودرو: این نوع توقیف یکی از روش های ایجاد انگیزه و اعمال فشار بر شخص مدیون می باشد تا از این طریق شخص نسبت به رفع بدهی خود اقدام نماید. به این ترتیب، شخص مدیون توانایی فروش خودرو و یا انتقال آن به غیر را ندارد. این امر معمولا زمانی صورت می گیرد که شخصی به دیگری مدیون (هر نوع دینی را شامل می شود به طور مثال مهریه و یا چک و سفته) بوده و توقیف خودرو از سوی وی انجام شده است.

توقیف فیزیکی خودرو: در این نوع توقیف فرد علاوه بر توقیف قانونی، امکان دخل و تصرف و استفاده از خودرو را ندارد. بنا بر نوع توقیف خودرو، دادگاه اقدام به توقیف خودرو مذکور می نماید و در این خصوص کارشناسی را به محل فرستاده تا خودرو را ارزش گذاری و ضبط نماید.

لازم به ذکر است در صورت امتناع شخص مدیون و درخواست طلبکار، دادگاه قادر خواهد بود که خودرو را مصادره کرده و پس از کسر هزینه عملیاتی، مابقی را به عنوان تمام و یا بخشی از دین طلبکار به وی ببخشد.

دلایل توقیف خودرو چیست؟

خودرو علاوه بر دلایل حقوقی مانند بدهی و ادای دین می تواند به دلایل دیگیری نیز توقیف شود. از جمله این دلایل می توان به موارد زیر اشاره کرد:

تصادف منجر به فوت یا جرح

در هر نوع تصادفی که منجر به جرح یا حتی فوت شود، باید هر دو خودرو چه خودروی مقصر چه خودروی متضرر به پارکینگ منتقل شده و توقیف شود.

نداشتن بیمه شخص ثالث

در صورت همراه نداشتن مدارک بیمه‌ای خودرو و یا اتمام اعتبار بیمه‌نامه‌‌ شخص ثالث خودرو توقیف خواهد شد و تا زمانی که بیمه‌نامه تمدید نشود، خودرو از توقیف خارج نخواهد شد.

عدم پرداخت جریمه‌ای که به سقف 1 میلیون رسیده است پس از ابلاغ راهنمایی و رانندگی

بر اساس قانون در صورتی که میزان جریمه خودرویی به سقف یک میلیون تومان برسد، اداره راهنمایی و رانندگی موظف است تا ابلاغیه‌ای را برای راننده ارسال کند.

در این صورت، اگر پس از گذشت 1 ماه از ابلاغ، راننده خودرو اقدام به پرداخت جریمه نکند، مامور راهنمایی  و رانندگی این اختیار را دارد تا دستور انتقال خودرو به پارکینگ را صادر کند.

ارتکاب همزمان دو تخلف

در صورتی که تخلفی صورت گیرد؛ به عنوان مثال چراغ قرمزی را رد کنیم، سرعت غیر مجازی داشته باشیم، حرکت مارپیچی انجام دهیم، خودروی‌ متوقف نخواهد شد و تنها جریمه‌ای برای ‌مان ثبت می‌شود. اما اگر دو تخلف به ‌صورت همزمان صورت گیرد، هرگونه حرکات نمایشی و تجاوز از حد سرعت مجاز همزمان، یا عبور از چراغ قرمز و حرکت به‌ صورت همزمان را انجام شود، مامور راهنمایی رانندگی مجاز است که خودرو را توقیف کرده و به پارکینگ منتقل کند.

استفاده از مشروبات الکلی یا مواد روان‌ گردان حین رانندگی

 استعمال هرگونه مشروبات الکلی و مواد روان گردان منجر به توفیف و به پارکینگ منتقل خواهد شد.

همراه نداشتن مدارک خودرو

همراه نداشتن مدارک شناسایی خودرو، گواهینامه و بیمه‌ نامه ملزوماتی‌ است که حتما باید به همراه  داشت، چراکه در غیر این صورت خودرو توقیف و به پارکینگ منتقل خواهد شد.

لازم به ذکر است که مامورین راهنمایی و رانندگی، زمانی این مدارک را درخواست می‌کنند که موارد مشکوکی اعم از تخلف انجام داده ‌باشید.

پلاک مخدوش یا غیر مجاز خودرو‌

بر اساس ماده 2 آیین‌نامه راهنمایی رانندگی هر گونه وسیله نقلیه اعم از ماشین، موتور و حتی ماشین‌های مربوط به کشاورزی باید پلاک شناسایی ثبت شده در سیستم راهنمایی رانندگی داشته باشد.

رانندگی با وسیله نقلیه‌ای که پلاک نداشته باشد یا پلاک مخدوش داشته باشد یا پس از استعلام مشخص شود که پلاک غیر مجاز است غیر قانونی بوده و مامور راهنمایی رانندگی در صورت مشاهده می‌تواند خودرو را توقف کند.

ترخیص خودرو در این شرایط فقط منوط به تعویض پلاک است و راننده تنها تا 5 روز فرصت دارد که مدارک مبنی بر تعویض پلاک را برای ترخیص خودرو ارائه دهد.

لازم به ذکر است در صورتی که راننده برای مخدوش بودن پلاک مجوزی دریافت کرده‌، توقیف خودرو منتفی خواهد شد.

رانندگی بدون گواهینامه

در صورتی که فردی بدون داشتن و اخذ گواهینامه رانندگی کند، مامور راهنمایی و رانندگی این اجازه را دارد تا خودرو را متوقف و به پارکینگ منتقل کند. رانندگی بدون گواهینامه عواقب مختلفی دارد که تنها یکی از ساده‌ترین آنها توقیف خودرو است.

رفع توقیف خودرو چگونه صورت می پذیرد؟

در صورتی که به دلیل بدهی خودرو توقیف شده باشد، فرد مورد نظر می تواند پس از طی مراحل قانونی و ادای دین خود خودرو را رفع توقیف نماید. همچنین در صورتی که خودرو وسیله امرار و معاش برای شخص باشد می تواند تقاضای رفع توقیف خودرو را به دادگاه تسلیم نموده و در این رابطه با ارائه مدارک و مستندات در دادگاه ثابت کند که خودرو شامل بند 5 مستثنیات دین بوده و از این طریق به حکم صادره دادگاه اعتراض نماید. در صورتی که دادگاه با این اعتراض که خودرو در زندگی شخص مدیون ضروری و وسیله امرار و معاش وی باشد، موافقت کند، حکم به رفع توقیف خودرو را صادر می نماید.

در صورتی که دادگاه ضرورتی را در خصوص خودرو توقیف شده در امرار و معاش شخص مدیون تشخیص ندهد و یا تشخیص دهد که خودرو ارزان تری قادر به رفع نیاز وی می باشد، حکم رفع توقیف خودرو صادر نمی شود. با این حال، امکان شکایت و پیگیری در مرجع و دادگاه تجدید نظر برای فرد وجود خواهد داشت.

همچنین در صورتی که خودرو به دلایلی که پیشتر به آنها اشاره شد توسط اداره راهنمایی و رانندگی توقیف شده باشد، فرد مورد نظر می تواند برای رفع توقیف و ترخیص خودرو به یکی از ستادهای 11 گانه ترخیص خودرو در سطح شهر مراجعه کند. برای مراجعه به هریک از این ستادها لازم است موارد زیر رعایت کرده و مدارک مورد نیاز را به همراه داشته باشید:

  • مراجعه مالک یا وکیلی قانونی با در دست داشتن مدارک شناسایی معتبر
  • اصل سند یا کارت ماشین + کپی
  • اصل بیمه نامه شخص ثالث + کپی
  • صورت وضعیت خلافی پرداخت شده
  • گواهینامه راننده +کپی
  • فیش یا قبض پرداختی عوارض شهرداری
  • پرداخت هزینه حمل خودرو به نماینده مستقر در ستاد ترخیص
  • پرداخت هزینه پارکینگ
  • پر کردن فرم اطلاعات فردی

مقالات مرتبط:

جرم ورود به عنف در قانون

وکالت تام الاختیار

وکالت تام الاختیار و نکات مهم قانونی 

یکی از اسناد رایج در دفاتر اسناد رسمی وکالت تام الاختیار نام دارد که از طریق آن فرد کلیه اختیارات، تعهدات و تکالیف خود را به صورت یک جا به شخص ثالثی تفویض می‌نماید.

وکالت تام الاختیار چیست؟

طبق آنچه در ماده ۶۵۶ قانون مدنی به آن اشاره شده است وکالت عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین طرف دیگر را برای انجام امری نایب خود می‌نماید. به عبارت دیگر، وکالت عقدی است که یکی از طرفین شخصی را نماینده خود می کند که اعمال حقوقی وی را انجام دهد. در این میان نوعی وکالت محسوب می شود که طی آن وکیل برای هر یک امور مشخص شده نیاز به اجازه موکل خود ندارد و حدود اختیارات به صورت مطلق و کامل به وکیل واگذار می شود.

در حقیقت، در وکالت تام الاختیار موکل در وکالتنامه تنظیمی فی مابین تمامی امور مادی و اداری خود را به وکیل تنفیذ کرده و پس از آن لزومی ندارد جهت هر کار جدیدی یک وکالت جدید و حتی جداگانه ای نسبت به بعضی امور داده شود. وکالتنامه های تام الاختیار عموما به صورت رسمی و در دفاتر اسناد رسمی تنظیم می شود.

انواع وکالت تام الاختیار چیست؟

به طور کلی می توان انواع وکالت تام الاختیار را در دو دسته جداگانه تقسیم کرد:

وکالت تام الاختیار ساده

همان طور که از نام آن مشخص است در این نوع وکالت موکل می تواند هرگاه که بخواهد وکیل خود را برکنار کند.

وکالت تام الاختیار بلاعزل

این نوع وکالت معمولا جهت مسائلی چون خرید و فروش ماشین یا ملک و موضوعاتی از این دست مورد استفاده قرار می گیرد که در آن امکان عزل وکیل وجود ندارد.

وکالت تام الختیار در چه مواردی کاربرد دارد؟

وکالت تام الاختیار فروش

یکی از مواردی که این موضوع در آن کاربرد دارد بحث فروش است که در آن فرد با وکالتی که به وکیل خود می دهد اختیارات فروش مانند فروش ملک و … را به او می سپارند.

وکالت تام الاختیار طلاق

از دیگر مواردی که فرد می تواند به دیگری وکالت تام الاختیار دهد بحث طلاق است. در این زمینه از آنجایی که در قانون حق طلاق به مرد داده شده است مرد به همسرش (زوجه) وکالت می دهد تا طلاق با شرایط مندرج در وکالتنامه بدون حضور او و از طریق انتخاب وکیل دادگستری خود صورت پذیرد.

به این ترتیب، با مقرر کردن حق طلاق از طرف مرد برای زن، زوجه باید و الزاما برای انجام عمل طلاق به یک وکیل دادگستری رجوع کند و برای مرد یک وکیل انتخاب کند که از طریق آن که نماینده مرد نیز محسوب می شود خود را مطلقه سازد.

وکالت تام الاختیار ارث

در این مورد ممکن است بعد از فوت مورث، ورثه حین الفوت وکالت تام الاختیار برای انجام امور موروثی دهند که در این صورت اگر وکیل تمامی اموال را به ضرر دیگر ورثه منتقل کند وراث می توانند برای دریافت سهم الارث خود از شخص وکیل یا منتقل کننده شکایت کنند.

نکته ای که باید در اینجا مورد توجه قرار داد این است که قانون گذار در انعقاد قراردادها محدودیتی از نظر تعداد طرفین قرارداد برای افراد در نظر نگرفته است. بنابراین، موکل می تواند امر وکالت را به یک نفر و یا دو نفر و یا حتی سه نفر و یا بیشتر وکالت دهد اما می تواند تعیین کند که این افراد به صورت منفرد و یا جمعی عمل کنند به گونه ای که هیچ کدام بدون دیگری حق عملی حقوقی در مورد عقد وکالت را نداشته باشد.

وکالت تام الاختیار چگونه باطل می شود؟

اگر ساده باشد قرارداد وکالت به دو شکل فسخ و باطل می شود:

  • عزل وکیل توسط موکل
  • استعفای وکیل

بنابراین، طبق ماده ۶۷۹ قانون مدنی، موکل می تواند هر وقت بخواهد وکیلش را عزل کند مگر حق عزل خود را ساقط کرده باشد. از سوی دیگر، وکیل نیز حق دارد هر زمان که خواست از سمت وکالت استعفا دهد. با این حال، عوامل دیگری وجود دارد که سبب انفساخ عقد وکالت از هر نوعی که باشد می شوند. این عوامل عبارتند از:

  • فوت وکیل یا موکل
  • دیوانگی (جنون) وکیل یا موکل
  • از بین رفتن موضوع وکالت
  • نادانی وکیل یا موکل
  • انجام دادن کاری مخالف با کار وکیل
  • پایان مدت وکالت

وکالت تام الاختیار تا چه زمانی اعتبار دارد ؟

سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که این موضوع اصولا تا چه زمانی اعتبار دارد؟ در پاسخ به این سوال می توان گفت به موجب ماده ۱۰ قانون مدنی قراردادهای خصوصی تا جایی که مخالف قانون نباشد دارای اعتبار است بنابراین عقد وکالت نیز تا جایی که مخالف قوائد آمره و قانونی نباشد دارای اعتبار است.

آیا وکالت تام الاختیار بعد از مرگ موکل اعتبار دارد؟

همان طور که در بخش های قبلی به آن اشاره شد یکی از مواردی که سبب ابطال می شود فوت وکیل یا موکل است. بنابراین، می توان نتیجه گرفت بعد از مرگ موکل وکالتنامه نیز باطل می شود. همچنین، به موجب قاعده عام وکالت در قانون مدنی، وکالت عقدی است جایز اذنی که بر مبنای اعتماد طرفین مخصوصا اعتماد موکل به شخصی و یا همان وکیل منعقد خواهد شد.

موکل می تواند بر مبنای عقد وکالت به وکیل اذن دهد که به طور مطلق یا مقید به صورت تام الاختیار در اموال او تصرف کند. بنابراین، مطابق یک قاعده عام درعقد وکالت این نوع عقد با  فوت و حجر و یا حتی رجوع از اذن توسط وکیل منحل خواهد شد و اگر وکیل بر مورد عقد وکالت معامله ای انجام دهد آن عقد غیر نافذ خواهد بود و نیاز به اذن ورثه خواهد داشت.

نمونه قرارداد

موکل: نام ..….. نام خانوادگی….نام پدر …………شماره ملی…….شماره شناسنامه ………صادره ……. تاریخ تولد ………..

وکیل: نام :……..نام خانوادگی………..نام پدر ……شماره ملی……شماره شناسنامه ……..صادره……….تاریخ تولد…….

مورد وکالت: به صورت تام الاختیار ………………………..اختیارات وکیل ذکر می گردد

حدود اختیارات: ………………..

امضاء موکل: ………..

مقالات مرتبط:

وکیل ماده 477 آیین دادرسی کیفری

روند قانونی اعاده حیثیت

روند قانونی اعاده حیثیت چیست؟

حتما تا به حال واژه اعاده حیثیت را شنیده اید اما این واژه در اصطلاح قانونی به چه معنا است، روند قانوی آن به چه شکل است و برای فرد خاطی چه مجازاتی در نظر گرفته شده است؟ در ادامه به جزئیات بیشتر در این زمینه خواهیم پرداخت.

اعاده حیثیت چیست؟

ادعای شرف یا در اصطلاح حقوقی آن اعاده حیثیت به این معناست که هرکس به هر نحو امور غیر واقع را به دیگری نسبت دهد به شکلی که این کار سبب پایمال شدن حقوق دیگری اعم از مادی یا معنوی شود، به موجب قانون برای او حقی در جهت اعادهٔ حیثیت و حقوق از دست رفته ایجاد شده تا به واسطهٔ آن بتواند آثار جرم انگاری یا محکومیت احتمالی علیه خود را برطرف نماید. گفتنی است که اعاده حیثیت نیاز به شاکی خصوصی دارد پس با مراجعه به دادسرا و طرح شکایت علیه فرد مزبور می‌توان به این کار مبادرت ورزید.

یکی از دلایکی که سبب از بین رفتن آبرو  فرد شده و موجب می شد تا نسبت به اعاده حیثیت اقدام کند بستن افترا به وی می باشد. در ادامه این موضوع به تفصیل می پردازیم.

افترا چیست؟

افترا در لغت به معنای دروغ بستن و بهتان زدن و در اصطلاح حقوقی عبارت است از نسبت دادن صریح عمل مجرمانه برخلاف حقیقت و واقع به شخص یا اشخاص معین به یکی از طرق مذکور در قانون، مشروط بر اینکه صحت عمل مجرمانه نسبت داده شده، در نزد مراجع قضایی ثابت نشود.

شرایط تحقق جرم افترا چیست؟

به طور کلی هر جرمی تحت شرایطی خاص محقق می گردد که جرم افترا نیز از این شرایط مستثنی نیست. در ادامه به توضیح این شرایط می پردازیم.

انتساب جرمی به دیگری:

برای تحقق جرم افترا باید جرمی به کسی نسبت داده شود و عمل مورد انتساب باید بر طبق قوانین موضوعه جرم تلقی شود. نسبت دادن ارتکاب یک عمل خلاف و یا تخلف اداری نمی‌تواند افترا تلقی شود.

معین بودن شخص طرف اسناد:

معین بودن ممکن است با ذکر نام و مشخصات او یا با اشاره و علامت صورت گیرد.

ابتدایی بودن اسناد:

در اسناد جرم برای این که افترا شناخته شود، خود به خود و ابتدایی بودن اسناد شرط است؛ بنابراین نسبت دادن ارتکاب یک جرم از طرف کسی در مقام دفاع از خود، افترا محسوب نمی‌شود.

عجر در اثبات صحت اسناد:

جرم افترا در صورتی محقق می‌شود که مدعی نتواند ادعای خود را مبنی بر ارتکاب جرم توسط شخص دیگر ثابت کند.

وسیله اسناد:

منظور از این مورد وسایلی است که شخص با استفاده از آن‌ها جرم افترا را مرتکب می‌شود که عبارتند از:

نوشتن اوراق چاپی یا خطی: البته این اوراق محتوی افترا، باید علنی شود و حداقل باید به شخص طرف افترا یا اشخاص دیگر ارسال شود.

انتشار اوراق: منظور از انتشار آن است که ورقه مذکور به جای ارسال به طرف افترا و یا سایر مقامات رسمی، در معابر عمومی توزیع یا به در و دیوار نصب شود.

نطق در مجامع: اظهار و بیان مطالب خلاف واقع و افترا آمیز از ناحیه گوینده در حضور عده‌ای که صرفا بتوان آن را مجمع نامید صورت گرفته باشد.

درج در روزنامه و جراید: در تمام موارد فوق، شخص اسناد دهنده باید با علم و آگاهی از دروغ بودن مطالب ادعایی خود، اقدام به این عمل کرده باشد.

طرح شکایت افترا و اعاده حیثیت به چه صورت است؟

کسانی که قربانی طرح شکایت واهی شده‌اند و حیثیت آنها لکه ‌دار شده است، معمولا به دنبال راهی هستند که به بهترین روش ممکن حیثیت خود را احیا کنند و افترا زننده را به سزای عمل خود برسانند.

به این ترتیب چنین شخصی می‌تواند با طرح شکایت افترا علیه شخصی که این شکایت غیرقانونی را مطرح کرده است اعاده حیثیت کند.

به عبارت دیگر، فرد پس از اثبات بی‌گناهی خود می‌تواند طبق ماده 697 قانون مجازات اسلامی روند قانونی اعاده حیثیت به عنوان مفتری شخص شاکی را تعقیب کند. معمولا در این خصوص شخص با طرح شکایت افترا به دادسرا، تقاضای تعقیب، تحقیق و محکومیت مفتری را می‌کند. در همین راستا مفتری احضار شده و دفاعیات خود را ارایه می‌دهد. به این ترتیب فرد در صورت اثبات ادعای خود می تواند اعاده حیثیت کند و در غیر این صورت کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به اتهام مربوط به دادگاه عمومی جزایی ارسال می‌شود.

سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که شاکی چگونه می تواند جرم افترا را اثبات کرده و سپس اعاده حیثیت کند؟ در پاسخ به این سوال می توان گفت بیاناتی که مورد اعتراض قرار گرفته است، باید حامل یک اتهام افترا باشد که دارای ویژگی هایی است. از جمله این ویژگی ها روند قانونی اعاده حیثیت می توان به موارد زیر اشاره کرد:

دادگاه معتقد است که جمله توهین آمیز روند قانونی اعاده حیثیت

جمله‌ای است که موجب بدنامی یا بی‌اعتباری شود. یا عموماً از دیدگاه اعضای یک جامعه به این صورت جلوه کند و یا در غیر این صورت جمله‌ای باشد که نشان دهنده دشمنی، تحقیر، اهانت یا استهزا باشد و باعث آسیب رساندن به اعتبار شخص در محل کار و تجارت و حرفه او باشد.

گفته‌ ای که مورد اعتراض قرار گرفته است باید به شاکی نسبت داده شده باشد: این بدان معنی نیست که در هر جمله از شاکی نام برده شود، بلکه کافی است ثابت شود که جملات به کار برده شده، طبق استنباط یک شخص منطقی، به شاکی نسبت داده شده است. خواه متهم چنین مقصودی داشته باشد یا خیر.

گفته‌ ای که مورد اعتراض قرار گرفته است باید منتشر شده باشد: برای پیگیری در دادگاه، جملات توهین آمیز باید به شخصی غیر از شاکی منتقل شده باشد. هر شخصی که این جملات توهین آمیز را به شخص دیگر بگوید، آن را انتشار داده است و مسئول این اتهام افترای رسانه‌ای است.

گفته‌ ای که مورد اعتراض قرار گرفته است باید به آبرو و اعتبار شاکی خسارت وارد کرده باشد: فرض می‌کنیم که موضوع آسیب به اعتبار و آبروی یک فرد در مورد افترای رسانه‌ای موجود باشد، شاکی باید با یک مدرک یا شاهد ثابت کند که به خاطر این گفته‌های افترا آمیز منتشر شده متحمل خسارت و زیان شده است.

در صورتی که وقوع این جرم ثابت شود، مفتری که شکایت واهی مطرح کرده است مجازات خواهد شد و بدین ترتیب حیثیت لکه‌ دار‌شده جبران می‌شود. اما راهکار دیگری که برای جبران خسارت چنین اشخاصی وجود دارد، جبران خسارت معنوی آنهاست.

روند قانونی اعاده حیثیت در ماده 1 قانون مسئولیت مدنی تاکید شده است هرکس بدون مجوز قانونی عمدا یا در نتیجه بی‌احتیاطی به جان یا سلامتی یا مال یا آزادی یا حیثیت یا شهرت تجارتی یا به هر حق دیگر که به موجب قانون برای افراد ایجاد گردیده، لطمه‌ای وارد نماید که موجب ضرر مادی یا معنوی دیگری شود مسئول جبران خسارت ناشی از عمل خود است.

ماده 698 قانون مجازات اسلامی

همچنین طبق ماده ۶۹۸ قانون مجازات اسلامی «هرکس به قصد اضرار به غیر یا تشویش اذهان عمومی یا مقامات رسمی به وسیلهٔ نامه، شکوائیه، مراسلات، عرایض، گزارش یا توزیع هرگونه اوراق چاپی یا خطی با امضا یا بدون امضا اکاذیبی را اظهار کند یا به همان مقاصد اعمالی را برخلاف حقیقت راساً یا به عنوان نقل قول به شخص حقیقی یا حقوقی یا مقامات رسمی تصریحاً یا تلویحاً نسبت دهد اعم از اینکه به طریق مزبور به نحوی از انحاء ضرر مادی یا معنوی به غیر واقع شود یا نه علاوه بر اعاده حیثیت در صورت امکان، باید به حبس از ۲ ماه تا ۲ سال و یا شلاق تا ۷۴ ضربه محکوم شود»

سایر مقالات:

مجازات جرم مزاحمت تلفنی چیست؟

قانون تهاتر

نکات مهم قانون تهاتر چیست؟

قانون تهاتر شاید برای شما هم پیش آمده باشد که در عین اینکه به کسی بدهکار هستید از او طلبکار نیز هستید. در این صورت ممکن است بدهی و طلب میان طرفین اصطلاحا یِر به ‌یِر شده و مفهومی با نام تهاتر مطرح شود.

قانون تهاتر چیست؟

به طور کلی تهاتر در لغت به معنای تبادل کالا، پایاپای، مساوات و برابر شدن می‌باشد. در اصطلاح فقه و حقوق نیز عبارت است از سقوط تعهد به سبب بدهکار بودن طرفین معامله به یگدیگر.

قانون مدنی در این زمینه تهاتـر را یکی از اسباب سقوط تعهدات به شمار آورده است که به موجب آن دو تعهد متقابل که بر اساس آن یکی از طرفین طلبکار و دیگری بدهکار است، ساقط شود.

اصلی‌ترین مبنای تهاتـر، خرد و عقل انسانی است که بر اساس آن هرگاه دو  نفر نسبت به یکدیگر مدیون باشند، تحت شرایطی این دین ساقط می شود بدون آن که هر کدام آن را پرداخت نمایند. به عنوان مثال اگر کسی مبلغی به دیگری بدهکار باشد و از طرفی همان مقدار از او طلب کار باشد، این دو دین تحت شرایطی از آنان ساقط می‌شود بدون این که نیاز به پرداخت باشد.

لازم به ذکر است که تهاتر بدون اراده‌ طرفین واقع می‌شود. به عبارت دیگر اگر شرایط مقرر قانونی میان دو بدهی یا طلب وجود داشته باشد خود به‌ خود تهاتر اتفاق می‌افتد، با این حال دو طرف می‌توانند از تهاتر صرف‌نظر کنند. به بیان دیگر، طرفین می توانند چه قبل از این که دو دین آنها درمقابل هم قرار بگیرد و چه بعد از اینکه شرایط تهاتر به وجود بیاید از آن انصراف دهند.

انواع تهاتر چیست؟

بر اساس قانون تهاتر می تواند به سه شکل مختلف صورت گیرد که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

تهاتـر قهری

مطابق ماده ۲۹۵ قانون مدنی تهاتر قهری بدون اینکه طرفین تراضی نمایند، حاصل می‌شود. به عبارت دیگر، تهاتـر قهری یا قانونی به حکم قانون صورت گرفته و اراده طرفین در آن نقشی ندارد.

تهاتـر قراردادی

در صورتی که هر دو دین شرایط تهاتـر قهری را نداشته باشند، در این صورت طرفین می‌توانند با توافق تهاتـر نمایند. به عنوان مثال در صورتی که هر دو دین از یک جنس نباشند یا از جهت زمان و مکان تفاوت داشته باشند، نمی توان به صورت قهری تهاتر کرد، بنابراین باید تهاتر قراردادی به کار گرفته شود.

تهاتـر قضائی

تهاتـری که حصول آن با رأی قضایی امکان دارد و اثبات می‌گردد. در مواردی که در اصل دین یا میزان آن و یا در وجود شرایط حصول تهاتـر اختلاف باشد، دادگاه پس از احراز شرایط، تهاتـر را اعلام می نماید.

تهاتر تحت چه شرایطی واقع می شود؟

اصولا تهاتر تحت شرایطی خاص به وقوع می پیوندد که در ادامه به هریک به تفصیل خواهیم پرداخت. به طور کلی لازم است که در تهاتر محل پرداخت دو دین، زمان پرداخت آنها و درنهایت جنس موضوع دو دین یکسان باشد با این حال ممکن است که طلب یکی از طرفین به طور مثال ناشی از خرید ماشینی از طرف مقابل و طلب دیگری ناشی از قرض گرفتن مبلغ معینی باشد، این تفاوت در اسباب و علت ایجاد دو دین مانع تهاتر نیست.

اما اختلاف در محل پرداخت بدهی‌ها یا اختلاف در زمان پرداخت دو بدهی همانطور که در بالا گفته شد مانع وقوع تهاتر است، مگر اینکه یکی از طرفین از حق خود مبنی بر پرداخت بدهی در محل مخصوص بگذرد یا هزینه‌ی پرداخت در محل مورد نظر آنها توسط دیگری پرداخت شود.

همچنین در مواردی ممکن است که سررسید دو دین یکسان نباشد. به عنوان مثال در طلب متقابل دو شخص، سررسید طلب یکی فردا و سررسید طلب دیگری دوماه بعد باشد. در این صورت این دو دین قابل تهاتر نیستند، مگر آنکه شخصی که زمان زیادی برای پرداخت دارد از این مهلت پرداخت صرف‌نظر کند. در حالت دیگر ممکن است موعد پرداخت دو دین چندین ماه بعد ولی درست در یک زمان معین باشد، در این حالت نیز تهاتر واقع می‌شود.

از سوی دیگر، گاهی مقدار بدهی‌ها نیز یکسان نیست که در این صورت دیون طرفین به میزانی که درمقابل یکدیگر بدهی و طلب دارند ساقط می‌شود.

به علاوه، میان دینی که ثابت شده است و دینی که دادگاه باید به آن رسیدگی کند تا به پرداخت آن حکم دهد تهاتر اتفاق نمی‌افتد.

مقالات مرتبط:

نکات مهم قانون ممنوع المعامله

قرارداد مضاربه

قرارداد مضاربه چیست؟

گاهی کار کردن نیازمند سرمایه گزاری است، به عبارت دیگر هنگامی که فردی سرمایه و پول خود را در اختیار دیگری می گذارد تا به وسیله آن کار کند میان آنها  نوعی قرارداد همکاری یا قرارداد مضاربه منعقد شده است. در ادامه به جزئیات بیشتر در این زمینه خواهیم پرداخت.

مضاربه چیست؟

یکی از عقود متداول قرارداد مضاربه است؛  به این معنا که در اثر آن برای طرفین تعهداتی به وجود می‌آید. به عبارت دیگر در اثر این عقد صاحب سرمایه، سرمایه را در اختیار مضارب قرار می‌دهد تا مضارب با آن تجارت کند و مضارب تعهد می‌کند که با آن سرمایه تجارت کند و سهمی از سود را که مشخص شده، به مالک سرمایه بپردازد.

همچنین مطابق با ماده ۵۴۶ قانون مدنی مضاربه عقدی است که به موجب آن یک نفر سرمایه‌ای را در اختیار دیگری قرار می‌دهد تا دیگری با آن تجارت کرده و سود حاصل از کسب و کار بین آن دو نفر تقسیم شود. در چنین عقدی به کسی که سرمایه را تامین می‌کند، مالک و به کسی که قرار است با آن سرمایه تجارت کند، مضارب (عامل) گفته می‌شود.

از سوی دیگر عقد مضاربه از جمله عقود معوض به شمار می رود. به عبارت دیگر مضارب در برابر عملی که انجام می‌دهد، سودی را دریافت می‌کند، ولیکن دریافت این سود بستگی به میزان تلاش و کاردانی مضارب دارد، زیرا ممکن است در اثر فعالیت وی فقط زیان حاصل شود و سودی به دست نیاید که در این صورت سودی نصیب مضارب نخواهد شد.

به علاوه عقد مضاربه از جمله قرارداد‌های جایزی است هر یک از عامل یا مالک سرمایه می‌توانند درخواست به هم زدن عقد را داشته باشند. یکی از مواردی که ممکن است یکی از طرفین درخواست فسخ (بهم زدن) مضاربه را داشته باشد، در جایی است که یکی از طرفین درخواست تقسیم سود را کند و دیگری بدان مایل نباشد، در این صورت درخواست کننده می‌تواند از اختیار خود استفاده کند و عقد را به هم بزند.

شرایط قانونی انعقاد قرارداد مضاربه چیست؟

انعقاد قرارداد مضاربه باید رعایت شرایطی خاص صورت گیرد که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

سهم هریک از طرفین باید جزء مشاع از کل باشد (نصف یا ثلث یا ربع)

سرمایه باید وجه نقد باشد.

در هنگام انعقاد این نوع عقد باید سهم هر یک از طرفین معین باشد مگر این که در عرف مشخص و منجز باشد.

سرمایه گذار نمی تواند طلبی که دارد را به عنوان سرمایه مضاربه قرار دهد و نیز نمی تواند با دادن چک مدت دار و مانند آن صرفا با بر عهده گرفتن مبلغ سرمایه، قرارداد مضاربه را منعقد کند. بنابراین سرمایه گذار نمی تواند مبلغی را که از عامل یا کسی دیگر طلب دارد به عنوان سرمایه مضاربه قرار دهد.

سود مضاربه چگونه محاسبه می شود؟

سود حاصل از قرارداد مضاربه عبارت است از منفعتی که در اثر خرید اشیا و فروش آنها به قصد تجارت حاصل می‌شود. بنابراین تعریف سود مضاربه باید حتما ناشی از یک عمل تجارتی باشد و قصد منفعت‌ جویی در عمل وجود داشته باشد.

در مضاربه لازم است که تعیین سهم هر یک از صاحب سرمایه و عامل از سود به صورت یکى از کسرهاى ثلث و ربع و نصف و غیره تعیین شود. همچنین، نسبتی که طرفین در تقسیم سود حاصله بین یکدیگر قرار می دهند گاهی به صورت درصدی است به عنوان مثال ۴۵ درصد به یکی برسد و۵۵ درصد به دیگری و یا به صورت نسبت کسری است مثلا دو پنجم برای یکی از طرفین قرارداد و سه پنجم برای دیگری.

سایر مقالات:

استعلام چک صیادی

قانون ممنوع المعامله

نکات مهم قانون ممنوع المعامله

گاهی افراد به دلایلی قانونی از انجام معاملات منع می شوند، اما این افراد چه کسانی هستند و به چه دلیل ممنوع المعامله می شوند؟ در ادامه ضمن پاسخ به این سوالات به جزئیات بیشتر در این زمینه خواهیم پرداخت.

چه کسانی ممنوع المعامله هستند؟

همانطور که از مفهوم آن برمی ‎آید اشخاص ممنوع المعامله به کسانی اطلاق می شود که از انجام دادن معامله یا مداخله در اموال خود به طور کلی یا نسبت به موردی خاص توسط قانونگذار منع شده اند. به عبارت دیگر ممنوع المعامله به شخصی اعم از حقیقی یا حقوقی گفته می شود که توسط مقامات قضایی به نحوی از انحاء از تصرف در اموال خود منع گردیده است. اشخاص ممنوع المعامله عبارت اند از:

اشخاصی که عاقل، بالغ و رشید نیستند، یا به عبارت دیگر فاقد اهلیت هستند.

  • تجار ورشکسته
  • محکومین دادگاه ها

دلیل و مبنای حقوقی ممنوعیت اشخاص دسته اول رعایت مصلحت گروهی از اشخاص به علت رضایت نداشتن  و یا فقدان قوه سنجش مصلحت شان است. در واقع این افراد به خودی خود قادر به درک و تشخیص مصلحت خود نیستند.  بنابراین، قانونگذار با منع کردن این افراد، راه سوء استفاده از اموال آنها را مسدود می نماید. به عبارت دیگر دلیل عمده ممنوعیت این اشخاص، حمایت از حقوق خود آنها است.

دلیل ممنوعیت اشخاص گروه دوم و سوم حمایت از افراد جامعه و نظم عمومی در معامله با افرادی است که به سبب ملاحظات قانونی، سیاسی یا اقتصادی در انجام معامله ممنوع و محدود شده‎اند. این افراد از سوی مراجع قضایی به سبب ارتکاب جرایم و یا بدهی یا ممنوعیت های قانونی دیگر به‎ طور کلی ممنوع المعامله و در مواردی برخی از اموال آنها توقیف می‎شوند. این افراد تا زمانی که از آنها رفع ممنوعیت نشود حق انجام معامله در خصوص املاک و دیگر دارایی ها به خصوص در دفاتر اسناد رسمی را نخواهند داشت.

در این زمینه لازم است نکاتی را در نظر گرفت که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

ممنوع المعاملگی ناشی از حکم قضایی صرفا منصرف به نقل و انتقال است ولی دفاتر اسناد رسمی از تنظیم هرگونه سند مشخص ممنوع المعامله منع شده اند.

شخص ممنوع المعامله می تواند قبول وکالت رسمی نماید ولی از اعطاء وکالت رسمی منع گردیده است.

پیشنهاد می شود قبل از هرگونه معامله با اشخاص از وضعیت حقوقی آنها در خصوص ممنوع المعاملگی از طریق دفاتر اسناد رسمی مطلع شوید.

چگونه می توان از ممنوع المعامله بودن یک شخص اطلاع پیدا کرد؟

از طریق دفاتر ثبت اسناد کشور و معاونت قضائی دادستانی کل کشور و ادارات ثبت اسناد و املاک می توان جهت استعلام نسبت به وضعیت ممنوع المعامله بودن افراد اطلاع پیدا کرد. بنابراین، پیشنهاد می شود قبل از انجام هرگونه معامله به منظور جلوگیری از بروز مشکلات بعدی از این موضوع آگاهی کسب نمایید.

سوال دیگری که در این زمینه مطرح می شود این است که آیا در صورتی که فروشنده با فردی که می دانسته ممنوع المعامله است معامله کند مجازات خواهد شد؟ در پاسخ به این سوال می توان گفت در چنین شرایطی مجازاتی برای ایشان منظور نخواهد شد اما معامله غیر نافذ می باشد.

سایر مقالات:

کلاهبرداری ارز دیجیتال